یادداشت حمید ایزدپناه در مقدمه مجموعه سه جلدی تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان
به گزارش پایگاه خبری گلونی یادداشت حمید ایزدپناه در مقدمه مجموعه سه جلدی تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان به شرح زیر است:
خداوند بالا و پستی تویی
ندانم که ای، هرچه هستی تویی
یادداشت حمید ایزدپناه در مقدمه مجموعه سه جلدی تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان
دوره آثار باستانی و تاریخی لرستان در دو جلد، در طول دو دو دهه گذشته، دو بار چاپ و منتشر شد.
هنگام چاپ دوم که در سال ۱۳۶۵ خورشیدی به وسیله انتشارات آگاه صورت گرفت، به دلیل مشکلات چاپ و کاغذ، فرصت افزودن مطالب و یادداشتهایی که بین دو چاپ فراهم و گردآوری شده بود، دست نداد.
اکنون که سومین چاپ کتاب را بار دیگر همان موسسه خوشنام و پرآوازه انجمن آثار ملی پیشین که اینک انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نام یافته، برعهده گرفته است، توفیقی است که مطالب و موضوعهای فرهنگی و تاریخی را که از بیش از دو دهه فاصله زمانی چاپ نخست تاکنون گردآوری و تدوین شده است، در یک دفتر و جلد مستقل که «تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان، مقدمهای بر آثار باستانی و تاریخی» نام گرفته، به ساحت پاک علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایران تقدیم دارم.
محتوای این جلد بهجز توضیح کوتاه اوضاع طبیعی، موضوعهای گوناگونی است که در سراسر این دو دهه، با دقت فراوان گرد آوردهام.
در نتیجه این بخش تالیفی تازه است که برای نخستین بار به چاپ میرسد.
چیزی که موجب شد مطالب این قسمت با مطالب دو جلد کتاب قبلی، درنیامیزد، بافت و فصلبندیهای آن کتابها بود که خوانندگان با آنها آشنایی داشتند و موضوعهای این بخش همه جا با آن بود که خوانندگان با آنها آشنایی داشتند و موضوعهای این بخش همه جا با آن فصلبندیها همخوانی نداشت. به دو جلد قبلی نیز آخرین نتیجه بررسیهای باستانشناسی اضافه شده است.
با این وجود باید تاکید کرد که آنچه درباره لرستان در این سه جلد آمده، مشتی است از خروار و اندکی از بسیار.
در یادداشت حمید ایزدپناه آمده است: گرچه آیین یارسان در واقع نوعی نهضت دفاعی در برابر سلطه بیگانگان بوده است، اما بسیاری از آداب و نظرهای آنان را هم شاید بتوان در عرفان ایرانی دید.
این جلد گزارشی است از تاریخ و تاریخ جغرافیایی و فرهنگی لرستان، همراه با اطلاعاتی از آیین و کیش و باورهای اجتماعی مستند به یافتهها و شاهد موجود امروزی ما که به هر حال فرهنگ اجتماعی و زیستی مردم این سامان را نشان میدهد. توضیحی کوتاه درباره فصلهای این کتاب ضروری است.
از عنوان کتاب – «تاریخ جغرافیایی و اجتماعی» دیار لرستان – برمیآید که محدوده کنونی جغرافیایی لرستان همان است که از دیرباز، یعنی از هزارههای پیش بوده و ساکنانی داشته است.
گزارش گروههای باستانشناسی و حاصل کاوشهایشان، مؤید این نظر است.
یادداشت حمید ایزدپناه در مقدمه مجموعه سه جلدی تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان
برگردان این گزارشها از کاوشهای علمی، که به تفصیل در این دفتر و جلدهای دیگر آمده است، لرستان را یکی از چهار منطقه زیستی معرفی میکند که از هزاران سال پیش انسانهایی در غارها و پناهگاههای محدوده آن میزیستهاند و در آفرینشهای فرهنگی در دوره پارینه سنگی و دورههای پس از آن نقش داشتهاند، تداوم این آفرینشها اکنون میراث فرهنگی بشر در این گوشه از جهان است.
از سوی دیگر، در مقایسه با تحولات فرهنگی مشابه در جلگههای رسوبی بینالنهرین و سایر نقاط مرتفع ایران در خاور کشور کنونی ترکیه باید بر نقش برتر هنرمندان لر تاکید کرد. پس از آمدن به شدت و انقلاب کشاورزی، باز محدوده لرستان تقریبا همین محدوده فعلی بوده است.
با تشکیل واحدهای خانواده در کنار هم و ظهور نوعی زندگی شهرنشینی و پیدایی قدرتها و بهوجود آمدن مرزبندیهای نفوذی بر پایه قدرت، ساکنان لرستان نیز که خود صاحبنام و آوازه و اقتدار بودهاند، به اسم (کاسیها) شناخته شدهاند.
گرچه نظام اجتماعی اکثر لرها چوپانی و کوچنشینی بوده که در همین مرزبندی میزیستهاند، اما آنها را میتوان منشأ و محور تحول تازه هنری و صنعتی عصر مفرغ هم دانست.
کاسیان بیش از شش سده بر بابل تسلط یافتند و پس از آنکه ایلامیها به این شهر هجوم بردند، به لرستان بازگشتند و مرزهای جغرافیاییشان را حفظ کردند، به نحوی که کمتر مهاجمی جرأت تجاوز به محدوده لرستان را داشته است.
در دورههای بعد و حتی در روزگار دولت مقتدر ماد؛ آنها به رعایت نظم در مرزهای همسایگان کاسی خود توجه داشتهآند و برابر اسنادی که در متن آمده، لرستان هرگز جزو قلمرو نفوذی ماد نبوده است.
اگر در محدوده کنونی و در کاوشهای علمی اشیاو ظروفی با طرح و شکل مادی و یا اصولا از آثار فرهنگ مادها پیدا شده است، شاید بیشتر محصول مبادلههای فرهنگی و دادو ستدها بوده است. چنان که آثار مفرغی کاسیها هم در محدوده نفوذ مادها یافت شده است و یا این نفوذ صرفادر مرزهای دو طرف بوده، نه در عمق محدوده جغرافیایی لرستان.
در ادامه یادداشت حمید ایزدپناه آمده است: یکی از دلایل مهم محفوظ ماندن محدوده جغرافیایی لرستان، حضور ساکنان کوچنشین و توانایی بوده است که به دور از محدودههای دیوارکشیدهاش به نام شهر میزیستهاند.
آنها با توان فرهنگی و هنری خوبی که داشتند، برای دیگر اقوام اسب پرورش میدادند و سلاحهای مفرغی فراهم میکردند.
از این رو، تپههایی که آثار ساختمانهایی از چینه و خشت دارند، باید محل سکونت آنان در میدانهای پرورش اسب و یا کارگاههای صنعتی باشد.
در یادداشت حمید ایزدپناه آمده است: در زمان هخامنشیان و مقدونیان و در روزگار اشکانیان و ساسانیان باز این مرز جغرافیایی از آسیب مهاجمان و ورقگردانی روزگار به دور ماند و پس از آن نیز، همان بود که امروز هست.
بنابراین ضرورت داشت که به این نکته مهم و نقشههای مربوط به آن در دورانهای مختلف تاریخی توجه شود.
تفصیل بیشتر این موضوع در فصلی به همین نام با نقشههایی از محدودههای هر زمان لرستان آورده شده است.
در بخش کیش و آیین در لرستان، به اختصار مطالبی پیرامون نخستین جلوههای اعتقادی و آیینی و توجه به ماورا آمده است.
کار تحقیق در این زمینه بسیار دقیق و گاه پیچیده مینماید. مثلا در باور و اعتقاد گروههایی از ساکنان کوهپایهها و درهنشینان، بسیاری از منشها و کنشهای کیشهای کهن ایرانی را میتوان یافت که همهرنگ اسلام و تشیع یافته است.
از آن جمله حق باوران مسلمان و شیعیان دلبسته به مهر علی(ع) یا اهل حق و یارساناند که با این ترکیب از اعتقاد به نیاش پروردگار میپردازند.
این پیوند و ترکیبی آیینی و به قول خودشان دیدهداری و پاسداری از مذهب حقیه موجب شده است که محققان گاهی آنها را از جمله گروههای مذهبی پیرو اندیشه فلسفی گنوسی بدانند.
در یادداشت حمید ایزدپناه آمده است: گرچه آیین یارسان در واقع نوعی نهضت دفاعی در برابر سلطه بیگانگان بوده است، اما بسیاری از آداب و نظرهای آنان را هم شاید بتوان در عرفان ایرانی دید.
ظاهرا یکی از استادان عینالفضات همدانی به نام «براکه» جزو هفتوانه پیشوایان اهل حل بوده است، از او به خطا با نام «برکه» در نامههای عینالفضات اسم رفته است.
یارسان باباطاهر را نیز از خود میدانند. به هر حال، نشانههایی آیین مهر را حتی در گاهشماری چوپانی پارسان هم میتوان یافت.
درباره زبان ساکنان لرستان، یعنی لری و لکی نیز توضیح نسبتا کافی داده شده است. زبان لری از همان زبان فارسی کهن و زبان لکی از پهلوی مایه برگرفته است.
درباره ادبیات و شعر هجایی لکی و نیز ترانهها یا فهلویات آنها هم نکاتی آوردهایم برای آگاهی خواننده توضیح داده میشود.
گرچه دو جلد کتاب فرهنگ لری و لکی تالیف نگارنده، بررسیهای مستقل درباره این دو زبان است.
از میان رسمهای مردم لرستان سه آیین نوروز، سوک و سور معرفی شده که همه آنها ریشه در تاریخ دارند و بازتابی از کیشهای کهن لرستاناند.
نمونههایی از واحدهای پیمایش، وزن و ساعت و کشت و کار و آبیاری در جامعه روستایی بیان شده که از نظر بینشهای فرهنگی و مردمشناختی بسیار مهماند.
در فصلهای ۹، ۱۰ و ۱۱ درباره حاکمان لرستان، بهویژه از زمانی که این ناحیه لر کوچک نام گرفته، توضیحاتی آمده است و نام فرمانروایان و اتابکان لر کوچک از آغاز تا پایان حکومت آنان ذکر شده است.
همچنین به انقراض اتابکان در زمان شاه عباس اول و تغییر حکومت لرستان از اتابکی به والیگری و اسامی والیان لرستان و کارهایی که انجام دادهاند، اشاره شده است.
آخرین والی لرستان سرانجام به دستور رضاشاه از والیگری خلع شد و دوره حکومت والیان نیز بهسر آمد.
در یادداشت حمید ایزدپناه آمده است: فصل دوازدهم به دگرگونی اتماعی و فرهنگی لرستان در زمان حکومت پهلوی اول میپردازد.
در ادامه این فصل، جغرافیای شهر خرمآباد که در گذشته همواره مرکز فرمانروایی حاکمان بوده است، شرح شده و اسامی خانوادهها و دودمانهای مسکون در آن دو سه دهه پیش آمده است.
اینک از آن همه، بسیاری به شهرهای دیگر رفتهاند و روستاییان به شهر آمده در تغییر شکل تازه و جغرافیای خرمآباد نقش داشتهاند، در حالی که بسیاری از روستاها از سکنه خالی است.
در این فصل همچنین به تاریخ تاسیس مراکز فرهنگی، بهداشتی، رفاهی و سیاسی که در زمان حکمروایی رضاشاه ایجاد شدهآند، از نظر سابقه شهری و مجموعه مربوط به آن اشاره شده، زیرا این آگاهیها برای محققان آینده از نظر سابقه، بسیار مهم است.
فصل سیزدهم، یا فصل پایانی کتاب، به معرفی بخشی از هنر و فرهنگ غنی و پربار یعنی قومشناسی موسیقی لرستان آن میپردازد.
آواها و ترانههای بومی ایران هر یک در حال و هوای اجتماعی و طبیعی خود با بار احساسی که دارند، بسیار مهم و باارزشاند و منبع اصلی و اصیل موسیقی ایران بهشمار میروند و از داستانهای حماسی و ملی و قومی مایه گرفتهاند.
موسیقی لری نیز بنا به طبیعت و شرایط اقلیمی و جغرافیاییاش بسیار متنوع و پربار است.
موسیقی مقامی و آوازی لری از نغمهها و آهنگهای کهن حماسی و دینی و بزمی شکل گرفته و گاه گویای طبیعت خشن کوهها و درههای پررمز و راز و گاه نمودار نیایشی به سوی آفریدگار و یا پیامی در شور و حال دشتهای سرسبز و بهاران پر از شقایق و گلهای لرستان است.
در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ چند ترانه لری جمعآوری و با خط موسیقی در دفتر کوچکی چاپ و نشر یافت.
در این بخش مجموعهای از آواها و ترانههای حماسی و مذهبی و بومی آورده شده است که بیشک از نظر مقامشناسی و توجه به تاریخ موسیقی ایران کاری است پایهای و با ارزش که به شکل علمی بررسی شده و از تجربه و هنر استادان این رشته بهره جسته است.
یادداشت حمید ایزدپناه در مقدمه مجموعه سه جلدی تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان
در پایان از آقایان:
۱- حاج روحالله قاضیزاده به خاطر در اختیار گذاشتن دفتر یادداشتهایی که بخشی از تاریخ معاصر لرستان را به همراه عکسهایی از وقایع مهم در خود داشت،
۲- از آقای حاج عبدالله ساکی که توضیحاتی درباره ایل ساکی در اختیارم گذاشتند،
۳- از آقای حاج نصرت میر که نکاتی را درباره طوایف میر توضیح دادهاند،
۴- از آقای دکتر محمد تقی مسعودیه که آوانویسی چند مقام لکی و لری با کوشش ایشان انجام شد،
۵- آقای حمید خسروی که در کار تحقیق در منطقه طرحان همراهم بودند،
۶- از آقای مهندس منوچهر احتشامی که چند نقشه این جلد را فراهم کردند،
۷- از آقای نادر ولدبیگی که نقشه شهر خرمآباد را تهیه کردند و در اختیارم گذاشتند،
۸- از همسرم پروین که در کار تدوین کتاب کوشش فراوان داشت،
۹- از دو فرزندم کامیار و مازیار که در اجرای برنامههای بومی موسیقی و تدارک تدوین آنها پدر را یاری دادند،
۱۰- از دخترم بهکامه ایزدپناه که در تدوین بخش موسیقی لری کوشید،
و نیز از دیگر دوستانی که بهنوعی در تهیه و تدوین کتاب مرا یاری کردهاند، سپاسگزارم. از انجمن آثار و مفاخر فرهنگی (انجمن آثار ملی پیشین) و کارکنان باتجربه و پرکار بخش تصحیح و تدوین و امور چاپ آن، این جلد و چاپ سوم دو جلد آثار باستانی و تاریخی لرستان بذل عنایت فرمودهاند نیز متشکرم.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید
حمید ایزدپناه
دیماه ۱۳۷۴ تهران
پایان پیام