ما روابط عمومی درجه یکی هستیم
پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: روابط عمومی وظیفهاش حفظ ارتباط با گروههای هدف و مشتریها و اونهایی که میخوان باهاش تعامل سازنده داشته باشن.
اصلیترین وظیفهمون یه جورایی پاسخگوییه؛ یعنی باید همیشه همهجا رو رصد کنیم و جاگیری مناسبی داشتهباشیم تا به تصویر ذهنی و تصویر تجاری بیزنس یا خدمتی که انجام میدیم لطمهای وارد نشه. همین همیشه پاسخگو بودنه که باعث میشه مردم تصمیم بگیرن که میتونن بهمون اعتماد کنن یا نه.
ما سابقههای خرید مشتریها رو بهروز میکنیم و بهترین خدماتمون رو که نزدیک به سلیقهشونه بهشون پیشنهاد میدیم.
خوراک خبری رسانهها رو ما تأمین میکنیم و برای هر مصاحبه یا تماسی با مقام بالاتر یه حالا درخواست کتبی بدین خاصی تو نگاهمونه و همه خبرنگارها هم باید این نگاه رو جدی بگیرن.
چون ما اعصاب نداریم پیگیر تکذیبیه چاپ کردن تو همون صفحه خبر باشیم.
این روزها -وقتی میگیم این روزها شما ۱۵ سال اخیر رو در نظر بگیرین- یهکمی بیحوصلهتر شدیم. برای همین گاهی مجبوریم خطوط رو اشغال کنیم و شما فکر میکنین که ما چقدر شاخیم که همیشه اشغال هستیم و کشوها و بایگانیهای بیشتر ما پر از نامههایی که قراره یه روزی بهشون رسیدگی کنیم و پیامکهایی که هیچوقت چک نمیشن و شکایاتی که تا بهجاهای باریک نکشه پاسخگوش نیستیم.
ما روی کاغذ مثل روابط عمومیهای کره و ژاپن هستیم یعنی همهش یا در حال پاسخگویی هستیم یا استعفا.
اگر یکیمون رو در حالتی غیر از اینها دیدین بدونین ژن خوبه و اصلاً نیازی به اون دو تا کار در خودش احساس نمیکنه و فک و فامیل مثل یک تمیزکننده قوی همه آثار خرابکاریهاش رو توی سازمانی که در اون هست پاک میکنن اما در عمل خستهایم و بیشتر وقتها گارد دفاعی داریم. واقعیت اینه که حال این روزها بیشتر ما روابط عمومیها چیزی شبیه اینه…با هم بشنویم!
داستان یک روابط عمومی
روابط عمومی: آقایون لطفاً صف رو بهم نزنین. همین الان آقای مسئول میان تا به سئوالاتتون جواب بدن.
خبرنگار: ای بابا سه ساعت پیش هم همین رو گفتین. ما خسته شدیم. پس چرا برای جلسه مطبوعاتی ساعت مشخص میکنین.
روابط عمومی: آقای مسئول تو ترافیک جاده چالوسن!
خبرنگار: بیست روز از تعطیلات گذشته ایشون هنوز تو ترافیکن؟
روابط عمومی: مگه باید درباره تعطیلاتشون به شما هم پاسخگو باشن.
خبرنگار: نه ولی درباره نحوه رسیدگی به مردم؛ برنامهشون و مدیریت بحرانشون و خیلی چیزهای دیگه باید پاسخگو باشن.
روابط عمومی: یعنی شما برای ایشون دارین شرح وظایف مینویسین.
خبرنگار: یعنی ایشون خودشون وظایفشون رو نمیدونستن؟!
روابط عمومی: شما چه طور جرئت میکنی درباره عموی من- ببخشید- یعنی یه مسئول اینجوری صحبت کنین! لطفاً تگ اسمتون رو بدین به من. شما بعد از این حق ندارین هیچ خبری از سازمان ما چاپ کنین.
خبرنگار: البته این حق رو شما مشخص نمیکنین!
روابط عمومی: ظاهراً ما با شما مشکل داریم. همین الان بیرون میرین یا حراست رو خبر کنم.
خبرنگار: من منتظرم تا جوابم رو از آقای مسئول بگیرم.
روابط عمومی: اصلاً اقای مسئول حال نمیکنه به تو جواب بده حالا چی میگی!
خبرنگار: این چه طرز صحبت کردنه. شما مثلاً روابط عمومی اینجا هستین.
روابط عمومی: دوست دارم این شکلی حرف بزنم. مشکلی داری برو شکایت کن!
خبرنگار: من همین رو انعکاس میدم.
روابط عمومی: منم مجبورت میکنم تو صفحه اول عذرخواهی کنی… آقای باقری رو از حراست خبر کنین. این آقا رو بندازه بیرون. ظاهراً میخواد جو رو متشنج کنه.
سرانجام
راوی: و این سرانجام ۸۵ درصد جلسات مطبوعاتی که بعد از زد و خورد و بالاخره با دو تا بوس و یه عذرخواهی ختم بخیر میشه و در نهایت هم آقای مسئول همچنان تو ترافیک جاده چالوسه و به هیچ جلسه مطبوعاتی نمیرسه!
پایان پیام
کد خبر : 94116 ساعت خبر : 6:35 ب.ظ