۱۹۸۴ رمانی است با طعم تلخ واقعیت

رمان ۱۹۸۴ همواره جزو ده رمان برتر قرن بیستم شناخته شده است که توانست واژگان جدیدی را به دنیای سیاست و نویسندگی اضافه کند.

پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسن‌کیاده: جورج اورول با نام واقعی اریک آرتور بلر در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در هند از خانواده ای انگلیسی به دنیا آمد. در پلیس سلطنتی هند در برمه خدمت کرد و در دهه ۱۹۳۰ به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیسم ژنرال فرانکو بجنگد.

او در این جنگ مجروح شد و هرگز کاملا بهبود نیافت. او در نهایت در نتیجه همین جراحت و بیماری سل در سال ۱۹۵۰ میلادی درگذشت.

اورول در مقاله‌ای نوشته است که: از همان سنین کودکی، شاید شش یا هفت سالگی می‌دانستم وقتی که بزرگ شوم باید یک نویسنده شوم.

بین سال‌های ۱۷ تا ۲۴ سالگی تلاش کردم خودم را از این فکر منع کنم اما آنچنان با آگاهی از این تفکر آن را از ذهنم دور می‌کردم که به ناگه متوجه شدم از طبیعت راستین خویش تخطی کرده‌ام. متوجه شدم که سرانجام باید بنشینم و کتاب بنویسم.

ایده ۱۹۸۴ از کجا آمد؟

ایده ۱۹۸۴ که اورول تا مراحل پایانی نگارش آن قصد داشت، نام «آخرین مرد اروپا» را بر آن بنهد، از زمان جنگ‌های داخلی اسپانیا به سر اورول افتاد و بن‌مایه اصلی‌اش در طی سال‌های ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۴ در او شکل گرفت.

اورول خود می‌گوید که تا حدی هم تحت تأثیر اجلاس تهران در سال ۱۹۴۴ قرار گرفت که در ان استالین و روزولت و چرچیل در مورد سرنوشت جهان تصمیم گرفتند و به نوعی دنیا را بین خود تقسیم کردند.

اورول ۱۹۸۴ را در پایان سال ۱۹۴۸ به دست ناشر رساند. زمانی که جنگ دوم جهانی به تازگی پایان یافته بود و جهان خطر تسلیم شدن در مقابل حکومتی ظالم و دیکتاتوری را به خوبی احساس کرده بود.

در آن زمان جنگ سرد هنوز به معنای واقعی آغاز نشده بود و در دنیای غرب روشنفکرانی بودند که به دفاع از کمونیسم برخواسته بودند.

اورول این کتاب را در واقع برای اخطار به غرب در مورد گسترش کمونیسم نوشت. اما داستان این اثر را می‌توان تا حدود زیادی به شرایط حاکم بر تمام جوامع تحت سلطۀ حکومت‌های استبدادی تعمیم داد.

«جهان اورولی»، هم‌اینک اصطلاحی است که به صورت خلاصه نظام‌های توتالیتر و تمامیت‌خواه و نظام‌های سرکوب‌گر را توصیف می‌کند.

۱۹۸۴ رمانی است که داستان وینستون اسمیت را روایت می‌کند، فردی که نماد یک شهروند عادی دگراندیش در دنیاهای اورولی است.

داستان کتاب

داستان در سال ۱۹۸۴ در شهر لندن رخ می‌دهد. بعد از جنگ جهانی حاکمان کشورهای قدرتمند به این نتیجه رسیده‌اند که اگر جهان به همین ترتیب روند افزایش ثروت را ادامه دهد ارکان جامعۀ طبقاتی به خطر افتاده و حکومت‌شان سرنگون خواهد شد.

آنها تنها راه جلوگیری از این امر را نابود کردن ثروت تولید شده در جنگی بی‌پایان می‌بینند. در نیمۀ قرن بیستم و پس از یک جنگ گستردۀ هسته‌ای دنیا بین سه ابر قدرت اوشنیا (ایالات متحده)، اوراسیا (شوروی) و ایستاسیا (چین) تقسیم می‌شود.

این سه ابر قدرت بطور دائمی در حال جنگ هستند. در این جنگ ثروت تولید شده توسط آنها از بین می‌رود بدون این‌که تهدیدی برای جامع طبقاتی آن‌ها ایجاد شود.

هیچ کدام نه قدرت آن را دارند که دیگری را نابود کنند و نه چندان مایل به این کار هستند. چرا که در صورت از بین رفتن دیگر ابر قدرت‌ها دیگر جنگی نخواهد بود.

کشور اوشنیا که داستان در آن رخ می‌دهد توسط حزبی اداره می‌شود که به اصول اینگسوس وفادار است.

جامعه به سه طبقه تقسیم می‌شود: اعضای داخلی حزب، اعضای بیرونی حزب و کارگران که بیش از چهار پنجم جمعیت را تشکیل میدهند. حزب با ایجاد یک حکومت استبدادی کامل قدرت مطلق را در اختیار دارد.

آن‌ها تاریخ را آنچنان تغییر می‌دهند که هیچ‌کس معیاری برای مقایسۀ وضعیت زندگی خود با آنچه قبل از روی کار آمدن حزب وجود داشته است ندارد و اینطور القا کرده‌اند که وضعیت زندگی در طول حکومت آن‌ها همواره در حال بهبود بوده و هست.

داستان به طرزی زیبا کامل‌ترین حالت یک حکومت استبدادی را توصیف می‌کند. اورول خیلی خوب توانسته اقدامات دولت‌ها برای کنترل مردم را چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم شرح دهد.

استفادۀ حزب از تکنولوژی و مخصوصاً صفحه های سخنگو که هم مردم را تحت نظر داشته و هم برای تبلیغات سیاسی استفاده می‌شوند و این کاربرد دوم بسیار شبیه تلویزیون در دنیای ماست،نمونه ای از این موضوع است.

این اثر همواره جزو ده رمان برتر قرن بیستم شناخته شده است که توانست واژگان جدیدی را به دنیای سیاست و نویسندگی اضافه کند.

این کتاب بی‌نظیر ارزش بارها مطالعه را دارد.

پایان پیام

 

کد خبر : 90510 ساعت خبر : 4:12 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=90510
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات