غرفه ناشران افغانستانی ته ته راهرو؛ چینیها جای افغانستان را گرفته بودند
پایگاه خبری گلونی، الهه حسینی: بعد از چند دور قمری اطراف حیاط بزرگ و پرازدحام مصلی، پرسان پرسان به ورودی انتشارات بینالملل میرسم.
غرفه ناشران افغانستانی ته ته راهرو
با خودم میگویم: لااقل سالهای گذشته یک تابلوی بزرگ «انتشارات بینالملل» این اطراف میدیدم.
اما امسال… برق شادی از چشمانم میپرد: خودشه، تابلو راهنما!
تیتر درشت: غرفه ناشران افغانستان / ادبیات داستانی و شعر افغانستان
دست خط نمیدانم کدام آدم باوجدان است، (دمش گرم عجب خطی دارد) نوشته: از همین ورودی، ته ته راهرو!
به شوق دیدن کتابهای داغ و تازهی از کابل و مزار رسیده، میدوم ته راهرو.
انتشارات احراری، انتشارات خانهکودکان و بعد هم انتشارات تاک و آمو.
همهرقم آدمهایی میآیند اینجا
جلوی غرفهی «تاک» و «آمو» که انتشارات تخصصی ادبیات افغانستان هستند، میایستم و سرگرم ورق زدن جلدهای رنگارنگ و کتابهای نامآشنا میشوم.
صدایی میشنوم: خانم آیا شما داستاننویس برجستهی دیگهای بجز خالدحسینی دارید؟
منتظرِ جواب خانم غرفهدار میمانم. ( دِ بگو دیگه… لاالهالله… )
صدایش میآید: خب… بله!
نفسِ عمیقی میکشم.
خانم غرفهدار بین کتابهای رنگارنگِ روی میز، دنبال اسامی میگردد.
نفسم کم میآید و میان کلامش میپرم: بله داریم! محمدحسین محمدی، نویسنده «انجیرهای سرخ مزار» (برگزیده جایزه گلشیری)، آصف سلطانزاده، نویسنده «در گریز گم میشویم»، «گاوهای برنزی» (برندهی جایزه گلشیری)، رهنورد زریاب، نویسنده پیشکسوت افغانستانی، حسین فخری، ببرک ارغند، اکرم عثمان و…
مرد سر تکان میدهد.
لبخندی فاتحانه میزنم.
بعد از رفتنِ مرد، با دوست غرفهدارم چند کلامی به صحبت میشویم، میگوید: همهرقم آدمهایی میآیند اینجا.
یکی کتاب در مورد زنان افغانستان میخواهد، دیگری کتابی میخواهد با گویش دری.
اما یک رقمشان خیلی بد است، آنهم آندسته از دوستان ایرانی که میآیند و از خودمان بیشتر در مورد ادبیات افغانستان میدانند و با اکثر این آثار و اسامی آشنایی دارند!
آب دهانم را قورت میدهم و خدارا شکر میکنم که آن مرد، جزو دستهی آخری نبوده.
در حاشیهی نمایشگاه افتادهایم
صحبتهای سید نادر موسوی «مدیر انتشارات آمو» را میشنوم که میگوید:
در حاشیه نمایشگاه افتادهایم و مخاطبان به سختی میتوانند ما را پیدا کنند.
موسوی گلایه میکند از این که کتابهای ما هم فارسی است و مخاطبان ایرانی دارد، پس چرا نباید در بخش داخلی و سالن ناشران عمومی جای بگیرد؟
میگوید، این شلوغی امروز، در دیگر روزهای هفته نیست!
و همین انگیزه و انرژی برپایی غرفههایمان را در سالهای بعد از ما میگیرد.
راست میگوید دیگر! اینهمه زحمت و لحظهشماری برای این روزها، حالا باید آنقدر صبر کنیم تا یک دوستِ ایرانی دل به دریا بزند، هفتخوانِ رستم را بگذراند و به غرفههای ما برسد.
اصلاح میکنم، با آن بنر ته ته راهرو سه چهارخوان از این هفتخوان کم میشود.
پایان پیام
ویدیوهای دیگر پایگاه خبری گلونی را اینجا ببینید.