توسعه ارتباطات علم، در گرو همکاری کنشگران نظام تولید علم

به گزارش پایگاه خبری گلونی، در شماره ۴۴ نشریه پندار، گفت‌گویی با دکتر سیده زهرا اجاق؛ دبیر کمیته ارتباطات علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی انجام شده است که در ادامه می‌خوانید:

  • در دروس دانشگاهی علوم ارتباطات در ایران، آشنایی با گرایش ارتباطات علم پیش بینی نشده و اغلب دانشجویان، این گرایش را نمیشناسند. لذا در آغاز گفتگو در تعریفی جامع و مانع رشته ارتباطات علم را معرفی فرموده و موضوع مورد مطالعه و هدف این گرایش را توضیح دهید.

ارتباطات علم ( science communication ) دو دو بخش قابل بررسی است. ارتباطات علم در نهاد علم و ارتباطات علم در میان نهاد علم و حوزه عمومی. ارتباطات علم در نهاد علم به بررسی شیوه‌ها و ساختارهای ارتباط میان کنشگران و سازمان‌های نظام تولید علم می‌پردازد. پاسخ به سوالاتی از این قبیل را در دستور کار دارد؛  اساتید و پژوهشگران یک تخصص علمی، چه ارتباطاتی با یکدیگر دارند؟ اساتید تخصص‌های گوناگون چه طور؟ ساختارهای ارتباطی میان دانشگاه‌ها چگونه است؟ و … بنابراین در این شاخه ارتباطات تنها در نهاد علم است که مورد بررسی است. به عنوان مثال بررسی نشریات تخصصی که تولید کنندگان و مخاطبین آنان هر دو متخصصین یک حوزه علمی هستند و رسالت این نشریات گردش اطلاعات و دانش تولید شده است. نشریات میان رشته‌ای، سمینارها، کنگره‌های مقالات و … می‌توانند مجاری این ارتباط و نیز مورد مطالعه ارتباطات علم باشند.

شاخه دوم ارتباطات علم، public communication of science and technology نام دارد. ارتباطات عمومی علم و فناوری. در این شاخه انتقال علم و مفاهیم علمی از نظام تولید علم به بیرون از آن یعنی به جامعه مد نظر است. باید به لفظpublic  توجه داشت. ما در ارتباطات تفاوت زیادی میان mass  و public قائلیم. انتخاب این واژه، اشاره به این نکته دارد که همه مخاطب علم نیستند. آن جامعه توده وار مورد بحث نیست. در این شاخه از ارتباطات علم، توده را در نظر نداریم.

بنابراین هدف، انتقال مفاهیم و منطق علمی به مخاطب علاقه مند یا درگیر با حوزه علم است. این انتقال صرفا اطلاع رسانی پیشرفت های علمی نیست. بلکه انتقال درک علمی و منطق و مسائل علم به مخاطب است. او باید خصلت‌ها، ویژگی‌ها، حساسیت‌ها، جایگاه و منطق علم را دریابد. این کار با آگاهی بخشی درباره داروی جدیدی که ساخته شده یا موشکی که به ماه رفته، متفاوت است. مثلاً نهاد سیاست که سیاستگذاری‌های علم را بر عهده دارد، یا سرمایه گذارانی که انتظار حمایت از نظام تولید علم از آنان می‌رود، باید مسائل و منطق علم و ویژگی‌ها و چیستی علم را بدانند. همانطور که هابرماس در خصوص نقش رسانه‌ها می‌گوید، در ارتباطات علم نیز رسانه‌های ارتباطات علم، نقش نشر مسائل برای رشد و توسعه علم را بر عهده دارند و نه صرفاً اطلاع رسانی یا آموزش. حوزه عمومی برای آنکه این نهاد را در خود بشناسد و از آن حمایت کند، باید با ویژگی‌ها، چیستی، منطق و مسائل آن آشنا باشد و به درک صحیحی از علم وتولید علم رسیده.

رابرت کُخ،کاشف سِل، روزنامه نگاران، دانشمندان، سرمایه داران و علاقه مندان پزشکی را جمع کرد و آزمایش پادتن سل  را در حضور آنان برگزار کرد. او سعی داشت برای آنان اهمیت مسئله و چالش ها و منطق فعالیتش را تبین کند. پس از آنکه روزنامه نگاران و سیاست مداران، کشف علمی کُخ را در محافل و مراکز مربوط منعکس کردند، او توانست حمایت اجتماعی و اعتبار مالی را برای رشد فعالیت‌هایش دریافت کند.

اما ارتباطات عمومی علم شاخه دومی هم دارد که در آن شاخه، دیگر نه فقط public ، بلکه  mass، مد نظر است. Popularization of science   . این گرایش به ساده سازی، عمومی سازی و آموزش علم به مردم و در یک کلام  ترویج علم می‌پردازد.

بیاییم نگاهی به مجلات علمی بیاندازیم. دسته‌ای هستند مانند رشد، دانشمند و … که به دنبال ساده سازی و آموزش علم کاربردی برای مردم‌اند. آنان سواد علمی ما را بالا می‌برند. مثلاً ممکن است دانش پزشکی در خصوص مواد خوراکی صنعتی را به ما ارائه دهند تا سلامت خود را بهتر حفظ کنیم. به مردم یاد می‌دهند چگونه از داروها استفاده کنند یا با ساده سازی مفاهیم روان شناختی، چگونه از کودکانشان مراقبت کنند و آنان را بهتر تربیت کنند. این یعنی ترویج و آموزش علم و همگانی سازی آن.

  • برای فهم بهتر جایگاه این گرایش، تفاوت های این رشته با موارد مشابه همچون جامعه شناسی علم و نیز حد و مرز مطالعاتی آن را توضیح فرمایید.

برای تبیین این تفاوت، این نکته را فراموش نکنیم که علوم ارتباطات وجامعه شناسی شباهت‌های بسیار زیاد و بنیادینی با یک دیگر دارند. فاصله  دیسیبلین‌های علمی در علوم اجتماعی به شدت کم و باریک است.

جامعه شناسی علم، تولید علم را فعالیت اجتماعی تلقی می‌کند و به دنبال بررسی رابطه میان این فعالیت اجتماعی و کنشگران آن با دیگر نهادها، فعالیت‌ها و کنشگران جامعه است.

ما در ارتباطات علم، از جامعه شناسی علم نیز بهره می‌گیریم. وقتی سخن از فرهنگ علمی به میان می‌آید، وقتی شناخت عمومی از علم و دانش مطرح است، طبیعتاً در حوزه جامعه شناسی علم قدم می‌گذاریم. به عنوان مثال،  برای تشخیص ساختار ها و شیوه‌های ارتباطی و رسانه‌ای لازم برای ایجاد شناخت صحیح و درک علمی از علوم انسانی، در جامعه، طبعاً نیازمند تحقیقات تاریخی و جامعه شناختی هستیم تا به ما بگوید نگرش ایرانیان به توسعه و رشد علوم انسانی در کشور، چگونه شکل گرفته، تحت تاثیر چه گروه‌هایی بوده، آن گروه‌ها چه نسبتی با نهاد سیاست یا نهاد دین داشته‌اند و در یک کلام، شناخت عمومی از علوم انسانی در جامعه، در چه شرایطی شکل گرفته و در چه شرایطی هست.

اما همان‌طور که تمایز ارتباطات با جامعه شناسی در تمرکز بر نهاد ارتباطات از حیث نهادی و سازمانی آن است، در مورد ارتباطات علم و جامعه شناسی علم نیز خط تمایز همین جاست. شیوه‌ها و ساختارهای توصیفی و تجویزی در جامعه برای ترویج علم، یا ارتباطات عمومی علم و فناوری، و مطالعه رسانه‌ها و عملکرد آن‌ها در این ساختار، ما را از منطق جامعه شناسی تا حدی فاصله می‌دهد.

  • چه ویژگی منحصر به فردی باعث میشود تا بتوانیم این عنوان را نه یک موضوع، بلکه یک دیسیبلین و شاخه مجزای دانشگاهی قلمداد کنیم؟ به عبارت دیگر، آیا رسالت این رشته از کلیت ارتباطات مجزا محسوب میشود؟

حدود ۱۰، ۱۵ سال است که در دنیا این عنوان را به یک دیسیبلین مجزای دانشگاهی، زیر مجموعه ارتباطات اجتماعی می‌شناسند . اما آیا به عنوان مثال قبل از آن، کسی به عملکرد رسانه‌ها در خصوص کمبود آب و فرهنگ مصرفی آن نپرداخته است؟ در ایران نداشتیم. اما در دنیا چرا. مثلاً در دانشکده‌های پزشکی، می‌توان به میزان زیادی شاهد پایان نامه‌ها و ادبیات تولید شده در حوزه ارتباطات سلامت بود. به خصوص در بخش ارتباط با بیمار، پیشگیری و آموزش‌های بهداشتی ، ارتباطات بیمارستانی و … . اما ادبیات واژگانی آنان با ارتباطات متفاوت بوده یا اینکه از تمرکز مطالعات ارتباطات بر روی وادی ارتباطات علم و سلامت بی خبر بوده‌اند. وجود دیسیبلین جداگانه، از نیاز به تولید ادبیات مشترک و نیاز به ساختارمند کردن این مسئله میان رشته‌ای برخواست. در دهه ۱۹۹۰، دو مجله‌ی public understanding of science   و  science communication  آغاز به کار کردند.  اگر مقالات این نشریات را نگاه کنیم، تحلیل محتوای رسانه‌های جمعی، فراوانی بسیار زیادی دارد. مثلا تحلیل محتوای برنامه‌های تلوزیونی و میزان انتقال اطلاعات و مفاهیم علمی از طریق این رسانه به مخاطبین، یک کار رایج است. با پیشرفت این مطالعات، جنبه‌های جامعه شناختی علم، فرهنگ علمی و ابعاد اجتماعی آن بیشتر برجسته شد. تعدد روش‌ها و مدل‌های مطالعاتی افزایش یافت. دیگر تنها بررسی رسانه‌ها و عملکرد آنان در انتقال علم مطرح نیست؛ بلکه نقطه تمرکز، علم است. ارتباطات عمومی علم و فناوری، علم سنجی، ارتباطات نهاد تولید علم و … این توسعه باعث فربه شدن این مطالعات و جدا شدن آن از کلیت علوم ارتباطات اجتماعی گشته است. ارتباطات سلامت، ارتباطات محیط زیست و ارتباطات بحران، دیگر عناوینی هستند که با رشد مطالعه ارتباطات علم، در ذیل این عنوان طرح شدند.

  • ارتباطات علم به عنوان یک گرایش از رشته علوم اتباطات اجتماعی، در ایران بسیار مغفول و ناپرداخت محسوب میشود. آیا با این گزاره موافقید؟ علل عدم رشد این گرایش در ایران چیست؟

از جهت سیاستگذاری و حوزه دولتی و نیز اقبال دانشگاهیان نسبتاً مانعی نیست و نگاه مثبتی به رشد این گرایش وجود دارد. دانشگاه علامه در حال برنامه ریزی برای تاسیس کرسی ارتباطات علم با همکاری یونسکو است. این دانشگاه همچنین در سال‌های آینده کرسی ارتباطات سلامت را تاسیس خواهد کرد. دانشگاه اصفهان در رشته خبرنگاری سلامت دانجشو می‌پذیرد. البته در دانشگاه تهران هنوز اقدامی را شاهد نیستیم.آنچه مانع است، نبود همکاری سازنده کنشگران حوزه‌های گوناگون علمی و نیز تعداد اندک متخصصین ارتباطاتی آشنا با ارتباطات علم است.

وقتی برنامه تاسیس و توسعه این رشته را داریم، نیازمند این هستیم که دانشگاه‌های مادر، گفتمان این رشته‌ها را آغاز کنند و بدون نگاه جهت دار یا تنش، به جذب و همکاری میان رشته‌ای بپردازند. همانطور که توضیح دادم، از آن جهت که ارتباطات علم حوزه‌ای میان رشته‌ای است، شاهد تولید ادبیات در دانشکده‌هایی مثل پزشکی، فنی یا علوم محض هستیم. اما آن مشارکت و تعامل و آگاهی‌ای که برای رشد نظام یافته ارتباطات علم لازم است میان کنشگران حوزه علم شکل نمی‌گیرد.

  • در خصوص مسائل و معضلات اجتماعی ایران، چه میزان ضرورت و الزام تاسیس و رشد این دسته از مطالعات آکادمیک را مهم میدانیم؟

ما در ایران در هر سه شاخه دچار مشکل هستیم. مشارکت و ارتباطات علمی در داخل نظام تولید علم، دچار مسائل و مشکلات فراوانی است. در پروژه ای مشترک با دکتر اباذری و اعتمادی، این واقعیت را نمایش دادیم که اجتماع علمی در ایران با هم ارتباط خوبی ندارند. اما با هم صنف‌های خود در جهان ارتباط قابل قبولی دارند. فعالیت‌های پژوهشی موازی، عدم گردش تجارب و دانش علمی میان کنشگران جامعه علمی و مسائل بیشمار دیگر، بازدهی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها را کم کرده است. از طرف دیگر نظام تولید علم، ساختار ارتباطات عمومی برای رشد و توسعه خود را طراحی نکرده و به آن نپرداخته است. علاقه مندان، سیاستگذاران و حامیان علم از ساختار و مسائل و منطق علمی دور هستند. علم را نمی‌شناسند و در نتیجه حمایتی از آن ندارند. ما روحیه خیریه و حمایت عمومی زیادی در جامعه داریم. خیریه‌های بسیار زیادی نیز تشکیل شده که درصد بالایی از آنان خودجوش و مردمی هستند. اما تا کنون چه مقدار شاهد حمایت عمومی از پروژه‌های علمی و تولید علم بوده‌ایم. دانشگاه و پژوهشگاه ( نظام تولید علم) باید در حوزه عمومی درک علمی ایجاد کنند.  تا سیاستگذاری‌ها را با منطق خود مطابقت دهند. معضلات علمی که جنبه اجتماعی یافته‌اند نیز از همین درگاه قابل حل هستند. آنچه تحت عنوان پروژه «هدایت تحصیلی» در آموزش و پرورش شاهد آن هستیم، یعنی تعریفی که از علم در جامعه و در وزارت خانه است غلط است. انتظار از علم منطقی نیست. هدایت تحصیلی ، دانش آموزان را به سوی رشته‌های مهندسی و پزشکی می‌کشاند. چرا که در کشور مسائل عمرانی و بهداشتی به چشم می‌آید و برجسته می‌شود. اما شناخت غلط از علوم انسانی باعث شده تا آن را در پایین این لیست بگذاریم. در خصوص علوم انسانی محافظه کارانه پیش می‌رویم. گاهی حتی تصریح برخی را می شنویم که علوم انسانی را ترویج نمی‌کنیم چون افراد را روشنفکر و منتقد نسبت به جامعه بار می‌آورد. در لایه سیاستگذاری و در حوزه عمومی، شاهد شناخت صحیحی از علم انسانی نیستیم و این مسئله ریشه در تلقی‌های تاریخی و اجتماعی و نیز بازنمایی‌های رسانه‌های علمی از حوزه‌های گوناگون علوم در جامعه دارد. ارتباطات عمومی علم و تکنولوژی، آن شاخه‌ای است که باید ساختارها، شیوه‌ها و وضعیت این نقص را دریابد و تصحیح کند.

ما در ایران موزه‌ها، باغ‌ها و فضای عمومی علم نداریم. در علاقه مند کردن مردم به علم و علمی کردن نگرششان نقص داریم به علت اینکه مجاری این کار را نشناختیم. موزه‌های علم، نمایشگاه‌های محیط زیستی و گل و گیاه و سلامت و … در ایران هنوز به بلوغ نرسیده‌اند. پس تاسیس و رشد این رشته و افزایش مطالعات ارتباطات علم برای رشد منابع انسانی آگاه و برای بهره وری بالاتر نظام علمی ضروری است.

  • برای ما گزارشی از اقدامات صورت گرفته و فعالیت‌های جاریِ کشور در موضوع ارتباطات علم در حال حاضر بدهید.

ما در مرحله آشنایی و شکل دهی به شبکه انسانی فعال در ارتباطات علم هستیم. در این راستا، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در حال برگزاری نشست‌های ماهانه ارتباطات علم است.

از دیگر نهادهای فعال در این موضوع گروه پژوهشی ترویج علم، در مرکز تحقیقات سیاست های علمی کشور است.

مجموعه دیگری که می‌توان به این لیست افزود انجمن ترویج علم است که علامندان این عرصه در آنجا گرد هم آمده‌اند. ما خود موسس این انجمن بوده‌ایم و در حال حاضر،۵ سال است که هفته ترویج علم و همایش سالیانه ترویج علم را برگزار می‌کنیم.

در نهایت می‌توان از موزه علم و فناوری نام برد که کم کم به این وادی وارد شده و فعالین این عرصه از جمله بنده را به همکاری طلبیده است تا شیوه فعالیت خود در جامعه را اصلاح کند.

با توسعه متخصصین این رشته و با رشد همکاری میان کنشگران نظام تولید علم، امید داریم ارتباطات علم در ایران موثرتر و پایدارتر گردد.

  • با تشکر ازشما.

مصاحبه و پیاده‌سازی: محمدرضا رفیق‌دوست

پایان پیام

کد خبر : 88115 ساعت خبر : 2:56 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=88115
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات