برخی به جان عزرائیل هم غر می‌زنند

پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: ما در کشورمان ۳۰ درصد غرزن داریم. یعنی هوا آفتابی باشد، این عزیزان غر می‌زنند. ابری باشد، غر می‌زنند. مهتابی باشد غر می‌زنند. ترکیبی باشد تعجب می‌کنند ولی باز غر می‌زنند.

این عزیزان ده برابر برخی مدیران، وجدان کاری دارند و هیچ وقت از زیر این مسئولیت خطیر شانه خالی نمی‌کنند.

شده تا پای مرگ غر می‌زنند. موردی داشتیم که یک پیرمرد در بیمارستان رو به موت بود و عزرائیل داشت مراحل اداری انتقالش را انجام می‌داد، ولی پیرمرد مدام غر می‌زد که چرا پزشکان فقط به من آمپول می‌زنند؟ چرا به تخت بغلی نمی‌زنند؟ هرچه به او می‌گفتند که چون تخت بغلی خالی است و بیمار ندارد، به خرجش نمی‌رفت که نمی‌رفت. آخر خود عزرائیل مجبور شد دمر بخوابد روی میز بغلی و پزشکان به او آمپول بزنند تا پیرمرد راضی شد جانش را بدهد.

بگذریم. اجازه بدهید از آخرین غری که این عزیزان زده‌اند صحبت کنیم. هرچند تا ما این مطلب را بنویسیم و شما بخوانید، دوستان غرهای جدیدی زده‌اند.

سریال شهرزاد

پس از گذشت چند ساعت از انتشار قسمت پایانی سریال شهرزاد، برخی رسانه‌ها به نقد و بررسی این فیلم پرداختند و از مرگ ناگهانی «قباد» انتقاد کردند.

چشم‌تان روز بد نبیند. لشکریان غرزنان حمله کردند و گفتند: «وای چرا آخر سریال رو لو دادید؟ من هنوز ندیده بودم.» باور بفرمایید خود شهرزاد هم از شنیدن خبر مرگ قباد به این میزان ناراحت نشده بود. اصلاً خود قباد هم بعد از مرگش به راحتی با این موضوع کنار آمد ولی دوستان مدام کامنت پشت کامنت که چرا لو دادید قصه را.

سوال این‌جاست که یک رسانه چه‌قدر باید منتظر بماند که تمام مخاطبان، یک فیلم را ببینند تا بتواند قصه‌ی داستان را نقد کند؟

به همان انگشتی که با آن روی این مطلب کلیک کردید قسم که نگارنده‌ی این سطور، تا به حال موفق نشده شاهنامه‌ی فردوسی را تا به آخر بخواند. هر بار به محض این که رستم تیری به سمت اشکبوس ول می‌دهد، می‌خواند و موفق نمی‌شود ادامه بدهد. آیا نگارنده حق دارد به برخی رسانه‌ها که خبر از مرگ اشکبوس می‌دهند، غر بزند؟ غر بزند و بگوید وای چرا لو دادید ماجرا را؟ امروز که بیش از هزار سال از سرایش شاهنامه می‌گذرد؟

خلاصه‌ی مطلب این‌که، عده‌ای مدام غر می‌زنند. از این پیج به آن پیج می‌روند و غر می‌زنند. شما از شهرزاد بنویسی، می‌گویند چرا نوشتی. ننویسی، می‌گویند چرا ننوشتی. نقد کنی، می‌گویند حسودی و چشم نداری موفقیت فلانی را ببینی. تمجید کنی، می‌گویند پول گرفتی از فلانی خوب بگویی.

حال، نگارنده مانده که به کدام ساز ایشان برقصد. هرچند که یک مدل هم بیشتر بلد نیست. از این‌ها که با دست راست لامپی را می‌بندند و با چپ بازش می‌کنند.

پایان پیام

کد خبر : 94287 ساعت خبر : 3:28 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=94287
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات