لو رفتن مدارک جعلی ۵ بازیگر مشهور و یک ورزشکار معروف چه حرفهایی دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش کافی است مطلب زیر را مطالعه کنید.
پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: پس از لو رفتن استفاده چهار سلبریتی از مدارک علمی دکتری نامعتبر، مشخص شد به جز آنها ۵ بازیگر مشهور، ۲ نوازنده و یک ورزشکار مطرح هم از مدارک بیاعتبار پولی خریده و از آن سوءاستفاده کردهاند.
لو رفتن مدارک جعلی ۵ بازیگر مشهور
شاید الآن برای شما هم سوال پیش آمده باشد که این بازیگران چه کسانی هستند؟
واقعاً هم جذاب است که نامشان را بفهمیم ولی خیلی مهم نیست.
هرکدامشان میخواهند باشند، باشند.
چه اهمیتی دارد؟
مهم این است که فرقی نمیکند برخیها اهل سیاست باشند یا فرهنگ.
کسی که اهل سواستفاده باشد در هر مقام و جایگاهی که قرار گیرد، این کارها از او برمیآید.
در گذشته باور این بود که برخی از اهل سیاست مردمانی متقلب و حیلهگر و فریبکار هستند.
همان موقع میگفتند اهالی فرهنگ انسانهایی شریف و درستکار و پاک هستند و هزار صفت نیک دیگر را یدک میکشند.
اما چه شد؟ اهالی فرهنگ هم که ناتو از کار درآمدند؟
مشکل اینجا بود که ما دیگران را به قضاوت از روی لباس و ظاهر متهم میکنیم ولی خودمان از آنها بدتریم.
مثلاً میگوییم فلان کس اگر لباس نامناسب و حجاب خوبی ندارد ولی نباید قضاوتش کرد.
شاید دلش پاک است.
اصلا کسی را نباید از روی ظاهر قضاوت کرد.
این حرفها را کاملاً درست است اما ای کاش خودمان هم کمی این موضوع را رعایت کنیم.
ما هم سلبریتیها را با عنوان شغلیشان قضاوت میکنیم.
میگوییم فلانی چون اهل سیاست است پس آدم چندان سالمی نیست ولی فلانکس چون بازیگر است و اهل فرهنگ، پس آدم خوب و سالمی است.
در حالی که هرچه جلو میرویم باگ این طرز فکر بیرون میزند.
هرچه جلو میرویم ثابت میشود ما آدمهای خوب و بد داریم نه صنفهای خوب و بد.
مثلاً وقتی یک هنرمند گافی میدهد و ما میخواهیم نقدش کنیم، عدهای شاکی میشوند که فلانی هنرمند است.
فلانی مردمی است. فلانی برای مردم کار میکند.
اما آیا واقعاً چنین است؟
یک بازیگر مشهور سینما مردمیتر است یا یک مامور راهنمایی رانندگی؟
کدامشان بیشتر در میان مردم است؟ کدامشان واقعاً برای مردم کار میکنند؟
ما با چشمان خودمان زحمات مامورین راهنمایی و رانندگی را میبینیم.
میبینیم که در کولاک و سرما در بیابان حضور دارند.
حضور دارند تا امنیت راهها را تامین کنند. اما محبوبیت ندارند.
چرا؟ چون زات شغلش ایجاد محدودیت برای ماست.
ما هم که از محدودیت بدمان میآید حتا اگر به صلاحمان باشد.
پس وقتی از کنار یک مامور راهنمایی و رانندگی عبور میکنیم، زیر لب فحشی هم نثارش میکنیم.
اما یک بازیگر هیچ محدودیتی برای ما ایجاد نمیکند.
اتفاقا گاهی ما را تشویق میکند به شکستن محدودیتها.
ما از این کار خوشمان میآید حتا اگر به صلاحمان نباشد.
پس وقتی یک بازیگر از کنارمان رد میشود جوری ذوقمرگ میشویم که گویی یک خودروی گرانقیمت در بانک بردهایم.
خلاصه گذشت آن روزگاری که میگفتند طرف چون اهل فرهنگ است پس انسان وارستهای است.
اکنون یک هنرمند هم میتواند سلطان یک چیزی باشد و محکوم به پرداخت جریمه و حبس و…
پایان پیام