پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: نمایشگاه نقاشی تهمینه میلانی با عنوان “فیلمهایی که نساختم” در گالری ایوان برگزار شدهاست. واکنش فضای مجازی به این نمایشگاه در نوع خودش جالب است.
نمایشگاه نقاشی تهمینه میلانی
هنرمندان و ورزشکاران این روزها فضاهای تخصصی دیگر مانند چاپ کتاب، نمایشگاه نقاشی، نمایشگاه سازههای دستی، خوانندگی را تجربه میکنند.
این سرک کشیدن به حوزههای دیگر شاید برای آنها جذاب باشد اما در بیشتر موارد مخاطب آنها را پس میزند.
قیمتگذاری با برچسب نام یک سلبریتی
در کشور ما با توجه، به قرار نگرفتن افراد در حرفههای منطبق بر تحصیلات، نمیتوان از منظر آکادمیک به این ذوق هنری ایراد گرفت.
آنچه بیشتر در گالریهای این هنرمندان به چشم میآید تضمین فروش با برچسب نام یک سلبریتی است.
برخی تابلوهای این نمایشگاه با قیمتی حدود ۲۰ میلیون تومان به فروش گذاشتهشد. برای خرید آنها شما یا باید یک فمینیست دو آتیشه باشید یا یک هوادار که قرار است از هر اثری فارغ از کیفیت، حمایت کند.
آثار کپیشده را تحریم کنید
قبل از اینکه دست به جیب شوید، توجه کنید بعضی از این آثار کپیکاری شدهاند. ظاهراً حمید هیراد بنیانگذار سبک خاصی از کپیکاری در هنر شده است.
تغییر بخشی از کار برای اینکه کسی به هویت اثر شک نکند. این برای کسانیکه در صف اصلی مبارزه با نادیده گرفتن حق کپی در آثارشان میجنگند، یک فاجعه است.
حاشیهسازهای دنیای هنر
برگزاری نمایشگاه، نوشتن کتاب و یا خوانندگی یک سلبریتی اتفاق متداولی در جامعه هنری است اما ظاهراًصف اول مخالفان این حرکت آنهایی هستند که پشت درهای بسته برگزاری نمایشگاه ماندهاند.
چاپ کتاب شعر امیر آقایی، رمان بهنوش بختیاری، آلبوم پژمان جمشیدی و کنسرت مهران مدیری و هرکدام در دوره خود سروصدای رسانهای زیاد به پا کردند و حاشیهساز بودند.
منتقدین را مجاب کنید
در هرحال قبل از اینکه دنبال ذوقتان بروید، فراموش نکنید شما قرار است با منتقدین که سالها در این حوزهها نقد کردهاند سروکله بزنید، پس یا با دست پر از خودتان و سبک و اجرایتان دفاع کنید یا اصلاً سراغ این بازی خطرناک نروید، چون ممکن است با ریزش عجیب هوادار مواجه شوید.
پایان پیام
روحیه کاسبکارانه تا چه حد؟ و ابتذال تا به کجا؟
گفته بودند نقاشی هاش در سطح نقاشی های بچه های خردساله ، واقعا همبنطوره.
سرکارخانم میلانی،ای کاش حالم روز جمعه شانزده شهریور هزاروسیصدو نود هفت،خوب بود و درافتتاحیه ی شما حاضرمی شدم.می آمدم و تابلوهای شمارو می دیدم که به لطف جامعه ی مجازی دیدیم و تعاریف تازه ای هم از مفاهیم هنری ازجمله مینیمالیسم،یادآوری فریدا کالو،خریدار حرفه ای و چیزهایی ازاین دست عایدمان شد.صادقانه عرض کنم تابلوهای لارج سایزشما برای جامعه ی تنگ فهم ازهنر و مصادیق هنری،شاید راضی کننده باشد اما برای آنانکه زندگیشان ،رنج هایشان، خواب و خوراکشان رنگ و بوم و قلم است،،اینکه به هوای ساختن فیلم،تصور می کنید می توانید مدعی باشید که نقاشی های شماهم مخاطب خواهد داشت،سخت دراشتباهید.این تابلوها شایسته ی پادری شدن برای گالریهای نوظهور و منفعت طلبیه که دهها هنرمند مهجورو نقاش به معنی واقعی نقاشانی که نقاشی را زیسته اند، که برای برپایی یک نمایشگاه از کارهاشون، چندین راه مختلف رو باید بگذرونن که اگر بشود یا نشود که اغلب نمی شود چرا که نه کسی آن ها می شناسد و نه پیشترها فیلمی ساخته اند. .و ایکاش مثال گندیده شدن نمک را برای آثاری که خلق می کنیم نزنند.کاری که شما بخوبی از عهده اش برآمدید..