گلونی

قصه یک روز شاد در طبیعت؛ در سیزده بدر کمی با طبیعت مهربان باشیم

قصه یک روز

قصه یک روز

قصه یک روز شاد در طبیعت؛ در سیزده بدر کمی با طبیعت مهربان باشیم

پایگاه خبری گلونی راضیه حسینی: فردا روز طبیعت است. روزی که در طول سال کمتر طبیعت به خود می‌بیند.

در این روز سر جای مناسب در بعضی از مکان‌ها حتا دعوا هم می‌شود.

گاهی برای گرفتن جا، یکی از افراد خانواده کله سحر زنبیل را برمی‌دارد و در مکان مورد نظر می‌نشید تا بقیه برسند.

و ماجرا با رسیدن همه اعضای خانواده تازه شروع می‌شود.

قصه یک روز شاد در طبیعت

یکی آتش روشن می‌کند و آن یکی مشغول پوست کندن میوه است.

بچه‌ها بازی می‌کنند و چند نفری هم تخمه می‌خورند. تخمه هم که می‌دانید تمام لطفش به آخرش است که پوست تخمه را پرت می‌کنی.

مثل این‌که پارسال احمدآقا در مسابقه پوست تخمه پرت کنی برنده شده بود.

ولی امسال اصغر آقا باجناق احمدآقا بیست و پنج بر دوازده جلو افتاده و دارد حسابی کیف می‌کند.

خانم‌ها هم که مشغول پوست کندن میوه هستند و اعتقاد دارند پوست میوه به طبیعت باز می‌گردد و اصلا زباله محسوب نمی‌شود.

پس تمام پوست میوه‌ها را در پلاستیک فریزر می‌ریزند و خیلی خوشحال و شاد انگار یک قلاده یوزپلنگ در حال انقراض را به طبیعت بازگردانده‌اند پلاستیک پوست میوه‌ها را در طبیعت رها می‌کنند.

بچه‌ها با درخت‌‌ها اسم‌فامیل بازی می‌کنند.

کنده‌کاری روی تنه درخت کمی سخت است ولی بچه‌ها به خوبی از پسش برآمدند و یک جای سالم روی تنه درخت باقی نگذاشتند.

قصه یک روز شاد در طبیعت

به به جوجه هم آماده و سفره ناهار پهن شد. واقعا خدا خیر بدهد مخترع سفره یک‌بار مصرف را.

جمع کردن این سفره جزو لذت‌های بزرگ دنیا محسوب می‌شود.

زمانی که هر چی توی سفره از بطری دوغ و لیوان و ظرف یک‌بار مصرف و مانده‌های غذا هست همه را یک‌هو جمع می‌کنی و می‌اندازی در سطل زباله.

وظیفه انداختن سفره در سطل زباله به عهده یکی از بچه‌ها بود که چون در شعاع پنجاه سانتی‌متری‌اش گشت و سطل زباله‌ای پیدا نکرد، با یک پرتاب سه امتیازی آن را تا جایی که می‌توانست دور انداخت.

با نزدیک شدن به غروب بساط طبیعت‌نشینی ‌ها هم کم‌کم جمع و روز طبیعت تمام می‌شود.

خدا کند حداقل آتش را درست و حسابی خاموش کرده باشند.

قصه یک روز شاد در طبیعت؛ در سیزده بدر کمی با طبیعت مهربان باشیم

راستی مراسم سبزه پرت‌کنی در رودخانه داشت فراموش می‌شد.

خانواده مورد نظر سبزه‌ها را در مسیر و در آغوش اولین آب روان پرت کردند و چند  دقیقه‌ای هم منتظر ماندند  تا ببینند سبزه‌ها به گل می‌نشینند یا به مسیرشان ادامه می‌دهند.

بعضی‌ از این سبزه‌ها  هنگامی که روی سقف ماشین‌ها هستند به همراه باد به ناکجا آباد می‌روند باقی هم به آب روان سپرده می‌شوند.

و این است قصه یک روز شاد در طبیعت.

امیدواریم امسال کمی با طبییعت مهربان باشیم و کاری نکنیم سیزده‌بدر که می‌شود چهارستون بدن طبیعت بلرزد.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل