انتقال میان حوضه ای آب از نظر هیدرولیکی دو یا چند حوضه آبریز مجزا را به یکدیگر متصل میکند
انتقال میان حوضه ای آب از نظر هیدرولیکی دو یا چند حوضه آبریز مجزا را به یکدیگر متصل میکند
به گزارش پایگاه خبری گلونی، نوشتار حاضر ترجمهای است از:
Interbasin water transfers and integrated water resources management: Where engineering, science and politics interlock. J. Gupta, P. van der Zaag. Physics and Chemistry of the Earth 33 (2008).
این ترجمه را اندیشکده تدبیر آب ایران انجام داده است که آن را در چند بخش میتوانید بخوانید.
درک چرایی تداوم رویکرد عرضهگرایی در مراکز اقتصادی چندان دشوار نیست:
این قبیل مراکز اقتصادی هرگز نخواهند توانست در چارچوب ظرفیت اکولوژیکی خود برقرار بمانند، و ردپای اکولوژیکی آنها بسیار بزرگ است. برای تأمبن نیازهای آبی در این مراکز، مدیریت تقاضا به کار میآید، ولی هرگز کافی نخواهد بود.
انتقال میانحوضهای آب از نظر هیدرولیکی دو یا چند حوضه آبریز مجزا را به یکدیگر متصل میکند، و در واقع مقیاس مکانی مدیریت آب را افزایش میدهد.
عملیات و سازههای مهندسی در طرحهای انتقال میانحوضهای آب تقریباً همیشه عظیم است، شامل تأسیسات انحراف، تونلها و/ یا پمپاژ بزرگ آب و مخازن، و به همین نسبت هزینهها زیاد هستند.
مقیاس عملیات مهندسی و بودجه مورد نیاز حاکی از بزرگی نیازها و منافعی است که باید تأمین گردد. انتقال میانحوضهای آب، از اقدامات مهندسی عرضهگرا در رویارویی با چالشهای بزرگ جامعه به شمار میآید.
انتقال میانحوضهای آب، پرسشهایی را از دید گروههای ذینفع و جوامع متأثر از طرح برمیانگیزد.
این پرسشها مسائل گوناگونی را که با رشتههای مختلف ارتباط مییابد شامل میشود:
توجیه فنی، چالشهای تکنولوژیکی و نیاز به سیستمهای خبره برای طراحی و بهرهبرداری آنها (مهندسی)، اثرات زیستمحیطی (اکولوژی)، حفاظت از حقوق جوامع محلی و در حالت عمومیتر، پیامدها از دیدگاه حقوقی، هم منطقهای و هم بینالمللی (علم حقوق)، اثرات روی فرهنگهای محلی و امرار معاش (مردمشناسی و جامعهشناسی)، نحوه توزیع منافع و هزینهها (اقتصادی)، و مسائل مرتبط با مشارکت همگانی، حکمرانی خوب و فرایند سیاسی (اداره امور عمومی و علوم سیاسی).
انتقال میان حوضه ای آب از نظر هیدرولیکی
مسائلی که مطرح میشوند همگی به یک پرسش محوری اشاره دارند:
چگونه انتقال میانحوضهای آب با یکپارچهنگری در مدیریت منابع آب ارتباط مییابد؟
آیا واقعاً درست (و امکانپذیر) است که «یکپارچهنگری، همچنان اصل هدایتکننده پروژه انتقال میانحوضهای آب، شامل هر دو حوضه آبریز، در یک تلاش مشترک برای رسیدن به پایداری است؟»[۱]
آیا انتقال میانحوضهای با ارزشهای بنیادی یکپارچهنگری سازگاری دارد؟
آیا وقتی درباره گزینه انتقال آب تصمیمگیری، و وقتی از آن بهرهبرداری میشود، امکان درنظرگرفتن دقیق همه ابعاد (مهندسی، اکولوژی، حقوق، اقتصاد، سیاست) وجود دارد؟
آیا برای سازگارساختن ابعاد مختلف در یک چارچوب جامع، روششناسیهایی وجود دارد؟
انتقال میانحوضهای پرسشهای زیادی را بر میانگیزد. در این نوشتار نمیتوان به همه آنها پاسخ داد.
آنچه در این نوشتار عرضه میشود، مرور نقادانه برخی از رویکردهایی است که برای ارزیابی یکپارچه یا جامع این قبیل پروژههای بزرگ انسانساز یا به تعبیری «جراحی آبی»[۲] پیشنهاد شدهاند.
سازماندهی نوشتار بدین قرار است: نخست چهار طرح انتقال میانحوضهای در بخشهای مختلف جهان، به منظور استخراج درسهای کلیدی مرور میشود (قسمت دوم). سپس به معیارهای پیشنهادشده برای ارزیابی این قبیل طرحها پرداخته و مجموعهای منسجم از معیارها پیشنهاد میشود (قسمت سوم).
سپس این مجموعه معیارها برای ارزیابی مقدماتی طرح اتصال رودخانهها در هند به کار گرفته میشود (قسمت چهارم). قسمت بعدی به بحث درباره اثرات زمانی، مکانی و منابع پروژههای انتقال میانحوضهای اختصاص دارد (قسمت پنجم).
در پایان، جمعبندیها درباره ظرفیت نهادی لازم برای کنترل آب و تطبیق با تغییر سیاستها ارائه میشود (قسمت ششم).
[۱] Bruk, S., 2001. Interbasin water transfer. Conference report. Water Policy 3, s167–s169.
[۲] Navalpotro, J.M., 2005. Ramon Llamas; experto en recursos hidraulicos. Mundo Cristiano julio-agosto. URL: docu87.pdf.
پایان پیام
کد خبر : 108943 ساعت خبر : 1:26 ب.ظ