گلونی

شایعه شده یک ایرانی شوماخر را شکست داده است

شایعه و منبع خبری

شایعه شده فلانی با فلانی ازدواج کرده. شایعه شده فلانی فلانی رو کشته. شایعه شده فلانی فرار کرده رفته فلان‌جا. شایعه شده فلانی مرده.

پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: همون‌قدر که خاک آرژانتین برای تولید مهاجم فوتبال حاصلخیزه، خاک ایران هم جون می‌ده واسه کاشتن شایعه. یعنی اینقدر سرعت انتقال شایعه تو کشور ما بالاست که می‌خوان فیبر نوری اینترنت رو بفرستن روش و پوز ژاپن رو بزنیم.

می‌گن یه روز مایکل شوماخر رو آوردن ایران و گفتن می‌خواییم یه مسابقه ترتیب بدیم بین شما و یه ایرانی.

شما سوار ماشینت می‌شی و ایرانیه کنار شما با پای پیاده و بدون هیچ لوازم ارتباطی وامیسته.

دویست متر جلوتر هم یه نفر رو گذاشتیم.

ما به این ایرانیه می‌گیم بین مردم شایعه پخش کنه که شما پراید خریدید.

همزمان شما هم گاز بده برو به سمت اون یاره که دویست متر جلوتره.

می‌خواییم ببینیم شما زودتر به اون یارو می‌رسی یا شایعه‌ی این ایرانیه.

بنده‌خدا مایکل شوماخر هم قبول کرد و مسابقه رو ترتیب دادن.

تا یک دو سه گفتن و مایکل شوماخر خواست پاش رو بذاره روی گاز.

یهو موبایلش زنگ خورد و باستین شوآین اشتایگر از جنوب غربی مونیخ زنگ زد و گفت:

مایکل داداش، پراید خریدی نمی‌خوای شیرینی بدی؟

مایکل خدابیامرز همون‌جا رفت تو کما. مایکل تموم شد.

تکرار آزمایش

خواستن دوباره این آزمایش رو تکرار کنن تا مطمئن بشن.

با خودشون گفتن این بار زنگ می‌زنیم به سباستین فتل و میاریمش ایران.

ولی این دفعه دست و پای ایرانیه رو با چشم و دهنش می‌بندیم می‌ندازیمش تو صندوق عقب کلیدش هم قورت می‌دیم.

زنگ زدن به سباستین فتل تا موضوع رو بهش بگن، سباستین فتل گفت:

در جریانم داداش. الآن دو هفته است دارم به کل مونیخ شیرینی می‌دم چون پراید خریدم.

از شایعه تا واقعیت

دیروز یه دختر خانمی رو دیدم و خوشم اومد.

توی دلم گفتم ای کاش می‌شد من هم ازدواج می‌کردم.

ولی چون بی‌کاریه ده شصتی‌ها نمی‌ذاره اشتغال زایی مسئولین حس بشه، منم بیکارم و بی‌خیالش شدم.

دو قدم اومدم جلوتر که مادرم زنگ زد و گفت:

شیرم رو حلالت نمی‌کنم. حالا بدون اجازه ما می‌ری زن می‌گیری؟ قطع کرد.

دو قدم رفتم جلوتر رفیقم زنگ زد و گفت:

نامرد می‌گن تو بهترین هتل عروسی گرفتی. من رو چرا دعوت نکردی؟

اون فلافل‌هایی که واست خریدم رو حلالت نمی‌کنم.

بعد قطع کرد. دو قدم رفتم جلوتر رسیدم به آرایشگر محل.

با نارحتی گفت: حالا پسرت رو می‌بری یه جا دیگه موهاش رو کوتاه می‌کنی دیگه؟ باشه.

اون پیس پیس‌هایی که با آب پاش به موهات آب پاشیدم رو حلالت نمی‌کنم.

دو قدم اومدم جلوتر یه گدا جلوم رو گرفت و گفت:

بدبخت پسرت پول دانشگاهش رو می‌بره می‌ده سیگار می‌کشه.

می‌مردی نصف اون پول رو به من کمک کنی؟

یه کم این‌ور اون‌ور رو نگاه کرد دید چیزی نداره که حلالم نکنه، برگشت گفت:

اون روزهایی که سرم شلوغ بود و نرسیدم گوشه محل خفتت کنم و پول بگیرم ازت رو حلالت نمی‌کنم.

شاکی شدم و گفتم من اصلا زن ندارم که بچه داشته باشم.

یهو پلیس اومد دستگیرم کرد.

گفتم آقای پلیس این‌ها اشتباه می‌کنن من زن ندارم.

پلیس گفت: بله. الآن دیگه ندارید.

چون همسرتون مهریه‌اش رو گذاشته اجرا و تقاضای طلاق داده.

خلاصه الآن از زندان مرخصی گرفتم اومدم دارم استندآپ اجرا می‌کنم.

شایعه شده مهدی طارمی…

ما ایرانی‌ها بیشتر از اونکه در زمینه‌ی تولید و پخش شایعه مهارت داشته باشیم، تو باور کردنش فعالیت داریم.

یعنی طرف میاد میگه شنیدی مهدی طارمی تو یه بازی با برگردون سه تا گل به  فابین بارتز زده؟

میگی آقا شایعه است باور نکن. می‌گه برو بابا این رو همه می‌دونن.

حتا اگر خود مهدی طارمی هم بیاد بگه آقا به قرآن من اصلا با فابین بارتز هم‌دوره نبودم که بخوام سه تا گل بهش بزنم، طرف می‌گه:

قطعا این رو کتک زدن که تکذیب کنه. یا پول بهش دادن که دهنش رو ببنده و چیزی رو لو نده. وگرنه همه این رو می‌دونن.

دهان به دهان

قدیم‌ها وقتی در مورد یه نفر شایعه ساخته می‌شد به صورت دهان به دهان بین مردم منتقل می‌شد.

البته نه اون تنفس دهان به دهان. این فرق داره.

هرچند اگه اون شایعه به خود فرد می‌رسید دیگه کاری از تنفس دهان به دهان هم ساخته نبود و طرف در جا تموم می‌کرد.

اما الآن وضعیت یه مقدار بهداشتی‌تر شده.

مردم به جای دهان به دهان، از تلگرام استفاده می‌کنن.

البته تو این روش هم باز کار به تنفس دهان به دهان می‌رسه باز هم بی‌فایده است.

اما خب تحولی که تلگرام تو سرعت شایعه پراکنی ایجاد کرد مثل مثل این بود که از اینترنت دایل‌آپ به ۱۶ مگ برثانیه رسیدیم.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل