گلونی

آلترناتیو که الآن وگفتی؛ ها این واژه الآن یعنی چه؟ هیچ کلمه‌ی دیگه‌ای نبود؟

آلترناتیو که الآن وگفتی؛ ها این واژه الآن یعنی چه؟ هیچ کلمه‌ی دیگه‌ای نبود؟

آلترناتیو که الآن وگفتی؛ ها این واژه الآن یعنی چه؟ هیچ کلمه‌ی دیگه‌ای نبود؟

آلترناتیو که الآن وگفتی؛ ها این واژه الآن یعنی چه؟ هیچ کلمه‌ی دیگه‌ای نبود؟

پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: هر از چندگاهی یک واژه‌ی خارجی جدید وارد زبان ما می‌شود و تا یک مدت نه می‌دانیم معنی درست آن چیست و نه می‌دانیم کجاها می‌توان از آن استفاده کرد. اما چون جدید، شیک و باکلاس است دوست داریم از آن استفاده کنیم.

کلماتی مانند سلبریتی، اینفلوئنسر، اشنانتیون و… چند نمونه از این کلمات هستند.

البته برخی کلمات واقعاٌ معادل فارسی ندارند و نمی‎شود برایش کاری کرد.

مثلاً به جای کلمه‌ی سلبریتی نمی‎شود گفت مشهور، سرشناس، نامی، ستاره، شناس، نامدار، بنام، بلندآوازه، شهیر، شاخص مجازی و…

چرا؟ چون خارجی‌ها فحش گذاشتند هرکس به سلبریتی چیز دیگری بگوید.

الآن کار به جایی رسیده که وقتی می‌گویی طرف شاخص فضای مجازی است، می‌گویند «چی‌چی؟ خب عین آدم بگو اینفلوئنسر دیگه»!

راه ورود این عبارات هم در زبان ما نخبگان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و اهالی رسانه هستند.

به این شکل که یک رسانه می‌رود مثلآ با فلان چهره‌ی جامعه‌شناس مصاحبه می‌کند.

او نیز چون سال‌ها در آن‌ور زندگی کرده ناگهان میان حرف‌هایش یک کلمه شیک و باکلاس خارجی رها می‌کند.

انتشار آن واژه در آن رسانه همانا و کنجکاو شدن ما همانا. گوگل را زیر و رو می‌کنیم تا بفهمیم معنی آن کلمه چیست.

وقتی به یک معنی ساده از آن کلمه رسیدیم حالا نوبت ماست تا چنان یک تازه از فرنگ برگشته مدام از آن کلمه استفاده کنیم.

در نانوایی و بقالی و تاکسی و مهمانی و هرجایی که انسانی باشد و گوشی داشته باشد از آن کلمه بهره می‌بریم.

دلیلش هم این است که وقتی یک نفر یک واژه‌ تخصصی و باکلاس را ادا می‌کند، ناخودآگاه مخاطب خیال می‌کند او سواد و علم بالایی در آن زمینه دارد.

اما ما اصلاً به این نکته توجه نمی‌کنیم که وقتی آن جامعه‎شناس آن واژه را به کار برد، منظورش معنی آن در علم جامعه‌شناسی بود.

بسیاری از واژگان خارجی در هر مبحثی یک معنی خاص می‌دهند.

همه‌ی این حرف‌ها را زدیم تا برسیم به واژه آلترناتیو.

حالا نوبت آلترناتیو است تا بشود نقل بحث دوستان باکلاس ما.

هرجا که می‌نشینیم یک نفر هست که با قیافه‌ای عاقل اندر سفیه به بقیه خیره می‌شود و میان حرف‌هایش مدام می‌گوید آلترناتیو.

 اما این آلترناتیو کوفتی یعنی چه؟

آلترناتیو هم مثل بسیاری از کلمات خارجی دیگر معانی مختلفی دارد که در هر حوزه به یک معنا تعبیر می‎شود.

اما معانی دم‌دستی آن می‌شود: جانشین، نفر بعدی، راه حل بعدی.

خب حالا استفاده از کلمه جانشین این‌قدر سخت است که دوستان از آلترناتیو استفاده می‌کنند؟

مثلاً صائب تبریزی طفلک آدم بی‌کلاسی بوده که شعر زیر را سروده است:

دل ضعیف و مغز پوچ و خلق تنگ و فهم کند / اشتها کم، حرص افزون، معده نافرمان شده است

چشم کند و گوش سنگین، دست لرزان، پای سست / جای دندان جانشین گوهر دندان شده است

اگر باکلاس بود باید می‌گفت:

دل ضعیف و مغز پوچ و خلق تنگ و فهم کند / اشتها کم، حرص افزون، معده نافرمان شده است

چشم کند و گوش سنگین، دست لرزان، پای سست / جای دندان آلترناتیو گوهر دندان شده است

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل