قصه مشکلات زندگی دانشجویی

پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفر‌ی‌خواه: امروز می‌خوایم با کوچولوهامون درباره زندگی دانشجویی صحبت کنیم.

البته می‌دونیم تصورش براشون شاید گنگ و ترسناک باشه. زندگی کردن تو دنیایی که قراره همه کارهات رو خودت به‌تنهایی انجام بدی؛ حس عجیبی داره.

می‌خوایم بگیم برای بزرگ شدن عجله نکنین برای درس خوندن و بیکار موندن حالا حالا وقت هست.

وقتی بزرگ بشین خیلی چیزها تغییر می‌کنه. دیگه نمی‌تونی پول بستنی و اسباب‌بازیت رو از مامان و بابا بگیری و باید یاد بگیری که چه‌جوری؛ خودت پول دربیاری. شاید بگین خوب می‌زنیم تو کار واردات یعنی بخارشور طبی و موز و چای و قهوه‌ساز وارد می‌کنیم اون‌هم با ارز دولتی و یه شبه پولدار می‌شیم.

باید بگیم که اونجوری پولدار شدن هم تو نقشه ژنتیک خیلی‌هامون نیس.

شاید هم بگین خب حالا کسی با چهارسال زندگی دانشجویی نمی‌میره. حق هم دارین. البته به شرط‌ا ینکه قبلش مسئولیت‌پذیری رو یاد گرفته باشین.

یعنی وقتی مامان ازتون می‌خواد که رختخوابتون رو جمع کنین بهونه نگیرین. صبر کنین کجا می‌رین؟!

دارم باهاتون حرف می‌زنم. می‌خواین یاد بگیرین که غذا درست کنین؟ حالا نمی‌خواد این‌قدر هم عجله داشته‌باشین؛ فعلاً از همون جمع کردن اسباب‌بازی‌هاتون از وسط اتاق شروع کنین.

نبینم حرف‌های من رو بهونه کنین و دست به کبریت بزنینا. آباریکلا حالا برین سر بازی‌تون!‌

پایان پیام