ایرانی‌ها در دهه ۵۰ چقدر کتاب می‌خواندند؟

ایرانی‌ها در دهه ۵۰ چقدر کتاب می‌خواندند؟

ولی در حال حاضر، رغبت عمومی باسوادان به کتاب زیاد نیست و کتاب از سایر رسانه‌های نوشتاری که مطالعه شد، ظاهر خواننده کمتری دارد.

به گزارش پایگاه خبری گلونی این آماری است که علی اسدی و مجید تهرانیان در ۵۳ و ۵۴ در طرحی موسوم به آینده‌نگری ارائه کردند. گزارش این طرح را عباس عبدی و محسن گودرزی در «صدایی که شنیده نشد» در نشر نی منتشر کردند.

این تحقیقات در دهه‌ی ۵۰ شمسی با عنوان «طرح آینده‌نگری» انجام شد.

در فصل دوم این پژوهش با عنوان «نگرش‌های اجتماعی ـ فرهنگی و توسعه‌ی نامتوازن در ایران» آمده است:

کتاب، در میان سایر رسانه‌های نوشتاری وضع خاصی دارد. هر کتابی جزء رسانه‌های همگان محسوب نمی‌شود. کتابی که در هزار و یا دو هزار نسخه چاپ می‌شود و احتمالا خوانده‌های مشخصی دارد، و هرگز انعکاس وسیعی در جامعه پیدا نمی‌کند، رسانه‌ای همگانی نیست از این جهت تنها نوع خاصی از کتاب، یعنی کتاب‌های جیبی را که در غرب با تیراژهای وسیع منتشر می‌شود و مطالب آن‌ها نیز کمتر جنبه‌ی تخصصی دارند، می‌توان به عنوان یک رسانه‌ی همگانی مورد بحث قرار داد.

با توجه به این تعریف، کتاب‌هایی که در ایران منتشر می‌شوند، به خاطر محدود بودن تیراژ کمتر به حد یک رسانه همگانی و همه‌گیر می‌رسند. معهذا در سال‌های اخیر، دیده شده است که حتی برخی از کتاب‌های جدی به تیراژهای بیش از ۱۰ هزار دست یافته‌اند. گر چه این امر عمومیت ندارد ولی به هر حال حاکی از آن است که صنعت نشر در ایران، در آینده جای خود را در میان صنایع فرهنگ‌ساز دیگر پیدا خواهد کرد.

ولی در حال حاضر، رغبت عمومی باسوادان به کتاب زیاد نیست و کتاب از سایر رسانه‌های نوشتاری که مطالعه شد، ظاهر خواننده

کمتری دارد. اگر ۱۸٪ به طور دائم روزنامه می خواندند ٪۲۶ هم جزء خوانندگان همیشگی مجله‌ها بودند. فقط ۹٪ از باسوادان ۱۵ سال به بالا خود را جزء کتاب خوانان دائمی دانسته‌اند و ۱۲٪ اظهار کرده‌اند که کتاب می‌خوانند ولی نه به صورت همیشگی.

زنان به مراتب کمتر از مردها کتاب می‌خوانند (چیزی در حدود نصف مردان). در بررسی ما آمده است که باسوادان ۱۵ سال به بالا ساکن روستا از گروه مشابه در شهرها بیشتر کتاب می‌خوانند. این در وهله‌ی اول شاید کمی به نظر عجیب باشد ولی چندان هم دور از انتظار نیست. باید دید چه کسانی در روستاها کتاب می خوانند و چرا؟ موشکافی بیشتر ما را متوجه می سازد که اکثر این افراد، گروه‌های تحصیل کرده‌ی شهری هستند که به عللی ساکن روستاها می باشند، مانند سپاهیان و یا مأمورین دولت که در نمونه‌ی ما زیاد هستند. اینان چون تفریح دیگری در محیط روستا ندارند، کتاب می‌خوانند و این البته بدان معنی نیست که روستاییان ما بیشتر از شهری‌ها کتاب می‌خوانند.

ایرانی‌ها در دهه ۵۰ چقدر کتاب می‌خواندند؟

‌تنها عاملی که با خواندن رابطه  مستقیمی نشان می‌دهد، «سواد» است. با افزایش تحصیلات، گروه کتاب‌خوانان مستمر هم افزایش می‌یابد و از ۹٪ افراد دارای سیکل (بیشتر محصل) به ۱۱٪ در سطح دیپلم و ۲۱٪ در سطح تحصیلات عالی می‌رسد. معهذا باید توجه داشت که از افراد دارای تحصیلات دانشگاهی جامعه ما، فقط یک پنجم جزء کتاب‌خوانان دائمی محسوب می‌شوند.

اینک لازم است بدانیم که چرا بخش عظیمی از افراد باسواد ما کتاب نمی‌خوانند. آن‌ها در برابر این پرسش بیش از همه به دو علت اشاره کرده‌اند. نخست این که فرصت ندارند، دوم این که اصو کتاب را ‌دوست ندارند یا عادت به مطالعه ندارند. فی‌المثل از گروه دارای تحصیلات عالی ٪۶۵ دلیل نخست و ۳۲ دلیل دوم را ذکر کرده‌اند. بدیهی است که اکثر کسانی که نداشتن وقت و فرصت را ذکر کرده‌اند، جزء گروه دوم هستند که علاقه‌ای به کتاب ندارند.

و اما، آن‌هایی که کتاب می‌خوانند، چه نوع کتاب‌هایی را می‌خوانند و اصولا ذوق کتاب‌خوانان ایرانی در انتخاب کتاب چگونه است؟ در مورد کتاب هم مانند مجله‌، کتاب‌خوانان ایرانی، داستان را بر سایر انواع ادبی ترجیح می‌دهند (٪۴۲ نوول و داستانی را نام برده‌اند)، آثار مذهبی با ۳۲٪، آثار تاریخی ۲۳٪، آثار اجتماعی ۱۷٪ و کتاب‌های ادبی و شعر با ۱۳٪ به ترتیب در مراحل بعدی قرار می‌گیرند.

آثار علمی و فنی و هنری نیز در مرحله آخر اهمیت جای دارند.

نگرش‌های اجتماعی ـ فرهنگی و توسعه‌ی نامتوازن در ایران

صدایی که شنیده نشد
صدایی که شنیده نشد

خوانندگان در سطوح مختلف تحصیلی، در گزینش کتاب با هم تفاوت‌های چندی دارند. در دو مورد افزایش میزان تحصیل باعث کاهش علاقه به آن نوع کتاب می‌شود و در دو مورد برعکس هر چه از سطوح تحصیلی بالا می‌رویم، شدت علاقه به آن‌ها هم فزونی می‌یابد.

آثار داستانی و مذهبی از نوع دسته اول هستند، که در سطوح پایین تحصیلی طرفداران زیادی دارند و آثار تاریخی و اجتماعی، برعکس در سطوح پایین تحصیلی خواننده‌ای ندارند ولی در سطوح بالا خوانندگان بیشتری را به خود جلب می کنند.

البته در مواردی مانند توجه به ادبیات داستانی، قبل از این که ناشی از سواد باشد از خصوصیات سنی سرچشمه می‌گیرد. می‌‌بینیم که کتاب‌های داستانی و عشقی در سنین کمتر از ۲۴ سال طرفداران زیادی دارند ولی با افزایش سن، به تدریج علاقه بدان‌ها رو به کاهش می‌گذارد.

ایرانی‌ها در دهه ۵۰ چقدر کتاب می‌خواندند؟

حجم کتابی که در هر خانواری وجود دارد، می تواند شاخص بسیار خوبی از رونق نشر در یک جامعه باشد. بررسی ما در تأیید یافته‌های قبلی، به وضوح نشانی از کمی رغبت عوام به خواندن دارد. ۳۰/ از افراد فقط ۱ تا ۵ جلد کتاب دارند (توجه داشته باشیم که در هر خانه‌ی ایرانی چند قرآن و دعا و احتمالأ حافظ وجود دارد و این به معنی داشتن کتابخانه نیست). و تعداد افرادی که از ۶ تا ۲۰ جلد کتاب دارند ۱۳٪ است و فقط ۵۰٪ از آن‌ها بین ۲۰ تا ۵۰ کتاب و ۴٪ بیش از ۵۰ جلد کتاب دارند. ۳۲٪ نیز گفته‌اند که حتی یک کتاب هم ندارند و ۱۶٪ هم اصلا پاسخی نداده‌اند که می‌توان عده‌ای از آن‌ها را جزء همین دسته‌ی اخیر محسوب کرد.

بشنوید: نشست صداهایی که شنیده نشد

برای اطلاعات بیشتر روی این لینک کلیککنید و یا این سخنرانی‌هارا بشنوید.

برای مطالعه بیشتر روی برچسب‌ها کلیک کنید.

پایان پیام

کد خبر : 95100 ساعت خبر : 11:59 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=95100
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات