در سیستان و خداحافظ سیستان

بعد از دیدن شهر سوخته راهی روستای قلعه نو شدیم، روستایی با معماری سنتی. تا بلندترین نقطه روستا رفتیم. آن‌جا خانم مهربانی چایی و نان سیستانی تازه می‌دهد و از آن بالا بخشی از دشت هامون و‌ معماری روستا پیدا بود و دریاچه‌ای کوچک که به آن چاه نیمه می‌گفتند.

به گزارش پایگاه خبری گلونی، علی‌اصغر سیدآبادی (نویسنده و شاعر) در این ایام یادداشت‌هایی از سفرهای نوروزی خود منتشر می‌کتد که  یادداشت «در سیستان» را به عنوان سفر نوروزی پنج منتشر کرده است:

گشتی در ⁧بلوچستان⁩ زده بودیم و حالا نوبت  سیستان بود. ⁧شهرسوخته⁩ اولین مقصدمان بود. اول موزه‌اش را دیدیم با کمک راهنمایی که سعی داشت کامل و دقیق توضیح بدهد و این توضیحات و‌ دیدن موزه خیلی کمک کرد تا درک بهتری از شهرسوخته داشته باشیم.

بعد از دیدن شهر سوخته راهی روستای قلعه نو شدیم، روستایی با معماری سنتی. تا بلندترین نقطه روستا رفتیم. آن‌جا خانم مهربانی چایی و نان سیستانی تازه می‌دهد و از آن بالا بخشی از دشت هامون و‌ معماری روستا پیدا بود و دریاچه‌ای کوچک که به آن چاه نیمه می‌گفتند.

از خانم سیستانی که زیر کپری کوچک کار می‌کرد، غذا خواستیم. گفت غذا ندارم، اما اگر بخواهید برایتان کشک زرد یا تخم‌مرغ درست می‌کنم. او از زیاد شدن گردشگر خیلی راضی بود. چایی و نان قلیفی و کلپک خوردم و دیدنی‌های پایین را تماشا کردیم
⁧
سراغ دهانه غلامان را گرفتیم و رفتیم. نزدیک بود. بقایای شهری از دوران باستان که بر خلاف بقیه بناها کاخ نبود و بخش عادی شهر بود. معبدی از دوران باستان را در آن‌جا دیدیم. کنارش صنایع دستی سیستان هم می‌فروختند.

سراغ دریاچه‌ای را که از قلعه‌نو دیده بودیم، گرفتیم. اسمش چاه نیمه سوم بود. چاه نیمه یعنی آب‌گیر. ساحل خوبی داشت و در آن سرزمین اکنون خشک یادآور دوره آبادانی هیرمند و …..بود، زمانی که کشاورزی در سیستان رونق فراوان داشت و اکنون فقط نشانه‌هایی از آن مانده است.
⁧

باید جوری به زاهدان برمی‌گشتیم که سری به چهاراه رسولی هم می‌زدیم. سه ساعت بعد آن‌جا بودیم. زاهدان رفتید حتما سری به آن‌جا بزنید. بازاری شلوغ با تنوع فراوان و قیمت‌های خوب. مخصوصا قیمت کفش و لباس خیلی پایین بود.

خداحافظ سیستان

صبح روز بعد زاهدان را به قصد یزد ترک کردیم. اول قرار بود، بریم بیرجند و بعد سبزوار، اما افتتاح گذر فرهنگ‌وهنر مازاری‌ها برنامه‌مان را تغییر داد. ظهر رسیدیم کرمان ‌و رفتیم مجموعه گنجعلی‌خان و پس از گشتی در بازار، ناهار ارزانی شامل کباب تابه‌ای و آش در کاروانسرای مجموعه شب خوابیدیم تا فردا صبح برویم روستای شمسی رستاق در ۳۵ کیلومتری یزد در اشکذر. برای جشنواره نوروزی که هر سال برگزار می‌کنند دعوتمان کرده بودند. یکی از جذاب‌ترین برنامه‌هایی که دیدم. کاری کاملا مردمی و نو.

یکی دو روز از این جشنواره باقی است. اگر مسافر یزدید، حتما سری به شمسی بزنید. احیای هنرهای سنتی، خوردن چای آتشی و نان‌های محلی، موزه مردم‌شناسی و آشنایی با شیوه زندگی و‌معماری آن منطقه، سرگرمی‌های متنوع سنتی و امروزی برای کودکان و دوچرخه سواری در بافت قدیم روستا و کافه کتاب بخشی از این جشنواره است.

پایان پیام