برف و بهمن و آقای شین

احمد طالبی نژاد، نویسنده و منتقد سینما، در بولتن سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر سال ۹۷ شماره یک مطلبی نوشته با عنوان برف و بهمن و آقای شین

به گزارش پایگاه خبری گلونی، احمد طالبی نژاد در بولتن سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر سال ۹۷ شماره یک نوشت: در گذشته تعداد فیلم‌هایی که احساس می‌کردیم در حال شکل دادن اتفاقی در سینمای ایران هستند در جشنواره کم نبود و در واقع یک جریان در سینمای ایران ایجاد شد که آثاری مانند «دندان مار» به کارگردانی مسعود کیمیایی ساخته شد.

برف و بهمن و آقای شین

در دوره‌های ابتدایی جشنواره مثلا سالی که سه فیلم «خط قرمز» مسعود کیمیایی، «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی و «اشباح» رضا میرلوحی در جشنواره به نمایش درآمد، ساعت‌ها مقابل سینمای «عصر جدید» در صف ایستادیم تا بلیت بخریم.

در آن دوران به‌دلیل موقعیت جغرافیایی، بیشتر منتقدان و نویسندگان فیلم‌های جشنواره را در سینما بهمن می‌دیدند.

حدود سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷همراه گروهی شامل منتقدان، روزنامه‌نگاران، فیلمسازان، تهیه‌کنندگان و حتی بازیگرها، هر روز حدود پنج فیلم را در سینما بهمن می‌دیدم، آن زمان کارت‌هایی داشتیم که برای دیدن فیلم، آن‌ها را سوراخ می‌کردند.

برف و بهمن

به جای شام و ناهار هم از مغازه‌ نزدیک سینما، پیراشکی می‌خریدیم و گاهی که پول بیشتری داشتیم، آش و چایی هم می‌خوردیم.

در سال‌های بعد، یک سینما به اصحاب رسانه اختصاص یافت و سبب شد دیدن فیلم‌ها همراه با لذت و عذاب باشد، چون سینمای رسانه‌ها گاهی از کسانی پر می‌شد که با این گروه هیچ ارتباطی نداشتند.

الان هم همین‌طور است؛ البته از هشت سال پیش، دیگر به سالن اختصاص‌یافته به رسانه‌ها نمی‌روم و اگر لازم باشد در یکی از سینماهای تهران، فیلم‌های جشنواره را در سکوت و آرامش می‌بینم.

به‌خاطر می‌آورم، یک سال آنقدر در تهران برف باریده بود که وقتی از درب خروجی سینما بهمن بیرون می‌آمدیم، کوچه از برف پر شده بود و ما در مسیر رسیدن به ورودی سینما برای دیدن فیلم بعدی، باید از میان کپه‌های برف راهی باز می‌کردیم.

در طول روز، پنج‌بار این کار را می‌کردیم؛ آن سال‌ها جوان بودیم و امید داشتیم، چیزی که حالا دیگر نداریم. به یاد دارم که «رضا براهنی» نویسنده، شاعر و مترجم، یکی از کسانی بود که کارت داشت و در سینما آزادی فیلم می‌دید.

آن زمان، رمان «رازهای سرزمین من» از براهنی منتشر شده بود که ما آن را خوانده بودیم و باعث خوشحالی بود که کنار ایشان فیلم‌ها را ببینیم.

آقای شین

خاطره‌ دیگر من مربوط می‌شود به آقای «شین» و اخلاق خاص او.

بین سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ ما با کارت به سینما می‌رفتیم و آقایی با نام اختصاری «شین» در گیشه سینما بود که لجِ بدی با اهالی رسانه داشت، مثلا وقتی می‌رفتیم گیشه و کارت‌مان را به او می‌دادیم تا شماره صندلی بگیریم، با ما به‌شدت بد برخورد می‌کرد.

حتی خسرو دهقان – منتقد فیلم – که آن سال‌ها گزارش‌هایی را با عنوان «در حاشیه جشنواره» می‌نوشت، یک‌سری از یادداشت‌هایش را به همین آقای «شین» اختصاص داد.

ما برای دیدن فیلم‌هایی مانند «هامون» و «ناخدا خورشید» ساعت‌ها در صف می‌ایستادیم و حتی برای رسیدن فیلم به جشنواره در سالن منتظر می‌ماندیم، مثلا سالی که «لیلا» (۱۳۷۵ – مهرجویی) در میان فیلم‌های جشنواره بود، دو ساعت در سالن سینما منتظر نشستیم تا فیلم شروع شود، چون فیلم هنوز در لابراتوار بود و کامل نشده بود، وقتی حلقه اول نمایش داده شد، نیم ساعت طول کشید تا حلقه دوم از لابراتوار به جشنواره برسد.

بولتن سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر سال ۹۷ شماره یک
بولتن سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر سال ۹۷ شماره یک

پایان پیام

کد خبر : 110564 ساعت خبر : 12:35 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=110564
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات