اگر ناراحتی قلبی دارید ببینید
فیلم خانم اسکی باز و خرس گریزلی
پایگاه خبری گلونی؛ محمد درویش: ماجرا ساده است، این خانم اسکی باز نمیداند چه خطر بزرگی، سایه به سایه دارد گریزلیطور او را تعقیب میکند!
برای همین برای خودش آواز میخواند و اسکی میکند و از طبیعت اطرافش لذت میبرد. شاد و سرخوش مشغول اسکی بازی است و معلوم است حسابی دارد کیف میکند.
غافل از این که یک خرس گریزلی گنده پشت سرش در حال تعقیب اوست. اگر فقط یک لحظه خانم اسکی باز خوشحال به عقب بر میگشت به نظرتان چه اتفاقی میافتاد؟
حتی تصورش را هم نمیشود کرد اگر به او بگویند: دوباره همین مسیر را با همین موقعیت برو، اما اینبار دههزار دلار هم خواهی گرفت! نه؟
خیلی موقعها زندگی ما همینطوری مانند همین خانم اسکی باز است.
گاه ترسها، نگرانیها، فشارها و افسردگیهامان دقیقاً نه به دلیل لمس خطر و تحمل آسیب است، بل ترسِ از آسیب میخراشد ما را.
ترس از فقر. ترس مرگ یا مهاجرت همیشگی عزیزان، ترس از بیکاری، ترس تحریمهای بیشتر و ترس از تنهایی.
وزیر خارجه بریتانیا در بازار تهران
دیروز وزیرخارجه بریتانیا در بازا رتهران گشتی زد و آنچه بیشتر شگفتزدهاش کرد و البته کمتر رسانهای شد، حیرتش از جنبوجوش مردم در بازار و شلوغی اغلب کافههای شهر و تماشای خندههای بلند رهگذران بود.
تو گویی آنها هم نمیدانند که یک خرس گریزلی ابرقدرت دارد برایشان شاخ و شانه میکشد و حتی جلوی سوئیفت را گرفته و جرمیهانت آمده تا بگوید: اگر اسپیوی – SPV – میخواهید، نازنین را رد کنید!
یه موقعهایی تو یه جاهایی واسه یه کسایی و یه جورایی باید به شمردنِ غصهها پایان داد، بخصوص اگر در آفرینشِ آنها مقصر نبودهایم.
آنگاه خوابهامان در کنار عزیزانی که دوستشان داریم با کابوس پاره نمیشود، بل در رویا، ژرفتر و شیرینتر ادامه مییابد.
به قول اگزوپری: مهم، نفس حرکت است و نه مقصد که چیزی نیست جز توهمِ مسافری در راه مانده.
پایان پیام