پایگاه خبری گلونی؛ معین بادپا: محمدجواد رضایی در مرحله سوم توانسته بر استرس خود غلبه کند. اما کاهش استرس او با افت متن هم همراه شد.
یک نمایش بامزه!
استندآپ محمدجواد، ماجرای فردی بود که به صورت مادرزادی، فرم سینه کفتری به خود گرفته است و بخش زیادی از داستان صرف کتک خوردن او از یک فرد تنومند در کوچه محل سکونتش شد. متن او صرفا با هدف خنده گرفتن نوشته شده بود و در همان سطح هم باقی ماند. شاید بخش زیادی از تلاش او در این مرحله، صرف رفع استرس شده است. اما به طور همزمان، متن او را تبدیل به یک متن ساده کرد.
توقف برای تشکر
در طول اجرا، هربار که محمدجواد رضایی با تشویق حضار روبرو میشد، دستهایش را بر روی سینه قرار میداد و از حاضرین تشکر میکرد. فرقی نداشت که این سپاسگزاری در میانه روایت باشد یا هنگام تغییر موقعیت. اگرچه این رفتار را میتوان، نشانه تواضع و خصوصیات اخلاقی او دانست، اما در طول یک اجرا، به این شیوه تشکر نیازی نیست. او با خروج از موقعیت استندآپ، مخاطب را هم از آن فضا خارج میکرد. علاوه بر این با توجه به شیوه استندآپ او که خاطرهسازی است، تشکرهای او بیشتر اضافی به نظر میرسد.
حرکات فراموش نشود
انجام برخی اصلاحات، نیازمند زمان است. محمدجواد رضایی باید به عنوان یک کمدین، بتواند با تمرین، اشکالات حرکات بدنش را هم برطرف کند. این اشکالات نه در شیوه اجرا که در خارج اجرا باید دیده شود تا اثرات خود را بر روی اجرا نگذارد و بتواند بهتر از این به روی صحنه برود.
معضل ندارد
یکی از فرصتهای برنامههایی از این قبیل، بهرهگیری درست از فرصت فراهم شده است. شاید همین که محمدجواد رضایی یا دیگر شرکتکنندگان، نام محله و شهر و دیار خود را به گوش مخاطبان میلیونی برسانند، خوشایند به نظر برسد. اما نباید فراموش کرد که تنها نام بردن کافی نیست. زیرا این موضوع پس از مدتی امری عادی تلقی شده و فراموش میشود. او و سایرین میتوانند از این فرصت استفاده کرده و با دستمایه قرار دادن مشکلات شهر و منطقه خود، حواس مردم را به آن جلب کنند و پیامی روشن به مسئولان محلی برای رفع این معضلات بدهند. مگر آنکه دیار آنها هیچ معضل و مشکلی نداشته باشد.
محمدجواد رضایی
محمدجواد رضایی، اجرایی ساده و صرفا بامزه داشت. آنچه مشخص است برطرف شدن استرس او در این مرحله بود. بهتر است او از این پس، به متنهای بهتری فکر کند.
پایان پیام
محمد جواد دلاور مرد روستایی