بار هستی رمانی سرشار از مفاهیم فلسفی است که نویسندهاش معتقد است اگر خواننده فقط یک سطر از آن را نخواند هیچ از آن نخواهد فهمید.
پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده: رمان بار هستی یا سَبُکی تحملناپذیر هستی اثر میلان کوندرا که در سال ۱۹۶۸ به رشته تحریر درآمده است، روایتگر دوره زمانی موسوم به بهار پراگ میباشد.
بار هستی رمانی سرشار از مفاهیم فلسفی است که نویسندهاش معتقد است اگر خواننده فقط یک سطر از آن را نخواند هیچ از آن نخواهد فهمید.
داستان کتاب
توما و ترزا شخصیتهای اصلی کتاباند.
توما از ضربالمثل آلمانی یکبار حساب نیست، جان گرفته است و ترزا از قاروقورهای شکم خود.
توما بهترین جراح یکی از بیمارستانهای پراگ است. از آنجایی که در ازدواج قبلیاش ناموفق بوده و پسری هم از آن جا مانده است، مایل نیست هیچ زنی به زندگیاش وارد شود.
یک رشته اتفاق ششگانه او را به سوی ترزا که به عنوان پیشخدمت رستوران در یک شهرکوچک کار میکند می کشاند.
ترزا هم با گوش سپردن به ندای اتفاقات جرات پیدا میکند، خانه و مادرش را که اوج تضاد خواستن و نخواستنش بودند، ترک کند و به پراگ بیاید و زندگیاش را تغییر دهد.
در همین زمان کشور چک مورد حمله شوروی قرار می گیرد و دچار نابسامانی می شود. به همین دلیل توما تصمیم به مهاجرت می گیرد و به همراه ترزا به زوریخ می رود اما…
این کتاب به گونهای نوشته است که ذهن خواننده را به کل درگیر خود میکند.
کتاب بار هستی بر این تاکید دارد که زندگی همانند یک مسیر مستقیم است که یک بار بیشتر پیش نمیآید و تکرار نشدنی است.
از اینرو قضاوت کردن و تشخیص خوب از بد بودن را یک امر بی معنی میداند.
برداشت فلسفی کوندرا خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبرو میسازد و انسان را به تفکر پیرامون زندگی و هستی وا میدارد .
تکههایی از کتاب
_ در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می کنیم. مانند هنرپیشه ای که بدون تمرین وارد صحنه شود.
اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قائل شد؟
_ یکبار حساب نیست، یکبار چون هیچ است. فقط یک بار زندگی کردن مانند زندگی نکردن است.
_ کسی را از روی همدردی دوست داشتن، دوست داشتن حقیقی نیست.
_ می توان به پدر و مادر، به همسر، به عشق و به وطن خیانت کرد.
اما زمانی که دیگر نه پدر و مادر، نه شوهر، نه عشقی و نه وطنی باقی بماند، به چه چیز می توان خیانت کرد؟
_ وقتی فردی قوی آن قدر ضعیف می شود که به فرد ضعیف بی حرمتی می کند، فرد ضعیف باید به راستی خود را قوی بداند و او را ترک کند.
پایان پیام