این سیزده‌بدر شاید آخرین سیزده‌بدر ما باشد

پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: سیزده‌بدر نزدیک است. روزی که به طبیعت می‌رویم. به جنگل می‌رویم. به کوه، دشت، دریا و هرآنجا که شهر نباشد. دود نباشد. ناخوشی نباشد. تنها خوشی باشد و تفریح. خانواده باشد و سرمستی.

گوشه‌ی دنج و بکری را گیر می‌آوریم و بساط را پهن می‌کنیم.

زیر درختی، کنار رودی و یا نزدیک باغی.

خانواده همه هستند. آمده‌اند برای تفریح. برای خوشی، برای یک روز بدون ناراحتی.

خیلی‌ها اولین کاری که می‌کنند برپا کردن آتش است.

برای طبخ غذا، درست کردن کباب، دم کردن چای و…

آتش برپا می‌شود. چه شعله‌هایی. چه گرمایی. چه رنگ گرم و گیرایی.

خانواده همه هستند. می‌گویند. می‌خندند. بازی می‌کنند. تفریح می‌کنند.

و تمام. روز به پایان می‌رسد. لوازم جمع می‌شود و بازگشت به خانه. به شهر. به دود و ترافیک و شلوغی.

زیر آن درخت یا کنار آن رود دیگر کسی نیست. سکوت مطلق. فقط صدای طبیعت به گوش می‌رسد.

صدای آب، صدای پرنده‌ها و صدای باد.

هواشناسی برای این روزهای اکثر مناطق کشور باد گرم پیش‌بینی کرده است.

باد به آرامی می‌وزد. به برگ‌های درختان می‌خورد. به پلاستیک‌های رها شده در طبیعت می‌خورد.

به خاکستر آتش افروخته شده می‌وزد.

کمتر از یک ساعت دیگر خبری از آن درخت نیست. خبری از صدای پرنده‌ها نیست.

آتش هست و دود. آتش هست و گرما.

به خانه می‌رسیم. اخبار، خبر آتش‌سوزی چند صد هکتار از جنگل‌ها را اعلام می‌کند.

سری به نشانه‌ی افسوس تکان می‌دهیم. برای مقصر آتش‌سوزی. برای بی‌فرهنگی‌اش.

یک سال بعد

یک سال بعد سیزده‌بدر قصد طبیعت می‌کنیم. از اهل فامیل می‌پرسیم که کجا بریم.

فلان باغ در آتش‌سوزی نابود شده. فلان جنگل هم. فلان دشت هم. فلان کوه هم.

یکی از اقوام پیشنهاد می‌دهد بمانیم خانه و برویم روی پشت بام خانه.

چاره‌ای نیست. سیزده‌بدر را روی بام می‌گذرانیم. زیر سایه‌ی کولر. کنار دیوار همسایه. زیر دود. با صدای بوق.

دیگر خبری از آن درخت نیست. خبری از آن رود نیست. صدای پرنده‌ای به گوش نمی‌خورد.

دود هست و دود هست و دود.

شاید این دودها مطعلق به آن آتشی است که در طبیعت روشن کرده بودیم.

شاید این ناخوشی‌ها، سزای آن خوشی‌ها باشد.

پایان پیام.

کد خبر : 87724 ساعت خبر : 7:43 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=87724
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات