من ماندهام چرا این تفریحات مجردی اینقدر بودار است که به محض برگشت به منزل، همسر، با یک بو کشیدن، چشمهایش را باریک کرده و با لحنی شبیه حاج خانم مارپل، لبخند تلخی میزند که یادآور آژیر قرمزدوران جنگ است
پایگاه خبری گلونی، علی خضری: جوان ایرانی که باشی و خون پاک آریایی، توی رگهات با سرعت حرکت کند، همیشه دنبال یک چیزهایی هستی که نداری و شاید هم دنبال یک چیزهایی نیستی که داری. یادم می آید آن روزهایی که مجرد بودم، همیشه در مسافرتها و تفریح ها، مثل این آدم های حسرت به دل نگاه میکردم و همیشه توی دلم میگفتم کی میشود ما هم یک روزی دست در دست یک خانم محترمی که همانا به روح اجدادمان قسم میخورم که همسرمان باشد، به تفریح و گردش در یک هوای دونفره بپردازیم. اما حالا که متاهل شدهایم، همیشه دنبال یک فرصت کوچک میگردیم که همسر دلسوز محترمه را به ایّ نحو کان بپیچانیم و رو به سوی دنیای مجردی بشتابیم.
البته این حرکت، در حد یک پروژهی ملی سخت و طاقت فرسا است. برای یک مسافرت مجردی دوروزه میبایست از یک هفته قبل برنامهریزی کرد.
سختترین مرحله، همان مرحله پیچاندن همسر محترمه میباشد که معمولا پس از برگشت از سفر، همیشه از بینی مبارکمان در میآورد. من ماندهام چرا این تفریحات مجردی اینقدر بودار است که به محض برگشت به منزل، همسر، با یک بو کشیدن، چشمهایش را باریک کرده و با لحنی شبیه حاج خانم مارپل، لبخند تلخی میزند که یادآور آژیر قرمزدوران جنگ است و معنی و مفهوم آن اینست که هرچه سرعتر باید به محل امنی مراجعه کرد.
اما مگر جای امنی به آدم میمونه؟ نه والا…
طرز کارش بدین صورت که ابتدا دیوار صوتی را شکسته و بعد به سراغ قسمتهای تصویریش میرود. چشمتان روز بد نبیند، اگر جای سالمی در بدن مانده باشد و کپی آن گوشوارهه که خواهر محترمشان خریده است را برایش بخری و یک هفته مستخدم بی جیره و مواجبش باشی، میتوانی کم کم به زندگی عادی برگردی. البته بعد از اینکه بارها اعتراف به خوردن شکر آن هم به مقیاس زیاد کردی…
اما مگر ما مردها عبرت میگیریم؟ بعد از اینکه جایش خوب شد، دوباره روز از نو و روزی از نو…
الآن که دارم خوب فکر میکنم، می بینم نکند این خانمهای ما، از روی عمد این کارها را میکنند که ما هوس مجرد بازی به سرمان بزند، تا بتوانند اقتدارشان را پس از برگشت ما به محیط گرم خانواده ثابت کرده و به خواستههای مادی و معنویشان برسند. آخر یک پدر بزرگ دنیا دیده داریم که میگوید : درخت مکر زن صد ریشه دارد / فلک از دست زد اندیشه دارد.
البته ما که به چشم خودمان که ندیدیم و از ترسمان هم به همهی موهای سرمان میخندیم که قبول داشته باشیم.
والا، دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ …
پایان پیام