ماگ فروش هر روز به امید روزی حلال اینهمه لیوان را کنار هم میچیند و جمع میکند
ماگ فروش هر روز به امید روزی حلال اینهمه لیوان را کنار هم میچیند و جمع میکند
پایگاه خبری گلونی؛ راضیه حسینی: هر روز بساطش را کنار خیابان پهن میکند. به سختی و با حوصله ماگها را کنار هم میچیند.
به امید روزی حلال. به امید اینکه بتواند چندتایی را بفروشد و خرج خانوادهاش را دربیاورد.
چیدن و جمع کردن اینهمه ماگ کار سادهای نیست، آنهم هرروز.
چندتا از این لیوانها را باید بفروشد تا بتواند برای بچههایش لباس عید بخرد، گوشت، مرغ و میوه بخرد؟
چندتا از اینها را باید بفروشد تا بتواند اجاره خانهاش را بدهد؟ اجارهای که روز به روز در حال افزایش است.
ما هرروز از کنارش راحت میگذریم بدون اینکه به اینها فکر کنیم.
ماگ فروش امیدوار
مسئولین ما اصلا گذرشان به پیادهرو نمیافتد که بخواهند از کنار این دستفروشها رد شوند و حالشان را درک کنند.
البته حق دارند. شیشه ماشینهایشان سیاه است خوب نمیشود بیرون را دید.
سرعت خودروهایشان زیاد است، اصلا خیابان و مردمش که پی روزی حلال میدوند معلوم نیستند.
شاید یکبار چشمشان به بساط دستفروشها بیفتد و بگویند:« پس این مأمورین سدمعبر کجا هستند، چرا رسیدگی نمیکنند؟
این دستفروش با ماگهایش نصف پیادهرو را گرفته است».
اگر مأمورین سدمعبر بیایند و بخواهند بساطش را جمع کنند او چطور از تمام داراییاش محافظت کند؟
ممکن است بیشتر ماگ هایش بشکند. اگر تمام سرمایهاش از بین رود چطور برای بچههایش لباس عید بخرد؟ چطور اجارهخانه را بدهد؟
کاش اصلا مسئولی بساطش را نبیند. شیشههای ماشینشان تا آخر بالا و سرعتش هم زیاد باشد. بگذرند و اصلا متوجه دستفروشها نشوند.
با خیال راحت به صندلی ماشین چندصدمیلیونیشان تکیه دهند و به شام خوشمزهای که در انتظارشان است فکر کنند.
البته همه مسئولین ما اینطور نیستند. حتما مسئول دلسوز هم داریم.
ولی وقت نمیکنند در پیادهرو قدم بزنند. نهایت با دوچرخه از خیابان رد میشودند.
کاش امروز چندتا ماگ بیشتر بفروشد. کاش بساطش برای جمع کردن حسابی سبک شود و جیبش سنگین.
کاش بتواند برای بچههایش لباس عید بخرد و شرمنده خانوادهاش نشود.
پایان پیام
کد خبر : 115166 ساعت خبر : 4:10 ب.ظ