گلونی

اشکان دژاگه گفته است کیروش از ته قلبش دوست داشت بماند اما اشکان یک چیز را نمی‌داند

اشکان دژاگه گفته است کیروش از ته قلبش دوست داشت بماند اما اشکان یک چیز را نمی‌داند

اشکان دژاگه گفته است کیروش از ته قلبش دوست داشت بماند اما اشکان یک چیز را نمی‌داند

اشکان دژاگه گفته است کیروش از ته قلبش دوست داشت بماند اما اشکان یک چیز را نمی‌داند

پایگاه خبری گلونی؛ دانیال ناصری: دیروز اشکان دژاگه بازیکن دوست‌داشتنی، بااخلاق و زحمت‌کش تیم ملی کشورمان گفته بود: «کیروش از ته قلبش دوست داشت بماند.»

اشکان دژاگه نمی‌داند

آقا اشکان دژاگه را که بنده خیلی دوست دارم و مخلصش هم هستم.

اما در این مورد چند نکته‌ای هست که باید به عرض برسانم زیرا این بازیکن محبوب شاید چندان با مسائل موجود در کشور آشنا نباشند.

مسئله این است که در مملکت ما هر کسی که پست و مقام یا سمتی داشته باشد، همیشه قلباً دوست دارد بماند.

یعنی اصلاً کسی دلش نمی‌خواهد برود.

در کل، آن پست یا مقام مهم نیست که چی باشد.

فرقی ندارد. در هر صورت همه دل‌شان می‌خواهد بمانند.

این تمایل به ماندن هم دلایل متعددی دارد که به چند موردش اشاره خواهم کرد.

دلیل اول کاملاً علمی است.

همه می‌دانند که در فیزیک مقوله‌ای وجود دارد به نام «اینرسی» یا «لختی».

لختی، خاصیتی در اجسام است که در برابر تغییر سرعت یا تغییر جهت مقاومت می‌کند.

یعنی کلاً اینرسی یعنی تمایل به حفظ حالت قبلی.

حالا این مطلب خیلی هم مهم نیست که با این کار جلوی پیشرفت گرفته خواهد شد.

این دیگر تمایل ذاتی اجسام است و کاملاً هم علمی و اثبات شده است.

دلیل دوم این است که آقا! کجا بریم از این‌جا بهتر؟ ها؟ شما بگو.

ببخشید. یک مقدار لحنم عوض شد که عذرخواهی می‌کنم.

نه، واقعاً. کجا بروند که ازاین‌جا بهتر باشد؟

این‌جا کلاً درباره‌ی هیچ مسئله‌ای هیچ مشکلی ندارند.

مثلاً می‌توانند همین‌طوری که بعد از سالیان متمادی به صندلی‌های‌شان چسبیده‌اند و دیگر سوی چشم‌شان هم رفته، درباره‌ی لزوم استفاده از نیروهای جوان سخنرانی کنند و کسی هم هیچ اشاره‌ای به این تناقض نکند.

یا مثلاً مانند خود آقای کیروش که قلباً دلش می‌خواست بماند، می‌توانند با خیال راحت منتقدین خود را مار و عقرب بنامند و کسی هم در این مورد بازخواست‌شان نکند.

حالا شما فرض کنید که جناب کیروش در کلمبیا منتقدین خود را این‌طور خطاب کند.

فکر می کنید نتیجه‌اش چه خواهد شد؟ آقا اصلاً کار به فدراسیون و کمیته‌ی اخلاق نمی‌رسد.

همان اول بسم‌الله، کارتل‌های مواد مخدر جناب‌شان را منفجر می‌کنند.

این حرف‌ها را برنمی‌تابند که. اما در کشور ما چی؟ از این خبرها نیست.

هر کی هر چی دلش می‌خواهد می‌گوید و باز هم چند میلیون طرفدار متعصبش را دارد.

اضافه بر این‌ها، دلایل دیگری هم هست درباره‌ی حقوق و روابطِ کاری و امثال این‌ها که راستش اینرسیِ بنده به من اجازه نمی‌دهد بگوییم، چون خود من هم دلم می‌خواهد همین‌جا بمانم و کار و زندگی‌ام را از دست ندهم.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل