همه فکر می کردند کشکان رام شده است و دیگر از آن رودخانه وحشی و خروشان خبری نیست

همه فکر می کردند کشکان رام شده است و دیگر از آن رودخانه وحشی و خروشان خبری نیست

پایگاه خبری گلونی محمد‌حسین بازگیر: هنوز شهر غرق در گل‌ولای است، گل‌ولایی که گاه، چنان شل است که در آن فرو می‌روی و گاهی چنان چسبناک، که باید چکمه‌هایت را باج بدهی تا رهایت کند.

و چه نعمتی‌اند بالشت‌هایی که در این کوچه‌ها به جای سنگ نشسته‌اند و بقول ما لرها بَردبَرد و به قول مازندرانی‌ها سنگ‌واز شده‌اند برای عبور از کوچه‌های پر گل و شل.

گل‌ها از خانه‌ها به کوچه‌ و از کوچه‌ها به خیابان و از آنجا به هر کجا که بشود، حتی دوباره به رودخانه منتقل و از دست و پای آدم‌ها و ماشین‌ها دور می‌شوند.

 قاطی آن، بخشی از زندگی و خاطرات مردم از دست می‌رود.

اسباب و اثاثیه، جهیزیه، آلبوم و دفتر خاطرات، کت و شلوار و روسری و لحاف و تشک و انواع ظروف و وسایل آشپزخانه و کلی اقلام ریز و درشت دیگر، لابلای این گل‌ولای  بار کامیون‌ها شده است.

از این پس فقط زباله‌های تجزیه ناپذیری هستند که سالیان بسیاری در طبیعت باقی و باعث آلودگی خواهند شد.

از همه جا برای امدادرسانی و کمک آمده‌اند، از گوشه گوشه ایران زیبا.

موکب‌ها به طبخ و توزیع غذای گرم مشغولند، لودرها و کامیون‌ها در حال لایروبی کوچه‌ها و خیابان‌ها هستند و هزاران نفر در قالب گروه‌های کوچک و بزرگ با آرم و علائم و لباس‌های مختلف، با بیل و فرغون و هر وسیله‌ای که دستشان رسیده، به جابجایی گل‌ها سرگرمند.

تحرک و تکاپوی بسیاری در شهر دیده می‌شود، اما وضع هنوز همان است که بود، شهر هنوز هم غرق در گل‌ولای است.

همه فکر می کردند کشکان رام شده است و دیگر از آن رودخانه وحشی و خروشان خبری نیست

آوردها و رسوبات سیل را همه جا می‌توان دید و فقط خدا می‌داند که چه حجمی از خاک بالادست، فرسایش و به اینجاها منتقل شده است.

و چقدر از اراضی ملی و زراعی و مراتع و جنگل‌ها تخریب شده‌اند.

همه جا حتی روی بام برخی از ساختمان‌ها هم می‌شود کنده‌های درختان چندصد ساله را دید.

خدا را شکر؛ مردم از شوک اولیه خارج و از آن فضای غمبار و مصیبت زده  روزهای اول، کمی دور شده‌اند.

جنب‌وجوش و امیدواری‌های بیشتری دیده می‌شود.

همه در تلاشند که خانواده، دل‌خوشی‌ها و زندگی‌شان را از زیر رسوبات و آوارهای این سیل ویرانگر، نجات دهند.

فرمانداری و شهرداری و بسیاری از ادارات و مدارس و زیرساخت‌های شهر، آسیب دیده و اسیر گل‌ولای شده‌اند.

به نظر می‌رسد مسئولان و مطلعان و معتمدان محلی، هنوز در بلاتکلیفی و شوک ناشی از حادثه‌اند.

و هنوز هم در این میدان «فرماندهی واحد» ملموس نیست و موازی‌کاری دیده می‌شود.

اوضاع روحی مردم پلدختر بهتر شده است

اما با همه‌ این اوصاف، اوضاع بهتر از قبل است، به ویژه این‌که در میان مردم آرامش بیشتری دیده می‌شود و به هیچ وجه شرایط روزهای اول حاکم نیست.

عصبانیت و ناامیدی و ناراحتی‌های مفرط روزهای اول، جای خود را به دلواپسی توام با امیدواری داده است.

رفتارهای احساسی و انفرادی، به احساس مسئولیت و فعالیت‌های دسته‌جمعی تبدیل شده‌اند.

 شاید اگر انصاف رعایت می‌شد، متوجه می‌شدیم که در ابتدای ماجرا، فقط مردم شوک‌زده و متأثر از حادثه نبودند، برخی رسانه‌ها و برخی امدادگران هم جوزده و تحت‌تأثیر این سیل بودند؛

همان‌هایی که فقط به انعکاس حاشیه‌ها پرداختند، یا معدود امدادگرنماهایی که نتوانستند رفتارهای طبیعی برخی حادثه دیدگان را تحمل کنند.

 به جای آرامش دادن و هم‌دردی، به بزرگنمایی اتفاقات جزئی و تعمیم آن به کل، اقدام کردند.

هنوز هم از این دست امدادرسانان دیده می‌شود، افراد یا گروه‌هایی که خود را تنها منجی و زحمات خود یا گروهشان را، تنها فعالیت مفید انجام شده، می‌دانند و گاهی حتی پا را فراتر گذاشته، برای بقیه تعیین و تکلیف می‌کنند و از توهین و تکفیر و تقبیح دیگران هم مضایقه نمی‌کنند.

همه فکر می کردند کشکان رام شده است و دیگر از آن رودخانه وحشی و خروشان خبری نیست

همه می‌دانیم که کشکان مدت‌ها بود که آرام و رام شده بود و خشکسالی و موتور تلمبه‌ها نفسش را گرفته بودند.

همه فکر می کردند دیگر از آن رودخانه‌ وحشی و خروشانی که مینی‌بوس‌ مینی‌بوس آدم را با خودش می‌برد، خبری نیست.

شاید حتی هشداردهندگان هم باور نمی‌کردند که هشدارهای‌شان جدی باشد و همین باور، به مردم القا شده بود.

ساکنین محله‌ سازمانی‌های پلدختر می‌گفتند؛ وقتی دیدیم که یک ردیف گونی شن دم ورودی کوچه گذاشتند و رفتند، گفتیم حتماً حساب و کتابی هست و می‌دانند داستان از چه قرار است و این‌ها جلوی سیل را خواهند گرفت.

همه فکر می کردند کشکان رام شده است و دیگر از آن رودخانه وحشی و خروشان خبری نیست

هرگز باور نمی‌کردیم که سیل نه از روی آن گونی‌های شن، که از سقف ساختمان‌ها هم خواهد گذشت و به فرش‌های لوله شده‌ روی اُپن و عروسک‌های آویزان از سقف هم ترحم نخواهد کرد.

اهالی کوچه‌های ساحلی ابتدای شهر هم، به صلابت دیواره حائل رودخانه ایمان داشتند و هنوز هم برای‌شان سخت است باور کنند؛ کشکان آن سد سترگ را شکست و خانه‌هایشان را برد.

مردم اگر جایی احساساتی برخورد کردند، یا ایرادی در عملکردشان دیده شد، بدیهی بود؛

هم مصیبت‌دیده و شوک‌زده از حادثه بودند، هم آموزشی برای مقابله با بلایای طبیعی ندیده بودند و شناختی از این داستان نداشتند.

اغراق نیست اگر بگوییم‌ تنها روشی که برای مقابله با حوادث آموزش دیده‌اند، قرار گرفتن در چارچوب در، هنگام زلزله است.

اما علیرغم زحمات بسیار امدادرسانان و مسئولان، انتظار چیز دیگری بود.

همه فکر می کردند کشکان رام شده است و دیگر از آن رودخانه وحشی و خروشان خبری نیست

توقع داشتیم که برای قبل از حادثه، حین حادثه و بعد از آن سناریو داشته باشند.

سناریوهایی که ساده و قابل اجرا باشند و در آن‌ها تکلیف و نقش هر یک از افراد و گروه‌ها مشخص باشد.

و انتظار داریم که از همین امروز در قالب آموزش‌های رسمی و غیررسمی به صورت فراگیر و مستمر به ارائه آموزش‌های لازم برای مقابله با انوع حوادث طبیعی، اهتمام نمایند.

 البته توقع این است که امدادرسانی و رسیدگی به مشکلات مردم تا رسیدن به آرامش و قرار واقعی، متوقف نشود.

در طراحی و برنامه‌ریزی برای بازسازی مناطق سیل‌زده، داغاب سیلاب‌ها به رسمیت شناخته شود و حریم رودخانه‌ها را تا همانجا آزاد کنند و این موضوع در طرح‌های جامع شهرها و طرح هادی روستاها لحاظ گردد.

و به موازات این‌ها از ریشه‌یابی علت و عوامل سیل، بررسی وضعیت حرائم کمی و کیفی رودخانه‌ها، تقویت فعالیت‌های آبخیزداری و آبخوان داری، حفاظت بیشتر از مراتع و جنگل‌های حوضه‌های آبخیز کرخه و دز غفلت نشود.

پایان پیام

کد خبر : 119231 ساعت خبر : 11:49 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=119231
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات