پایگاه خبری گلونی؛ معین بادپا: ابوطالب حسینی، در مرحله سوم اگر فقط به دنبال خندیدن بود، میتوان اجرای او را قابل قبول دانست.
ابوطالب عوض میشه
اتفاق مهم در مرحله سوم استندآپ قابل تأمل است. افرادی که دغدغه داشتند، دغدغههایشان تمام شد. آنها که بیخیال بودند، دغدغهمند شدند. ابوطالب هم یک ماجرای خیالی ازدواج را انتخاب کرد تا آن را فقط برای خنده گرفتن بنویسد. به همین دلیل نمیتوان نکتهای ملموس از کنایات اجتماعی در اجرای او مشاهده کرد.
گریزی به مسابقات
ابوطالب حسینی در استندآپ خود، به دفعات، خلاف ذهنیت مخاطب رفتار کرد و برای آنکه بتواند نیمه دوم هر شوخی را تکمیل کند، به تغییر شخصیتها و موقعیتها دست زد. تعدادی از این مکملها، با استفاده از شبیهسازی مسابقات ورزشی یا تلویزیونی طراحی شده بودند و به دلیل مخالفت آنی با انتظار مخاطب، توانست خنده بگیرد. علاوه بر این، با حجمی از شوخیهای کوتاه پشت سرهم، تلاش کرد تا لبخند مخاطب حذف نشود. بدیهی است تبدیل لبخند به خنده بلند، آسانتر از تبدیل چهره بیاحساس به خنده بلند است. و او این را به خوبی میداند.
بدش نمیآید
در متون ابوطالب حسینی احساس میشود او بدش نمیآید در اجرای استندآپ، از خط قرمزهایی عبور کند. به طوری که در اجراهایش همیشه، اشاراتی دو پهلو دارد. شاید آنجا که صریح صحبت میکند همان بخشهای حذف شده از اجرای اوست. احتمالا استندآپهای او خارج از چارچوب تلویزیون، خارج از خط قرمزهای دیگر نیز باشد. بدیهی است منظور ما، خط قرمزهای اجتماعی و سیاسی و …. نیست.
ابوطالب حسینی
ابوطالب حسینی، یک متن طنز داشت که جامعهای در آن دیده نشد. متنی فقط برای خنداندن که میتوان، یک هدف برای استندآپ کمدی دانست.
پایان پیام
واقعا توش بی حیایی بود
من جلو مادرم داشتم میدیدم و خجالت کشیدم از حرف هایی که نمیزد ولی از زدن شاید بدتر بود و خطوط قرمزی که خیلی ها گفتن روی مرزشون حرکت کرد ولی واقعیت اینه که ردشون کرد….
احسنت نباید مردم به هر قیمتی خندوند. آدم با خانواده نمی تونه به این اجرا نگاه کنه
واقعا شمام میبینین؟
اخه مثل اینکه نفهمیدین توش پر معضل های اجتماعی بود … فقط یه نقدی بکنیم که نگن بلدنیستیم …هه