پایگاه خبری گلونی، محمد پورخداداد: این جمله «مردم نگران فلان چیز و بهمان جنس نباشند، همهچی تحت کنترله»، واقعا تن منو میلرزونه.
دقیقا باید وقتی نگران بود که رئیسجمهور یا وزیر و وکیلی این حرف رو بزنه.
البته رعشه من بعد از شنیدنداین جمله یک دلیل شخصی دارد. هروقت این جمله کذایی رو میشنوم ناخودآگاه یاد خاطرهای میافتم.
من هیچوقت توی ماشین (سواری و اتوبوس فرقی نداره) نمیتونم بخوابم چه وقتی رانندگی میکنم و چه زمانی که مسافرم. ۱۰-۱۲ سال پیش وقتی با اتوبوس مسیر خرمآباد به تهران رو میرفتم، ساعت از نیمههای شب گذشته بود و تقریبا همه مسافرا خواب بودن به جز من و یه مرد دیگه صندلی جلو من نشسته بود.
حس کردم اتوبوس سرعت بالایی داره و هربار به یک طرف از جاده منحرف میشه. خیال بد نکردم و با بیخیالی فکر کردم طبیعیه حتما. ولی بعد از چند دقیقه که مرد جلویی فریاد زد: آسِمو (تکیه کلام خرمآبادیها) راننده هوفتیه!(۱) من و همه مسافرا از جا پریدیم.
بله راننده خوابآلو نزدیک بود اتوبوس و همه مسافرا رو به ته دره بفرسته ولی با فریاد اون مرد بیدار شده بود و خودش و اتوبوس رو جمع کرد.
حالا راننده شاکی بود که «مرد حسابی مگر دیوانهای که بیخودی فریاد میزنی؟ همه چی تحت کنترله. جای هیچ نگرانی نیست! من ۳۰ ساله تو بیابونم و تو این ۳۰ سال پشت فرمون چشم رو هم نذاشتم»
خلاصه ما که تا دم مرگ رفته بودیم حالا باید لیچار راننده رو هم تحمل میکردیم.
گذشت و نیم ساعت بعد یهو اتوبوس کشید به شانه خاکی و بعد از جاده خارج شد و تا جایی که صدای خاک و سنگ زیر چرخهای ماشین و گردوخاک کنار جاده صحنههای صحرای محشر را جلوی چشممان آورد.
راننده با هر بدبختی اتوبوس رو کنترل کرد ولی ترمز أر راننده همراه بود با پسگردنی یکی از مسافران. گردوغبار که نشست فهمیدیم که هنوز زندهایم. راننده که هوا را پس میدید خیلی شیک و بدون اینکه حرفی بزند به سمت جعبه استراحت خود رفت و راننده جایگزینش که در همان جعبه در خواب بود پشت فرمان نشست.
دقیقن وضعیت امروز کشور و موقعیت مردم در قبال مسئولان، من رو یاد همون اتوبوس میاندازه. رانندههای اقتصادی کشور در خوابند و شاید خود را به خواب زدهاند. مدیران ارشد تا فرصت دارند باید کاری کنند، وگرنه مجبورند خواهند شد تن به تعویض بدهند و مانند راننده همان اتوبوس راه جعبه زیر اتوبوس را در پیش بگیرند.
پایان پیام
(۱) راننده خوابیده