بازار ایران و یک نکته جالب از این بازار که همه ما از آن خاطرات بسیاری داریم
پایگاه خبری گلونی؛ بیتا اسماعیلی: یکی از نکات جالب بازار ایران این است که همواره دست خوش تغییر است.
در این بازار ما یا با افزایش قیمت روبرو هستیم یا با نایاب شدن جنس!
حالا فرض کنید در این شرایط دلار کسی تصمیم به ازدواج بگیرد، قطعاً خود به خود دچار نوسانات مغزی خواهد شد.
و دلال این وسط یک جوری میرقصد که تمام بازار به سماع میافتند.
خوبی کشور ما این است که همواره در شرایط حساس کنونی بوده و اغلب مردم یک خاطره از ورشکستی دارند.
حالا چه دهه ۴۰ باشد چه ۵۰ چه ۶۰ چه در سال ۹۷ به هر حال همه ما یک خاطره جمعی از بدبختی داریم که برای نسل جدید تعریف کنیم.
یک بار که پای صحبت مادربزرگم نشسته بودم تعریف میکرد که روز ازدواج بزرگترها یک دیزی دورهم خوردند و بعد به همراه یک قرون که آن زمان حکم دلار را داشته است راهی خانه بخت شده است.
دفعه بعد خا لهام شروع کرد به تعریف که زمانی که قطعنامه را اعلام کرده بودند آنقدر توی سر طلا خورده بود که اگر یک بیل خاک میدادی یک بیل طلا میگرفتی.
پس از این ماجرا ضرب المثلی در فامیل ما رایج شد که زمانی که توی سر مالی میخورد همه میگفتیم:« یک بیل خاک یک بیل طلا!».
خوبی ازدواجهای قدیمی این است که وقتی پای صحبت هر کدامشان که مینشینی میگویند برو خدا رو شکر کن.
ما اول زندگی نان نداشتیم بخوریم ولی حالا شما باز نان بربری و سنگک دارید که بخورید.
یا زمان ما اصلا اسباب و… نبود نهایتا یک قابلمه داشتیم با کفگیر با این توضیحات اقوام کم کم به این نتیجه می رسم که بروم نان در تنور بپزم تا زندگی شیرینی داشته باشم.
ولی بیشتر از این خرسندم که در شرایطی زندگی میکنم که من هم قادرم برای نسل بعدی یک خاطره از توی سر خوردن دلار تعریف کنم و جزئی از این خاطره جمعی باشم.
پایان پیام