مقصر اصلی شرایط نامطلوب فعلی مملکت شناسایی شد، آیا شما او را می‌شناسید؟

مقصر اصلی شرایط نامطلوب فعلی مملکت شناسایی شد، آیا شما او را می‌شناسید؟

پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: برخی از ما ایرانی‌ها عادت کردیم که کلاً از همه‌ی شرایط ناراضی باشیم. انگار اگر در تمام موارد اعلام نارضایتی نکنیم امتیاز آن مرحله را کسب نمی‌کنیم.

مقصر اصلی کیست؟

صبر کنید. عجله نکنید. ما نمی‌خواهیم از شرایط اقتصادی فعلی کشور دفاع کنیم.

لطفاً تا پایان مطلب همراه ما باشید.

قبول داریم که تورم و گرانی بی‌داد می‌کند. قبول داریم که بی‌کاری و ضعف مدیریتی داد همه را درآورده.

اما نمی‌فهمیم در این شرایط بد اقتصادی ۲۸ تن کلاه‌گیس را چه کسانی می‌خرند؟

آن همه ریش و مژه‌ی مصنوعی را چه کسانی می‌خرند؟

آیا این لوازم این‌قدر واجب و ضروری است؟ نخیر. این ماییم که کلا از شرایط ناراضی هستیم.

از تعداد و مدل موهایمان بدمان می‌آید. از چهره خدادادی‌مان ناراضی هستیم.

ما از حجم لب‌ها و شعاع سوراخ دماغ‌مان رضایت نداریم.

برای همین ایرانی‌ها یکی از مشتری‌های پروپاقرص لوازم آرایش و عمل زیبایی و ریش و مژه مصنوعی هستند.

مسئولین کشور در گرانی و بی‌کاری و تبعیض و عدم رعایت قانون و… نقش مستقیم دارند، قبول.

اما آن‌ها دیگر در حجم گونه‌ها و قسمت‌های دیگر ما که دخالتی نداشتند.

چرا ما از همه چیز ناراضی هستیم؟ چرا این‌قدر غر می‌زنیم؟ چرا اینقدر ناامید هستیم؟

در مهمانی و اتوبوس و تاکسی و صف نان و هرجایی که دو نفر به بالا ایستاده باشند فقط غر می‌زنیم و می‌نالیم و فحش می‌دهیم.

فرزندان این سرزمین با چه امیدی رشد کنند؟ با چه امیدی آینده‌ی این کشور را بسازند؟

کار به جایی رسیده که متولد شدن در ایران را یک بدبختی بزرگ می‌دانیم.

برخی‌ها عکس یک کودک تازه متولد شده که در حال گریه است را منتشر می‌کنند و زیرش می‌نویسند: وای خدا چرا من رو ایران به دنیا آوردی؟

انگار مثلاً کودکی که در لندن متولد می‌شود قاه‌قاه می‌خندد و با دکترش لیوان‌های شیرشان را به هم می‌زنند و برای سلامتی ملکه الیزابت سر می‌کشند.

جالب این جاست همان عکس نوزاد هم عکس یک نوزاد اروپایی است ولی ما در ناخودآگاه‌مان جوری حک شده است که متولد شدن در ایران مساوی است با بدبختی و فلاکت و بی‌چارگی.

ما امید خود را از دست دادیم. جا زدیم. خیلی هم زود جا زدیم.

شرایط فعلی مملکت ما از ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی که بدتر نیست.

اما آن‌ها جا نزدند. ماندند. زجر کشیدند. سختی کشیدند، حین کار کردن مردند ولی کشورشان را ساختند.

حداقل امروز فرزندان‌شان وارث یک کشور پیشرفته هستند.

الان باز می‌خواهید بگویید مسئولین آن‌ها با ما فرق داشتند. نخیر.

این مردم ما هستند که با مردم آن‌ها فرق دارند. مسئولین از دل مردم برمی‌خیزند.

دستفروشی که برق دزدی می‌کند اگر رئیس بانک می‌شد چه می‌کرد؟

کارمندی که از کارش می‌زند و ارباب‌رجوع را می‌پیچاند اگر نماینده مجلس می‌شد چه می‌کرد؟

ما مدام دنبال مقصر هستیم. صحنه گل اول ژاپن به ایران را به یاد بیاورید.

در زمانی که ما دنبال اعتراض کردن و غر زدنیم آن‌ها دست می‌گذارند روی زانوی خود، بلند می‌شوند و برای رسیدن به هدف می‌دوند.

مقصر اصلی شرایط نامطلوب فعلی مملکت شناسایی شد، آیا شما او را می‌شناسید؟

ما عامدانه این تیتر را انتخاب کردیم چون می‌دانیم همه‌ی ما دنبال مقصر اصلی می‌گردیم.

ما مدام کار خودمان را توجیه می‌کنیم و می‌گوییم چون فلان وزیر اختلاس می‌کند پس من هم حق دارم از کارم بزنم.

در حالی که اشتباه می‌کنیم. اگر اکثر مردم ایران درستکاری و صداقت و وجدان کاری را به فرزندان خود آموزش بدهند، بی‌شک نسل بعدی مدیران و نظامی‌ها و نمایندگان و… نسل صالح‌تری خواهند بود.

اگر آن‌ها هم باز فرزندان خود را درست تربیت کنند، نسل بعدی سالم‌تر خواهند شد. و این آغازی است برای ساختن یک کشور پیشرفته. برای رسیدن به آرامش و رفاه و آسایش.

منتها ما کلا ناراضی هستیم. از زاویه دماغ‌مان گرفته تا بزرگترین مسائل.

ما امید خود را از دست دادیم. ما جا زدیم. خیلی هم زود جا زدیم.

برای پیشرفت یک مملکت چه باید کرد؟ تلاش. آیا اگر ملتی امید نداشته باشند، تلاش می‌کند؟

پایان پیام

کد خبر : 115262 ساعت خبر : 12:07 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=115262
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات