زاگرس کجاست و این کوهستان از چه زمانی و دورهای زاگرس خوانده شد؟
به گزارش پایگاه خبری گلونی، حمید ایزدپناه در مجموعه سه جلدی تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان درباره زاگرس نوشته است:
واژه زاگرس یا زاگروس بیش از نیم سده است که از راه ترجمه آثار نویسندگان اروپایی به نوشتههای فارسی راه یافته و سپس بر روی بخشی از نقشه ایران نقش بسته است.
زاگرس کجاست
متاسفانه در این نامگذاری نزدیک به ۲۰۰ رشته و قلهکوه و شهر و روستای نهفته که هر یک نام و تاریخی دارند و قصه و سرگذشتی، که شایسته است محققان و مترجمان به آن توجه کنند، در نظر گرفته نشده است.
این واژه در هیچ یک از کتابهای تاریخی و جغرافیایی و مسالک و ممالک که در عصر اسلام نوشته شدهاند، نیامده است.
زاگرس کجاست
این ویدئو را ببینید تا با نحوه پیداش این منطقه آشنا بشوید
در منابع ایران پیش از اسلام هم مدرک معتبری در این زمینه در دست نیست. تا آنجا که بررسی کردهام، ظاهر این واژه را در اواخر دوره قاجار، دانشمندان و نویسندگان ایرانی که با زبانهای اروپایی آشنایی یافته بودند، در آثار و ترجمههای خود به زبان فارسی به همان شکل و حال نقل کردند.
شاید نخستین بار شادروان مشیرالدوله حسن پیرنیا بود که آن را در حاشیه صفحه دو کتاب تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان آورد و نوشت «اروپاییها چنین نامند».
پیشینه پیدایش این واژه کجاست
الف) در منابع فرنگی کوهستان زاگرس کجاست
۱- در یک واژهنامه یونانی به آلمانی که در سال ۱۸۸۶ در لایپزیگ چاپ شده است، زیر واژه «Zâgros یا Zâgrion» آمده است:
«نام کوهی در ماد». این نام در نوشتههای استرابون و پولیبیوس نیز آمده است.
بر پایه این آگاهیها، در سال ۳۳۰ پ.م. و زمان حمله اسکندر، کوهی به این نام وجود داشته است (D.K. Jacobitz …).
۲- در قاموس جغرافیایی به زبان فرانسوی زیر واژه و عنوان زاگروس یا زاگرس آمده است:
«رشته کوهی در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده و ماد را از آشور جدا میکند». کتاب آنگاه منابع خود را به نامهای Pinius و Strabo و Polybios و Ptolemeus معرفی میکند (Lecique géographique…).
گرچه «س» یا S آخر واژه به آن و تلفظش رنگ یونانی داده است، اما واژه مادی است و نام کوه، دژ، قبیله و قوم، منطقه یا بخشی از غرب ایران امروزی و سرزمین قوم ماد بوده که ضبط دیگری به صورت Zikirtu داشته است.
۳- باستانشناسان نامدار فرانسوی، شادروان گیرشمن، زاگرس را نام قبیله دانسته و مینویسد:
«… حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبایل مهم ایرانی بهنام Zikirtu یا به قول یونانیها «ساگارنی» به سوی نواحی شرقیتر رفته و مستقر شدند…» (ایران در آغاز…، گیرشمن، ترجمه دکتر معین، ص ۸۹).
۴- هرودت نیز از این قبیله بهعنوان قبیله صحراگرد یاد کرده و مینویسد:
«… و نیز قبیله دیگر که صحرا گردند، از این قرارند: دائنها، ماردها، دروپیکها و ساگارتیها…» (هرودت، ترجمه دکتر هدایتی، ۱/۲۱۱).
۵- دیاکونف در تاریخ تاریخ ماد در شرح حملات آشوریها به پارسوا و نفوذ در خاک ماد به استناد کتیبههای خوانده شده مینویسد:
«… به طوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکرکشی ظاهرا دژ مادی زاگروتی بود…» (دیاکونف، تاریخ ماد، ص ۲۴۸).
ب) در منابع فارسی زاگرس کجاست
در لغتنامه دهخدا و یا دایرهالمعارف فارسی مصاحب توضیحات و نکاتی اساسی و مهم، مانند آنچه گذشت، نیامده است.
ولی شادروان علامه قزوینی، در یادداشتهای خود زیر واژه زاگرس آورده است:
«نام یونانی سلسله جبال غربی ایران و مخصوصا بختیاری در غرب ایران است و به چند مأخذ استناد کرده است (یادداشتها …، ۵/۴۸)، که اشاره شده واژه یونانی نیست.
به هر صورت ظاهرا این منطقه گسترده کوهستانی، «زاگرس» از دوره اشکانیان «پهله» نام داشت و در زمان ساسانیان، تا دو سه قرن اول اسلامی نیز به این نام شناخته و مشهور بود.
چنان که این حوقل در صورهالارض و این فقیه همدانی در مختصرالبلدان و این ندیم در الفهرست از آن بهنام پهله یاد کردهاند و حدود و مشخصات جغرافیایی گفته شده توسط آنها، تقریبا همان محدوده کوهستان زاگرس کهن است.
این نام یعنی پهله، اندک اندک و به مرور زمان از سوی تازیان «جبال» یا جبل و در فارسی گاه کوهستان نام یافت.
لرستان
لرستان نامی تاریخی برای سکونتگاه قوم لر بوده است، نخستین مردمی که بر مناطقی از لرستان حاکمیت داشتهاند، عیلامیان بودهاند، اما اطلاع درستی از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ آنها در دست نیست و این در حالی است که توانسته بودند پیش از ورود اقوام آریایی به ایران در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد در بخشهایی از غرب ایران کنونی دولتی بنا کنند.
از شهرهای مهم حکومت عیلامیها در سرزمین لرستان، شوش و اهواز بوده است.
پس از عیلامیان، کاسیها در نواحی کنونی سکونتگاه مردم لر ساکن شدند.
کاسیان قبل از مادها و پارسیان از ارتفاعات قفقاز و آذربایجان به جنوب غربی ایران وارد شدند، ولی در ابتدای سکونت در فلات ایران، در نواحی اطراف دریای مازندران ساکن شدند و نام خود را به این دریا داده و آن را دریای کاسپی نامیدند.
این قوم همزمان با عیلامیان بر بخشهایی از لرستان تسلط داشته و مهمترین قبایل کوهستان زاگرس محسوب میشدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با عیلامی قرابت داشت، سخن میگفتند.
از زمان حکومت هخامنشیان تا ساسانیان، منطقه لرستان که سکونتگاه اصلی مردم لر به شمار میآید، به نام «پهله» یا پَهلَو، نامگذاری شده است. سرزمین وسیعی که بیشتر شهرها و نواحی کوهستان زاگرس فعلی را بر داشته است.
در روز هخامنشیان، لرستان کنونی، به اتفاق ایلام و خوزستان ایالت سوم این امپراطوری عظیم بودند.
در زمان اشکانیان، این سرزمین یکی از ساتراپهای (ایالت) این سلسله بوده است و سرانجام در زمان ساسانیان این منطقه به نام «پهله» نامگذاری شده است.
بلوط
اگرچه جنگلهای منطقه اکولوژیکی زاگرس در تقسیمبندی بر مبنای فیزیونومیک توسط ساعی (۲۹-۱۳۲۱) و ترگوبو و مبین (۱۳۴۸) به عنوان جنگلهای بلوط هم معرفی گردیده است و در تقسیمبندی بر مبنای ویژگیهای اکولوژیک توسط جوانشیر (۱۳۵۵)، جنگلهای منطقه اکولوژیکی زاگرس در چارچوب جنگلهای نیمهخشک با حدود گسترش گونههای جنس بلوط تعیین حدود گردیده است.
اما واقعیت امر این است که این جنگلها در وضعیت کلیماکس یا اوج نیز در ترکیب خود از ۶۰ درصد بلوط و ۴۰ درصد سایر گونهها برخوردار بوده است. در وضعیت موجود نیز در حالیکه جنگلهای منطقه اکولوژیکی زاگرس از بالغ بر ۱۸۰ گونه درختی و درختچهای خودرو برخوردار هستند.
اما جمعیت اصلی این جنگلها را در وضعیت موجود، تعداد اندکی از گونههای درختی تشکیل میدهند که شمار آنها از انگشتان دو دست تجاوز نمینماید، بهویژه گونه برودار (Q. brantii) که به طور عموم به صورت تیپ خالص برودار با ساختار عموم تک اشکوبه و دو اشکوبه با فرمهای پرورشی شاخه زاد و دانه و شاخه زاد، سازند اصلی این جنگلها را تشکیل میهند.
حدود نیمی از وسعت این جنگلها را تیپ خالص گونه برودار تشکیل میدهد. خلوص تودههای جنگلی زاگرس به همراه فرم پرورشی غالب شاخه زاد و دانه و شاخه زاد و نیز ساختار عمودی یک تا بهندرت دو اشکوبه از دلایل عمده آسیبپذیری جنگلهای منطقه اکولوژیکی زاگرس است.
پایان پیام