پایگاه خبری گلونی، معین بادپا: رمان ۱۲۰۰ صفحهای جنگ و صلح داستانی حماسی از لئو تولستوی نویسنده شهیر روسی است که نگارش آن بین سالهای ۱۸۶۵ تا ۱۸۶۹ انجام گرفت.
این رمان، داستان چهار خانواده اشرافی را در دوران جنگ روسیه تزاری و فرانسه ناپلئونی روایت میکند که از میدان نبرد تا زندگی شخصی آنها را دربرمیگیرد و به دلیل حجم مبارزات، پیروزیها و شکستهای هر دو ملت، رمانی جامع و واقعگرایانه است که مطالعه آن به شناخت تاریخ و نیز طریقه زندگی کمک میکند.
جنگ و صلح یک شاهکار ادبی است که به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده و بارها در سینما، تلویزیون، رادیو و صحنه نمایش از آن اقتباس شده است. روزنامه نگار و نویسنده روسی، ایساک بابِل درباره این رمان میگوید:«اگر جهان میتوانست خودش را روایت کند، مانند تولستوی مینوشت».
برای شناخت بیشتر یکی از بزرگترین رمانهای جهان، این ده نکته را بخوانید.
۶۰۰ شخصیت
یک. اگرچه رمان جنگ و صلح عمدتا بر وقایع مربوط به چهار خانواده اشرافی متمرکز است، اما تولستوی تقریبا ۶۰۰ شخصیت از اشرافزادگان و خانوادههای سلطنتی را وارد رمان کرده است. بسیاری از شخصیتها با اسم مستعار به کار رفتهاند و همین امر شناخت هویت واقعی آنها را سختتر میکند.
از نلسون ماندلا تا گاندی
دو. در طی ۲۷ سال زندگی نلسون ماندلا در زندانهای آفریقای جنوبی، او بارها این رمان را خواند و بنا به گفته خودش این رمان محبوب او بوده است. علاوه بر او، از دیگر چهرههای حامی اعتراضات مسالمتآمیز که از علاقهمندان تولستوی بودند، مهاتما گاندی بود که نامههایی از تولستوی و مارتین لوترکینگ دریافت کرده بود.
مخالف مشهور
سه. نویسندگان مشهوری هستند که این رمان را نپسندیدند و توجهی به آن نکردند. نویسنده روسی ایوان تورگنیف، برخی از کارهای تولستوی را یک مرداب غیرقابل پذیرش خوانده و گوستاو فلوبر او را متهم به تکرار خودش کرده است. هنری جیمز هم جنگ و صلح را «هیولایی سست و وارفته» میداند.
سوفیا
چهار. سوفیا، همسر لئو تولستوی، هشت مرتبه متن کامل جنگ و صلح را همراه با بازنویسیهای متعدد صفحات و فصول نوشت. و نگارش این کار را مدتها قبل از آنکه ماشین تایپ یا رایانه وجود داشته باشد، انجام داد. او زمانی که باردار بود در یکی از همین اصلاحات ، بیمار شد. تولستوی که نسبت به زایمان همسرش بیتفاوت بود، جعبه مخصوصی برایش نصب کرد تا بتواند در رختخواب به کار خود ادامه دهد.
پنج. تولستوی هیچ علاقه ای نداشت تا اثر خود را یک رمان بداند و همیشه نسبت به اینکه اثرش در دسته رمانها طبقه بندی شود معترض بود. او گفته است:«این یک رمان نیست. این بخشی کوتاه از تاریخ است».
حکم تکفیر
شش. در سال ۱۹۰۱ کلیسای ارتدکس روسیه، با صدور حکمی تولستوی را تکفیر کرد. دلیل این امر تغییر تولستوی در اواخر سده ۱۸۰۰ و انتقاد او از مسیحیت ذکر شده بود. در سال ۲۰۰۱ یکی از نوادگان تولستوی درخواست بازبینی حکم کلیسا را داد. اما این خواسته از جانب کلیسا رد و گفته شد که تولستوی عمدا قلم خود را برای نابودی نظم معنوی و سنتی روسیه به کار گرفته است.
هفت. پس از ارتداد تولستوی توسط کلیسای ارتدکس روسیه و تقریباً تمام سازمانهای مذهبی، او با تمرکز بر نسخهای از مسیحیت، مقالهای درباره هنر نوشت و آثار هنری را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرد که مخاطبانشان را از نظر اخلاقی تحت تاثیر قرار میدادند. او در این مقاله، همه رمانهای قبلی خود و همچنین نمایشنامههای شکسپیر و بسیاری از درامهای دوستش، آنتوان چخوف را تفبیح کرد. از سوی دیگر برخی از داستانهای کتاب مقدس و برخی از داستانهای آنتوان چخوف را هم مورد تایید قرار داد.
خواندن در جنگ
هشت. به محض اینکه اتحاد جماهیر شوروی وارد جنگ جهانی دوم شد، ژوزف استالین دستور داد تا بخشهایی از رمان جنگ و صلح را برای سربازان چاپ کنند و در مسکو برای غیرنظامیان بخوانند. او از پیروزی روسیه در مقابل ارتش ناپلئون در سال ۱۸۱۲ برای تحریک حس وطنپرستی مردم در مقابل تهاجم آلمان استفاده کرد.
نه. اقتباسهای بسیاری از جنگ و صلح بر پرده سینما و تلویزیون به نمایش درآمد که برخی از آنها از سایرین مهمتر است. اولین نسخه سینمایی قابل توجه، سال ۱۹۵۶ با بازی آدری هپبورن و هنری فوندا ساخته شد. در سال ۱۹۶۷ اتحاد جماهیر شوروی، از فیلمی که در آن ارتش سرخ بازی میکرد، حمایت کرد. یک نسخه تلویزیونی نیز توسط بی بی سی در سال ۱۹۷۲ در ۲۰ قسمت پخش گردید که همین مجموعه بعدتر در سال ۲۰۰۷ در چهار قسمت پخش شد. آخرین نمونه، سریال ۶ قسمتی تلویزیونی آمریکایی- بریتانیایی محصول ۲۰۱۶ است که مورد تحسین قرار گرفت.
ده. اپرای سرگئی پروکفیف جنگ و صلح، در سال ۱۹۴۴ به نمایش درآمد که به تقابل با دولت شوروی انجامید. پروکفیف که میخواست بر روابط شخصی افراد تمرکز کند، به دلیل فشار دولت برای پررنگ کردن بخش میهنپرستی و ملیگرایی، مجبور به تغییر اشعار و افزایش صحنههای نبرد شد. نسخه تجدیدنظر شدهای از این اپرا چهار سال پس از مرگ پروکفیف در سال ۱۹۵۷ روی صحنه رفت. یعنی زمانی که او موفق به مشاهده آن نشد.
منبع: روزنامه اطلاعات | ضمیمه ادب و هنر | ۱۹ تیر ۹۷
پایان پیام