لطیفه های قومیتی دسیسه هستند
لطیفه های قومیتی دسیسه هستند
به گزارش پایگاه خبری گلونی گفتوگوی طاره آشیانی با رضا ساکی مجری رادیو و طنزپرداز درباره حد و اندازه جوک و لطیفه با روزنامه جام جم را بخوانید:
«یک چیزی تعریف کنم، بخندید»، این جمله را همه ما شنیدهایم. برخی اوقات از جوک، خاطره بامزه یا لطیفهای که شنیدهایم، خندیدهایم، گاهی لبخند زدهایم و گاهی هم با صدای بلند یا ته دلمان گفتهایم؛ چه بیمزه!
اما واقعیت این است که همه ما دوست داریم، چیزی بشنویم که حالمان را خوب کند و بخنداندمان.
این میل غریزی آنقدر مهم و فراگیر است که پریروز ( ۳۰ ژوئن) را به نام روز جوک و لطیفه نامگذاری کردهاند و شعاری که برای این روز در نظر گرفتهاند این است که یک جوک برای دوستانت تعریف کن تا شاد شوند.
خنداندن دیگران، هنر است، این که توانایی داشته باشی، دوست یا جمعی از آشنایان را از درگیریهای ذهنی که آنها را نگران یا غمگین کرده حتی اگر شده برای لحظاتی دور کرده، آنها را در موقعیت شادی قرار بدهی، تا لبخندی بزنند، اسمش توانمندی است.
شاید همین چند لحظه فاصلهگذاری ذهنی به آنها این امکان را بدهد تا درستتر و معقولتر تصمیم بگیرند.
خیلی از طنزپردازان میگویند خنداندن ایرانیها سخت است چون بیشترشان، طبع طنز دارند و در این حوزه مدعیاند.طنز ما بیشتر شفاهی است، جوکهای گفتاری بیشتر از جوکها و طنزهای مکتوب ما را میخنداند.
شاید به همین دلیل است که کارهای نمایشی طنزمان بیشتر دیالوگمحور است.در طنز گفتاری البته نوع روایت و زبان بدن تاثیر زیادی در خنداندن دیگران دارد. آیا لطیفه های قومیتی دسیسه هستند؟
زبانی برای بیان شرایط سخت
با رضا ساکی، نویسنده، تهیهکننده و مجری رادیو که در حوزه هنری کلاس طنز هم دارد هم صحبت شدم تا درباره جوک و لطیفه و مرزهایی که باید رعایت کرد، بیشتر برایمان بگوید.
از ساکی میپرسم چرا جوک و لطیفه آنقدر اهمیت دارد که در جهان روزی را بهنامش ثبت کردهاند؟ میگوید: ذهن بشر جوری طراحی شده که وقتی در اتفاقی غیرمنتظره گیر میافتد، یا مشکلاتش بیشتر از تصور و انتظارش میشود، نیاز دارد از آن موقعیت فاصله بگیرد تا بهتر بتواند آن مسأله را حل کند. شوخی کردن با برخی از مسائل، حل آنها را آسانتر میکند.
آدمها معمولا شوخی را دوست دارند به همین دلیل کارکرد آن را یاد گرفتند.مثلا در این روزها که قطعات خودرو بسیار گران است اگر به یکباره اتفاقی برای اتومبیل شما رخ دهد و کنار بزرگراه بمانید،کسی از شما بپرسد چی شده؟
با یک جمله که شبیه شوخی و جوک است، جوابش را میدهید، مثلا میگوید: هیچی دو میلیون توی حلقش گیر کرده! این فاصلهگذاری باعث میشود که فرد بیشتر بتواند دوام بیاورد و حل مسأله برایش راحتتر شود.
جوک و شوخی ترفندی است برای حرف زدن درباره اتفاقاتی که ما را غافلگیر میکند.
شوخی با اتفاقات فراگیر
به ساکی میگویم، پس شوخی همان تعریف قدیمی را شامل میشود، سوپاپی برای رهایی از تنگناهای ذهنی؟
این نویسنده میگوید: سوپاپ را بیشتر درباره طنزهای سیاسی به کار میبرند.از قدیم میگویند طنزنویسها سوپاپ اجتماعی هستند که با گفتن حرفهای مردم به زبان طنز، بار ذهنی آنها را تخلیه میکنند.کارکرد طنز از زمان یونان باستان تا به امروز همین بوده و هست.
ساکی میگوید: جوکها در گروه فکاهه قرار میگیرند. فکاههها زمانی شکل میگیرند که گروهی حرف یا مشکل مشترکی داشته باشند، فکاههها بیشتر درباره مشکلات اجتماعی است که فراگیری زیادی دارد مثل ترافیک جاده چالوس!
جوکها معمولا کوتاه هستند چون زیاد دهان به دهان میچرخند و هرکسی بنا به توانایی و ذوقش آنها را کامل و خندهدار میکند.
اینجور نیست که جوک از همان اول با مزه و خندهدار باشد. جوکها معمولا زود فهمیده میشوند و لازم نیست زیاد درباره آنها فکر کنی.
بیشتر جوکها درباره خصلتهای بد انسانی مثل دروغگویی است.
برای همین است که جوک را میتوان در هر موقعیت مکانی و زمانی تعریف کرد.
گاهی یک خبر یا گزاره که فراگیری زیادی دارد، خیلی زود به جوک و شوخی تبدیل میشود.
آدمهای بامزه
لطیفه های قومیتی دسیسه هستند
به ساکی میگویم، برخی آدمها استعداد خوبی برای تعریف کردن جوک دارند، اما بعضیها هم هستند بامزهترین جوکها را جوری تعریف میکنند که هیچکس هیچ واکنشی نشان نمیدهد، تعریف کردن جوک به چه چیزهایی بستگی دارد؟
میگوید: نوع روایت خیلی مهم است.بعضیها راویان خوبی هستند، لحن گرم و با نمکی دارند برای همین حرفشان به دل دیگران مینشیند.
زبان بدن یا ادا یا همان نمایشهای ساده زمان روایت هم مهم است.
در زمان تعریف کردن جوک باید حواست به مکثها هم باشد، باید بدانی کجا مکث کنی که آنچه بازگو کردهای در ذهن مخاطب بنشیند و آماده پذیرش بقیه جوک باشد.
البته برخی جوکها اصلا نیازی به مکث ندارند، اینها را باید گوینده جوک درک کند برای همین است که بعضیها جوکها را خوب تعریف میکنند و برخی نه! جوکها وقتی به دست این آدمهای بانمک میافتد صیقل خورده و پخته میشود.
میگویند جوکهای قومیتی، مخربترین ادبیات است. سالهای قبل این نوع جوکها زیاد بودند اما الان تعداد آنها بسیار کم شده است.
ساکی درباره این جوکها میگوید: ریشه جوکهای قومیتی به دهه ۲۰ برمیگردد که حاکمیت تلاش داشت، قوم لر، گیلک و آذری را تضعیف کند به همین دلیل این نوع جوکها را رواج داد.
لطیفه های قومیتی دسیسه هستند
جوک، لطیفه و طنز برای نزدیک کردن آدمها به یکدیگر است نه ایجاد جدایی بین آنها.
در تعریف شوخی روی این موضوع تاکید شده که شوخی باید حد و اندازهای داشته باشد.
وقتی از طریق شوخی مثلا میخواهی موضوعی را به همکارت تذکر بدهی نوع بیانت باید جوری باشد که خود او هم به موضوع بخندد و این خنده نباید آنقدر ادامه پیدا کند که باعث تخریب او شود.
وقتی فرد مورد نظر احساس کند، شخصیتش تخریب شده، تلافی خواهد کرد و در اینجاست که شوخیای که قرار بوده فضا را تلطیف کرده و آدمها را بههم نزدیک کند، باعث دوری آنها و ایجاد فضای خشن میشود.شوخی حد و اندازهای دارد که باید حتما آن را حفظ کرد.
باید مراقب کلماتی که استفاده میکنی، باشی.مرز باریکی است بین شوخی و لودگی.
جوک و لطیفه نباید قبحشکنی کند، یعنی نباید با مسألهای که خوب نیست آنقدر شوخی کرد که به اتفاقی عادی تبدیل شود.
به نظرم یکی از مسائلی که باعث شد قبح قلیان شکسته شود، جوکها و شوخیهایی بود که با آن کردند.
الان بیشتر مردم قلیان میکشند و وقتی به آنها درباره خطراتش میگویی، یک جوک یا شوخی تحویلت میدهند.
ساکی معتقد است، طنز، شوخی و لطیفه و کاریکاتور باید آنقدر شسته رفته و خوب باشد که مثلا وقتی با یک وزیر در نشریهای شوخی میکنی، وقتی آن وزیر آن را خواند تماس بگیرد و تشکر کند.اتفاقی که در هفتهنامه گل آقا رخ میداد و بینظیر بود.
پایان پیام
کد خبر : 124943 ساعت خبر : 5:05 ب.ظ