سارقی با قلوه سنگ قصد سرقت از بانکی را داشت که رئیسش مظلوم به نظر میرسید
سارقی با قلوه سنگ قصد سرقت از بانکی را داشت که رئیسش مظلوم به نظر میرسید
زنی که دوشنبه با قلوه سنگ (گفته بود نارنجک) برای سرقت به بانک ملت شعبه فرمانیه رفته بود به ایران گفته:
مترو تجریش پیاده شدم سر راه ۵ بانک را دیدم که مناسب سرقت نبود، بانک ششم را انتخاب کردم چون چهره رئیس بانک مظلوم بود
او گفته لیسانس علوم اجتماعی دارد و بسیار مطالعه میکنم.
پایگاه خبری گلونی دانیال ناصری:
دیروز صبح، اول وقت، آفتابنزده، تهران بزرگ دستخوش طوفان حوادث شد.
در این شهری که اصولاً حتی یک دلهدزد ساده هم پیدا نمیشود، یک باند مخوف قصد داشتند طی یک عملیات گانگستری، صندوق ذخیرهی ارزی یک بانک را تخلیه کنند.
این باند مخوف که نقشه سرقتشان را از روی جدیدترین متد فیلمهای هالیوودی الگوبرداری کرده بودند، متأسفانه پیش خودشان نگفته بودند که:
«آخر آدم عاقل! نمیگویی این شهری که اصولاً حتی یه دلهدزد ساده هم ندارد، طبیعتاً امنیتش خیلی بالاست و فکر سرقت از بانک در این شهر، قاعدتاً فکری پوچ و بیاساس است.»
در راستای همین بیفکری، اعضای این باند مخوف متشکل از یک عدد خانم شصت و چهار ساله تصمیم گرفتند که بروند بانکی چیزی را سرقت کنند.
سارقی با قلوه سنگ قصد سرقت از بانکی را داشت که رئیسش مظلوم به نظر میرسید
به گزارش خبرنگار ما، اعضای این باند صبح زود تقریباً بین ساعت چهار و بیستوپنج دقیقه و یازده ثانیه الی ساعت چهار و بیستوپنج دقیقه و شانزده ثانیه بامداد از خواب برخاستند.
از کم و کیف صبحانه این افراد اطلاع دقیقی در دست نیست، متأسفانه خود این اعضا هم هنوز اعتراف نکردهاند که همراه با پنیر، کره میل نمودهاند یا خیر.
به هر حال صبحانه را با همان بیفکری خاص خودشان صرف نموده و رفتند اسباببازیهای باقی مانده در گنجه را بیرون آوردند.
طبق اعترافات اعضا، به محض اینکه روی یکی از عروسکها، یک چراغ قرمز چشمکزن پیدا کردند، تمام نقشه به صورت کامل پیش چشمشان مجسم شد و دقیقاً فهمیدند که چه کار باید بکنند.
در همین راستا رفتند و یک قلوهسنگ برداشتند و آن را پیچیدند توی کهنه بچه.
اما درست در همین نقطه یکی از تناقضهای این اعترافات معلوم میشود زیرا اصولاً دیگر کسی از کهنه بچه استفاده نمیکند و مدرنیته در این شهر بزرگ حتی تا حد پوشک بچه هم ارتقا پیدا کرده.
بنابراین دروغ میگویند و کهنه بچه در کار نبوده و قلوهسنگ را توی یک «پوشک» پنهان کردهاند.
البته آنیکی خبرنگار ما میگفت که از وقتی قیمت پوشک برخی از رکوردهای گینس را جابهجا کرده، تعدادی از شهروندان مجبور شدهاند به همان روشهای سنتی مراجعه کنند.
اما خب، اینکه دلیل نمیشود. از این نکته فقط میشود به تقابل سنت و مدرنیته پی برد. به هر حال.
سارقی با قلوه سنگ قصد سرقت از بانکی را داشت که رئیسش مظلوم به نظر میرسید
این اعضای مخوف، در سطح شهر گشتند تا ببیند یک بانک بدون امنیت را که به راحتی بشود از آن دزدی کرد پیدا میکنند یا نه.
طبق اخبار واصله، پنج بانک را سر راهشان بررسی کردند و دیدند که اوه اوه… نه بابا، اصلاً نمیشود نفوذ کرد.
اما وقتی به بانک ششم رسیدند، بر مبنای همان بیفکری خاص خودشان، گول خوردند.
چهره مظلوم رئیس بانک ششم را که دیدند، دیالوگ فیلم سنتپترزبورگ را زیر لب زمزمه کردند: «این که دیگه خوراکه».
غافل از اینکه خوراک نیست و خیلی هم استخوان دارد و گلویشان را خواهد گرفت.
خلاصه رفتند داخل و وقتی همه مشتریان خارج شدند و دیدند که تنها خودشان ماندهاند با رئیس مظلوم، رفتند جلو، قلوهسنگ لای پوشک را انداختند توی گلدان رئیس و وانمود کردند که نارنجک است.
بعد دستور دادند: «صندوق ذخیرهی ارزیتان را خالی کنید اینجا».
رئیس در پاسخ گفت: «به روی چشم. چقدر لازم دارید؟»
اعضا یکصدا جواب دادند: «بیستودو هزارتا، آخه میدونی، داریم میریم خارج، بیستهزارتا لازم داریم، دو هزار تا هم شما در نظر بگیر برای خورد و خوراک.
شاید یک چیزی هم دیدیم خوشمان آمد خواستیم سوغاتی بخریم. شما همان بیستودو هزار تا را مرحمت کنید. ممنون.»
سارقی با قلوه سنگ قصد سرقت از بانکی را داشت که رئیسش مظلوم به نظر میرسید
خبرنگاران ما بر سر آن کلمه «ممنون» اختلاف نظر دارند که ادا شده یا نه.
به هر حال تا زمان ویدئوچک و بازبینی فیلم دوربین مدار بسته بانک، این حقیقت بر ما نامکشوف خواهد ماند.
این ماجرا تا همینجایش خیلی جذاب بود که برایتان تعریف کردیم، دیگر بقیهاش زیاد باحال نیست.
خلاصه میکنیم. رئیس رفت به پلیس زنگ زد و پلیس هم آمد و تمامی اعضای این باند مخوف را که عبارت بودند از یک خانم شصت و چهارساله، دستگیر کرد. همین.
والسلام.
پایان پیام
کد خبر : 119284 ساعت خبر : 1:48 ب.ظ