سفرنامهنویسان از تعزیه خوانی در ایام محرم میگویند
برگزاری مراسم تعزیه خوانی در دوران حکومت شاهان صفوی و قاجار از زبان افرادی که به بهانههای مختلف راهی ایران میشدند، با توصیفات جالبی از جزئیات اجرای این مراسم همراه شده است.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، اگرچه تاریخ دقیق گسترش و رسمیت یافتن تعزیه خوانی در دوره اسلامی در ایران بـه روشـنی مشخص نیست اما این آئین در دوره صفویه تا حـدودی شـکل اصلی خود را یافت و در دوره قاجار به اوج تکامل خود رسید.
جهانگردانی هم که در این دو دوره به ایران سفر کردند توجه ویژهای به این آئین داشتند و در سفرنامههای خود مطالب جالبی درباره نحوه برگزاری آن ثبت کردهاند که در این گزارش به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
دیپلمات ونیزی اولین شاهد مکتوب تعزیه خوانی
سفرنامه دیپلمات ونیزی به نام میکله مامبره اولین شاهد مکتوب از این مراسم در دوره صفویه است که در زمان سلطنت شاه طهماسب به نگارش درآمده است.
وی این مراسم را چنین توصیف میکند:
«در ماه مه آنها مصائب فرزند علی [ع] که امام حسین [ع] نامیده میشود، را اجرا میکنند.
امام حسین [ع] با یکی دیگر از اعراب که آنها یزید مینامند، جنگید و در این راه سرش از تن جدا شد.
آنها برای شهادت وی این مصائب را به مدت ده روز انجام میدهند و به آن سبب همگی سیاه میپوشند، با پارچههایی مشکی سر خود را میبندند و لباسهای مشکی به تن میکنند.
در این ده روز شاه از خانه خود خارج نمیشود. از عصر تا ساعت یک شب گروههای مردمی شهر را طی میکنند و در مساجد به فارسی مصائب آنکه امام حسین [ع] مینامند را فریاد میزنند. آنان نام این واقعه را عاشورا نهادهاند.
عاشورا از اول تا دهم ماه مه طول میکشد. من مردان جوانی را دیدم که بدنهای خود را سیاه کرده بودند و عریان راه میرفتند.
چیز دیگری نیز دیدم و آن چیزی بود که آن را بگم مینامیدند. کسی چالهای شبیه چاه در زمین حفر کرده بود و خود درون آن رفته بود؛ به صورتی که تنها سرش از زمین بالاتر قرار داشت.
او تا گلوی خود را با خاک پوشانده بود و این کار را برای آن مصیبت انجام میداد. این چیزی بود که من به چشم خودم دیدم.
هنگام عصر زنان همگی خود را به مساجد میرساندند. خطیبی، مصیبت فرزند مذکور علی [ع] را میخواند و زنان به صورت محزونی گریه میکردند.»
سیاح عثمانی و توصیف اجرای تعزیه خوانی در تبریز
اولیا چلبی، سیاح و نویسنده اهل عثمانی نیز که در زمان شاه صفی به تبریز سفر کرده اجرای این مراسم در تبریز را چنین توصیف میکند:
«در دهم محرم هر سال در میدان چوگان تبریز، اعیان و اشراف شهر از صغیر و کبیر، خیمه و خرگاه بر پا ساخته و در آنجا برای شهیدان دشت کربلا تعزیه خوانی میکننـد.
در این مدت، سقاها در جامهای بلورین به مردم آب میدهند و نیز بعضی از اعیان و بزرگان نیز در راه حضرت امام حسین (ع) قرابهها در گردن آویخته و به مردم آب میدهند.»
تعزیه به روایت پزشک سلطان صاحبقران!
یاکوب ادوارد پولاک، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه در اثر مشهور خود با نام «ایران و ایرانیان» به توصیف مراسم تعزیه ایرانیان در ماه محرم میپردازد و درباره آن چنین میگوید:
«سنت برگزاری تعزیه خوانی چندان عمومیت یافته که هیچیک از بزرگان یارای چشمپوشی از آن را ندارد هرچند که انجام دادن آن متضمن تقبل هزینههای بسیار است.
زیرا صرفنظر از مزد بازیگران میباید از مهمانان در طول نمایش با شربت، و پس از اتمام تعزیه خوانی با شامی شاهانه پذیرائی کرد.
از آنجا که در طول دو ماه طولانی تمام کسب و کارها متوقف و امور دیگر معوق است، نتیجه این میشود که برگزاری این مراسم باعث خرابی بسیاری از خانهها و وامدار شدن خیلی از خانوادهها میشود.»
این سفرنامهنویس در توصیف تعزیه خوانی روز دهم محرم مینویسد: «سرانجام در روز دهم در فضائی بزرگ و عمومی داستان شهادت به نمایش گذارده میشود.
عروسکی که نماینده جبرئیل است از ریسمانی پائین میآید تا ارواح ائمه را تا عرصه بهشت همراهی کند.
پیش از آن اسبهای بزرگان مملکت را که با زین و یراقهای گرانبها و شالهای ذیقیمت آراسته شدهاند به میدان آوردهاند.
یک فرد اروپائی در اینجا این فرصت را بدست میآورد که بعضی از اسبان اصیل را به چشم ببیند که در غیر این صورت به هیچ وجه به دیدن آنها توفیق نمییابد.»
مقایسه تعزیه خوانی با شعائر مذهبی انگلستان
بانو مری شیل همسر وزیر مختار انگلیس در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه نیز سفرنامهای از خود به یادگار گذاشته است و در آن توجه ویژهای به تعزیه خوانی دارد.
او در اینباره مینویسد: «ماه دسامبر امسال مصادف با ماه محرم، یعنی دوره ماتم و ندبه و زاری ایرانیها بود که با وجود محنتانگیز بودن، برای تمام طبقات مردم ایران ماه استراحت و سرگرمی محسوب میشد.
در این ماه شیعیان مراسمی بهعنوان یادبود و ذکر مصیبت امام حسین(ع) و خانوادهاش در صحرای کربلا، برگزار میکنند.
این واقعه به قدری ایرانیها را تحت تاثیر قرار داده است که جریان آن را به صورت یک برنامه نمایشی درآوردهاند و شبیه انجام شعائر مذهبی دوران گذشته در انگلستان و سایر جاها، در صحنه اجرا میکنند.
در این واقعه، امام حسین (ع) پسر حضرت فاطمه (س) با زنان و بچههای خود به همراه هفتاد تن از یاران که اکثریت آنها از بستگانش بودند، در صحرای کربلا مورد حمله لشکریان تحت فرمان عبیدالله فرمانده قشون یزید (حکمران دمشق و دومین خلیفه از سلسله بنی امیه) قرار گرفت.»
همسر وزیر مختار انگلیس در ادامه میگوید: «امام حسین (ع) چند روز با رشادت فراوان به دفاع برخاست ولی در آخر کار آب نهر فرات را به رویش بستند و تمام خانواده و یارانش را، چه بر اثر تشنگی و چه به علت جنگ هلاک نمودند.
امام حسین (ع) نیز در پایان کار کشته شد و سر او بهوسیله شمر از بدن جدا گردید. باید صحنههایی را که برای یادآوری این واقعه ترتیب داده شده و حرکات ایرانیها را دید، تا بتوان وضع را کاملا تصور نمود:
از هر گوشهای صدای مداوم ناله و زاری همراه با نثار نفرین و دشنام به مرتکبین این جنایت درباره نوه پیغمبر و خانواده او شنیده میشود.
گاهی هیجان و احساسات مردم به جایی میرسد که ایفاکننده نقش شمر هدف ناسزای مردم قرار میگیرد و به زحمت میتواند خود را از شر نگاههای غضب آلود و مخصوصا ضربات مشت و لگد زنها در امان نگه دارد.»
پایان پیام
کد خبر : 101124 ساعت خبر : 5:48 ب.ظ