طنز چیست و لودگی کدام است؟ نگاهی انتقادی و مخاطب‌شناسانه بر لودگی در رادیو

طنز چیست و لودگی کدام است؟ نگاهی انتقادی و مخاطب‌شناسانه بر لودگی در رادیو

پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: طنز چیست و لودگی کدام است؟ دانستن تعریف طنز و لودگی و چگونگی حضور آنها در رسانه‌ی رادیو همیشه مهم بوده است چرا که مرز میان طنزس و لودگی مرزی باریک است و هر آن خطر فروغلتیدن از طنز به لودگی وجود دارد.

طنز چیست و لودگی کدام است؟

قبل از ورود به بحث نخست باید تکلیف خواننده را با دو واژه‌ی کلیدی در این متن مشخص کنم. در این نوشته هر جا سخن از «طنز» به میان می‌آید لفظ خاص مورد است نه طنز به معنای عام آن.

یعنی وقتی می‌گوییم طنز، منظورمان عام شوخ‌طبعی و کمدی نیست و منظورمان یکی از گونه‌های شوخ‌طبعی یا کمدی یعنی طنز است که در کنار هجو و هزل و فکاهه چهار گونه‌ی مهم شوخ‌طبعی یا کمدی را تشکیل می‌دهد.

هر جا هم از کمدی نام برده‌ام منظورم شوخ‌طبعی است. کمدی یک ژانر ادبی است که خود به شاخه‌های مختلفی تقسیم می‌شود که یکی از آنها طنز است! بدیهی است طنز شوخی‌ با رویکرد غیرفردی و اجتماعی که سعی در اصلاح امور و رفتارها دارد و لزوما باعث خنده نمی‌شود. اما چه می‌شود که کمدی به ورطه‌ی لودگی می‌افتد و اصولا لودگی چیست؟

یکی از ایرادهایی که به برخی از برنامه‌ها‌ی سرگرمی رادیو وارد است لودگی آنهاست. کارشناسان رسانه و ارزیابان و منتقدان همیشه از لوده بودن برخی برنامه‌ها و یا برخی از بخش‌های یک برنامه گله می‌کنند و ایراد می‌گیرند که البته ایرادشان هم وارد است.

لودگی به خودی خود چیزی بدی نیست. مثلا در یک جمع دوستانه، لودگی یکی از دوستان، باعث شادی است و خوب هم هست اما لودگی در رسانه‌ای ملی و همگانی کار شایسته‌ای نیست چرا که لودگی تاثیر ارشادی و تادیبی کمتری نسبت به انواع کمدی دارد و بهتر است در رسانه‌ی همگانی مثل رادیو چون قصد فرهنگ‌سازی و تاثیرگذاری بر مخاطب داریم لوده نباشیم!

کمدی به عنوان یک سبک ادبی تاثیر دوگانه‌ای بر مخاطب دارد. اگر مخاطب کمدی فردی از طبقه‌ی بالای جامعه از نظر تحصیلی و فرهنگی باشد انواع کمدی بر او تاثیر شادی‌آور دارد و او را کمتر تادیب و ارشاد می‌کند چون او تا حدی زیادی مبادی آداب است، حقوق انسانی و اجتماعی و شهروندی را رعایت می‌کند و آراسته به ویژگی‌های اخلاقی است.

اما اگر کسی از طبقه‌ی فرودست جامعه از نظر تحصیلی و فرهنگی باشد با شنیدن یک بخش کمدی علاوه بر خندیدن تادیب هم می‌شود و مورد ارشاد قرار می‌گیرد و چه بسا که در رفتار و کردار خود تغییر ایجاد کند.

پس کمدی برای هر قشری از جامعه حاوی پیام است و همه به نوعی از شنیدن و خواندن آن لذت می‌برند. ما لودگی این طور نیست. در لودگی پیام اخلاقی یا اجتماعی کمتری وجود دارد. هدفش فقط خنداندن است. کار به مسایل انسانی ندارد. موضوعاتش پیش‌پاافتاده است و به جز موارد خاص لایه‌ی زیرین قابل تاویلی ندارد.

طنز چیست و لودگی کدام است؟

شاید بتوان گفت لودگی فکاهه‌ای است که از ورود به تابوهای مذهبی، سیاسی، اجتماعی و عرفی همانند هزل عمل می‌کند و مثل هجو از نوعی گستاخی و بی‌باکی بهره‌مند است که هدفش استهزاست نه چیز دیگر. از آنجا که بیشترین شنوندگان همراه و متمرکزِ رادیو از قشر متوسط جامعه یا رو به پایین جامعه هستند استفاده از لودگی مناسب این رسانه نیست چون لودگی قشر فرهنگی و تحصیل‌کرده را جذب نمی‌کند و آنها لودگی را برنمی‌تابند و همچنین نمی‌تواند تاثیر تادیبی و تربیتی بر قشر فرودست بگذارد!

البته لوده و لودگی یک تیپ قدیمی و محبوب در کارناوالیسم قرون وسطی در اروپا است و در نمایش روحوضی ایرانی هم گاه در قامت شل‌پوش و سیاه ظهور می‌کند و کارکرد منحصر‌به‌فردی دارد و موید این نکته است که لودگی همیشه هم بد نیست و می‌تواند متناسب با نوع رسانه و قالب ارایه، تاثیرگذار هم باشد.

لوده‌ها در کارناول‌های قرون وسطی تقریبا هیچ خط‌قرمزی برای شیطنت کردن و لودگی نداشتند و از هر ترفند و ایده‌ای برای خنداندن مخاطب استفاده می‌‌کردند. یعنی وارد حریم تابوهای دینی، مذهبی و جنسی و عرفی جامعه می‌شدند و با آنها شوخی‌های سبک می‌کردند.

شوخی‌های فرد لوده اغلب شوخی‌هایی آشکار و زودیاب است. در لودگی معمولا لایه‌ای زیرین در متن وجود ندارد، مثل طنز نیست، همه چیز همان است که بیان می‌شود و قصد خوشگذارانی است! یعنی خنده‌ی صرف که در جای خود خوب است اما مناسب رادیو نیست. در لودگی معمولا نگاهی ژرف و شگرف به موضوع وجود ندارد و زاویه‌دید و رویکرد حیرت‌انگیزی هم در میان نیست و مثل طنز نیست که هنرمند طنزپرداز از زاویه‌ای دیگر به یک موضوع بنگرد و شگفتی رقم بزند.

نقد اگر می‌کند بی‌پروا نقد می‌کند و بی‌پروایی مناسب رسانه‌‌های همگانی نیست. بی‌پروایی اغلب برخورنده است و برخورندگی باعث رنجش مخاطب می‌شود و اگر مخاطب برنجد دیگر خودش را در معرض پیام قرار نمی‌دهد و در مقابل آن موضع منفی می‌گیرد. این جاست که طنزآوری و یا فکاهه‌پردزای به کار می‌آید و درمان‌کننده‌ است.

چیزی که هم مخاطب را بخنداند و هم به او راه را از چاه نشان بدهد و مخاطب نقدی رندانه را به خود، به جامعه‌اش، به مسئولانش در آن کشف کند و لذت ببرد.

یادآوری این نکته بدیهی است اما واجب است که عرض کنم دوری کردن از لودگی نباید به این ختم بشود که مخاطب با طنزی لایه‌لایه مواجه بشود که نتواند درکش کند.

رسانه‌ی رادیو جای ابهام نیست و طنز رادیویی هم باید لایه‌ی ظریفی داشته باشد با رمزگذاری‌هایی که مخاطب بتواند بلافاصله بعد از شنیدن آن طنز را رمزگشایی کند و بفهمد و بعد بخندد که اگر این فهمیدن اتفاق نیفتد در ادامه خنده‌ی مخاطب را در پی نخواهد داشت.

لوده دلقک است و کار دلقک فقط ایحاد سرگرمی است. دلقک فقط می‌خواهد مخاطب را سرگرم کند و بخنداند، پس کارهای احمقانه و خارج از دایره‌ی اخلاقی انجام می‌دهد.

دلقک نباید با عقلای مجانین و یا آنهایی که خود را به تجاهل می‌زدند اشتباه گرفته شود. آنها که سخنان نغز و متناقض‌نما می‌زده‌اند از عقلای مجانین هستند که صعنت‌شان صنعت تجاهل‌العارف است.

اینها افرادی هستند چون بهلول، جحا و ملانصرالدین و دیگران. دلقک‌ها یا طلخک‌های درباری که در ادب غرب به آنها court clown  می‌گویند کارشان چیزی بین کار عقلای مجانین و دلقک‌های عرفی بوده‌ است.

یعنی علاوه بر شوخی‌های سبک و ریشخند دیگران سعی می‌کردند نکاتی را هم به گوش شاه و حاکم برسانند. کسانی مثل کریم شیره‌ای در دربار ناصری و ابونواس در زمان هارون‌الرشید، تریبوله در دوران فرانسوای اول شاه فرانسه و کالامبرگ ایتالیایی از این جمله‌اند.

دلقک بازی ریشه در کمدی سبک یا low comedy هم دارد. کمدی سبک نوعی کمدی زشت و خشن است که عموما شامل داد و بیداد گفته‌های بی‌ادبانه است. نشاط حاصل از این کمدی بیشتر شکمی است تا فکری و ذهنی. این توصیف از کمدی سبک نزدیک به توصیف کمدی فارس farc است.

فارس کمدی اغراق‌آمیزی است که فقط برای خنده و سرگرمی است و پیام خاصی ندارد. معنی لغوی فارس شوخی، مزاح و مسخرگی است که ریشه‌ی لاتین آن معنی انباشتن و پرکردن می‌دهد. همچنین به بالشتکی که بازیگران لوده‌ی نمایش‌های کهن برای برآمده کردن شکم خود به کار می‌برند فارس می‌گفته‌اند.

در انواع دیگر کمدی هم می‌توان کم‌وبیش به رگه‌هایی از لودگی رسید. یک اثر می‌تواند سراسر لودگی باشد یا از لودگی هم استفاده کند. همه‌ی آنچه که تا اینجا گفته شد از ارزش لودگی کم نمی‌کند.

گاه حتا شخصیت لوده لازم است برای برجسته شدن شخصیت‌های دیگر در کمدی. اما لودگی رسانه‌ی ویژه و مخاطب ویژه می‌خواهد و با این توصیفات و مقدماتی که قبلا عرض شد استفاده از لودگی در رسانه‌های همگانی چون رادیو درست نیست.

رسانه‌ی سینما و تئاتر خیلی بیشتر از رادیو و تلویزیون ظرفیت استفاده از لودگی را دارند و خیلی بهتر می‌توانند آن را برای تاثیرگذاری بر مخاطب به کار گیرند. همچنین تاکید در لوده و لودگی بر سرگرمی است اما سرگرمی در رسانه‌های سنتی مثل تئاتر با سرگرمی با رسانه‌هایی همگانی و نو مثل رادیو فرق دارد.

گروه‌های برنامه‌ساز در رادیو که با عنوان گروه تفریحات و سرگرمی شناخته می‌شوند این تفریح و سرگرمی مخاطب را در نزدیک شدن به لودگی جست‌وجو نمی‌کنند و سعی می‌کنند از آن فاصله بگیرند.

باید اذعان کرد که شاید روزی برسد که پخش لودگی هم رسانه‌ی رادیو به صلاح باشد، مثلا روزی که با پیشرفت رسانه‌ها و هم‌گرایی بین رسانه‌ها رادیو جنبه‌ی اطلاع‌رسانی و آموزشی خود را از دست بدهد و فقط راسانه‌ی تفریح باشد.

اما رادیو هنوز هم در ممالک توسعه‌یافته چون انگلستان و هم در حال توسعه مثل ایران و هم در کشورهای توسعه نیافته باری زیادی از آگاهی‌بخشی مردم را بر دوش می‌کشد و به ویژه آگاهی‌بخشی در رسانه‌ی رادیو اگر بخواهد با شوخی همراه بشود لودگی قالب فرمی و بیانی مناسبی برای آن نیست!

اما چه چیزهایی باعث لودگی در رادیو می‌شوند. در این جزوه چند مورد از مسایل و خطاهایی را که باعث لودگی در یک بخش و یا یک برنامه‌ی رادیویی می‌شوند فهرست کرده‌ام و توضیحاتی پیرامون آنها داده‌ام. بدیهی است موارد بیشتری هست که اما شاید درجه‌ی اهمیت آنها به اندازه‌ی این موارد نباشد.

طنز چیست و لودگی کدام است؟

  • کش‌آمدن مطلب:

این نکته‌ای است بدیهی که همه می‌دانند اما ناگزیر هستم به آن اشاره کنم بسیاری از مشکلات در برنامه‌سازی از رعایت نکردن همین بدیهیات سرچشمه می‌گیرد. اگر صراحت را آفت شماره‌ی یک کمدی و طنز بگیریم طولانی شدن مطلب آفت دوم است.

هر طنزی اگر بر اساس ساختار درست نوشته بشود به یک پایان و نقطه‌ی طلایی می‌رسد که اگر چیزی بعد از آن گفته شود اساس کار را به هم می‌ریزد و باعث لودگی می‌شود چون حوصله‌ی مخاطب را سر می‌برد.

برخی از نویسندگان رادیو یک متن طنز را به زیبایی می‌نویسند ولی بعد از رسیدن به نقطه‌ی طلایی نقطه نمی‌گذارند و ادامه می‌دهند و متاسفانه کاری هم که می‌کنند این است که همان نقطه‌ی طلایی و همان جوهره‌ی طنز مطلب خود را شرح می‌دهند که این کار در نظر لودگی است. وقتی کسی چیزی را دریافته است دوست ندارد دیگری برای او توضیح واضحات بدهد. مثال: یکی از مسئولین وزارت بهداشت گفت باید کاری کنیم که در آینده هر خانواده دو تا دو و نیم بچه داشته باشد.

متن: این که بخوایم کاری کنیم که خانواده‌ها بچه‌‌دار بشن خیلی خوبه ولی سوال اینجاست که می‌شه کاری کرد که یه خانواده دو تا بچه داشته باشه ولی دو و نیم بچه یعنی چه؟ مگه بچه بربری یا پاره‌آجره که نیم داشته باشه؟

تا اینجا نوشته خوب است و نقطه‌ی پایانی و طلایی هم دارد و با مثالی که درباره‌ی بربری و پاره‌آجر آورده شده مخاطب شوخی موجود در متن را می‌فهمد. حالا بگذارید متن را بعد از نقطه‌ی طلایی ادامه بدهیم:

این که بخوایم کاری کنیم که خانواده‌ها بچه‌‌دار بشن خیلی خوبه ولی سوال اینجاست که می‌شه کاری کرد که یه خانواده دو تا بچه داشته باشه ولی دو و نیم بچه یعنی چه؟ مگه بچه بربری یا پاره‌آجره که نیم داشته باشه؟

آخه بچه‌رو نصف که نمی‌شه کرد. اگر هم بشه نصف کرد دیگه به درد نمی‌خوره. بربری رو اگه نصف کنیم باز می شه خوردش. آجر نصفه به کار آدم میاد، ولی بچه‌ی نصفه چی؟

این یعنی کش‌امدن مطلب و لودگی. یعنی توضیح دوباره‌ی چیزی که قبلا که کوتاهی و زیبایی گفته شده است.

  • قالب نامناسب:

بدیهی است انتخاب فرم نامناسب می‌تواند منجر به لودگی بشود. وقتی مفهومی را می‌توان در چند خط کوتاه به طنز گفت، چه نیازی است که آن را به صورت دیالوگ‌های کش‌دار و بین دو بازیگر بنویسیم؟

گاهی در یک برنامه‌ی طنز یک بازیگر داریم که با تیپ مشخصی در برنامه حضور دارد باید توجه داشته باشیم که آن تیپ ویژگی بیان چه مسایلی را دارد و موضوعاتی که به درد قالب او نمی‌خورد را برایش ننویسیم. خروج از قالب و تعریف هم می‌تواند به لودگی منجر بشود.

مثلا تیپ کمدی «دکتر میثم» در رادیو تهران که نحوه‌ی حضورش در برنامه‌های به این صورت است که پیامک‌های شنوندگان را می‌خواند و با آنها شوخی می‌کند و پاسخ‌های طنز و فکاهه می‌دهد. این دکتر میثم به عنوان کسی که سواد آنچنانی ندارد خودش را همه‌فن‌حریف و باسواد می‌داند و جواب همه را می‌دهد.

اما گاهی این تیپ که بر مبنای بداهه‌گویی و پاسخ به پیامک‌های موضوعی شنوندگان در برنامه حضور دارد اگر جایی متن‌خوانی کند لوده می‌شود. چون از قالب و تعریف خودش خارج می‌شود. یا وقتی مجری mc یک برنامه که از آغاز وظیفه‌ی ارتباط دادن بین بخش‌های یک برنامه را بر عهده داشته است ناگهان تیپ یک مادربزرگ و یا پدربزرگ را بگیرد و شروع کند به متن‌خوانی چون هم تعریف خودش را بر هم زده است و هم اجرای او قالب خوبی برای ارایه‌ی آن محتوا نیست به لودگی کشیده می‌شود.

  • سوژه‌ی به‌درد‌نخور:

گاهی سوژه‌ی انتخاب شده ظرفیت شوخی ندارد. گاهی موضوع انتخاب شده ظرفیت شوخی ندارد. باید توجه داشته باشیم که چه موضوع یا خبری را برای طنزآفرینی انتخاب می‌کنیم. این سوژه‌ی به‌دردنخور در اغلب موارد خیلی خنک و بی‌نمک نوشته می‌شود و بعد تهیه‌کننده یا سردبیر از مجری می‌خواهد روی متن تیپ بگیرد و یا به قولی با متن بازی کند که این تیپ گرفتن بی‌مورد و مانور دادن مجری روی متن همانا و افتادن در ورطه‌ی لودگی همان. اما اگر متنی به خودی خود بانمک باشد نه نیازی به تیپ گرفتن مجری هست و نه بداهه‌گویی‌اش.

در کمدی انتخاب موضوع و سوژه مهم‌ترین کار است اگر موضوع خوب انتخاب بشود می‌توان طنز خوبی هم برای آن نوشت. مثلا اگر کسی خبر قبلی را برای طنزنویسی انتخاب کند حتما نکته‌های بامزه‌ای می‌تواند درباره‌اش بنویسد: یکی از مسئولین وزارت بهداشت گفت باید کاری کنیم که در آینده هر خانواده دو تا دو و نیم بچه داشته باشد.

در هنرهای دیگر هم این گونه است. داستان و موضوع خوب جذاب است و در مخاطب کشش ایجاد می‌کند. مثلا داستان فیلم «بعضی‌ها داغشو دوست دارن» اثر کمدی مشهور بیلی‌وایلدر یک داستان خطی جذاب دارد: دو نوازنده‌ی بیکار برای امرار معاش خودشان را به شکل زن درمی‌آورند و وارد یک گروه موسیقی زنانه می‌شوند!

حالا بیایید خبری را که از قول یکی از مسئولین وزارت بهداشت نقل شده بود این طوری عوض کنیم:

بداهه‌گویی: یکی از مسئولین وزارت بهداشت گفت باید کاری کنیم که در آینده هر خانواده دو تا سه بچه داشته باشد. باز هم می‌توان طنز نوشت اما تیتر خبر ویژگی خبر قبل را ندارد. باز هم تیتر را عوض کنیم: یکی از مسئولین وزارت بهداشت گفت باید کاری کنیم که در آینده هر خانواده بچه داشته باشد.

می‌بینید با تغییر تیتر نویسنده برای طنزآفرینی محدود می‌شود. البته بهتر این است که بگوییم هر کدام از تیترها ویژگی‌ای دارند که در تیتر دیگر نیست ولی همچنان بانمک‌ترین تیتر همان تیتر اصلی خبر است!

  • بداهه‌گویی

کمدی و طنزنویسی مثل معماری است. یعنی ساختاری منسجم دارد و نمی‌شود ساختارش را بر هم زد. چطور یک معمار ساخت ساختمان را از پی شروع می‌کنند و بعد طبقات را روی آن می‌سازد در طنزنویسی هم باید این نکته را رعایت کرد که نوشته را چطور شروع کنیم و چطور واژه‌ها را در پی هم بیاوریم. از کجا به سوژه نگاه کنیم،‌چه زمانی زاویه‌ی دیدمان را عوض کنیم.

کی به اصل مطلب برسیم و موضوع را لو بدهیم، کجاها برای مخاطب رمزگذاری کنیم، کجا از طنز کلامی و یا عبارتی استفاده کنیم و کجا اصل خبر را بیاوریم و البته کجا مطلب را تمام کنیم.

اگر مطلبی با توجه به این مسایل نوشته شده دیگر نمی‌شود در آن متن بداهه‌گویی کرد و هر کدام از اجزای آن اگر پس و پیش بشوند طنز خاصیتش را از دست می‌دهد و به قولی لوده می‌شود!

این قسمت از لودگی اغلب به کار مجریان برنامه‌های تفریحی و سرگرمی برمی‌گردد. برخی از مجریان عادت دارند که همیشه چیزی به متن نوشته شده اضافه کنند. حالا یا این کار را قبل از شروع برنامه انجام می‌دهد یا در هنگام خواندن متن چیزی به ذهن‌شان می‌رسد آن را در متن وارد می‌کنند.

در هر دو صورت و اغلب این کار مجری‌ها به متن لطمه می‌زند و اجزای ساختاری متن را بر هم می‌ریزد و خراب می‌کند و طنزی که ساختارش به هم بریزد و یا ساختار درست نداشته باشد متنی است بی‌مزه که در مرز سقوط به لودگی قرار دارد.

  • روشنگری و ایضاح بی‌دلیل:

اگر یک متن طنز و یا فکاهی درست و سالم نوشته باشد و رمزگذاری آن بنابر ذات رسانه‌ی رادیو انجام شده باشد شنونده می‌تواند به لایه‌ی زیرین و پیام نهفته در آن پی ‌ببرد و دیگر نیازی نیست نویسنده هنرش را توضیح بدهد و خودش آشکارا برای مخاطب رمزگشایی کند.

گشایش رمز در رادیو به منزله‌ی نادیده گرفتن شعور مخاطب است و این یعنی لودگی. البته رمزی که مخاطب بتواند باز کند و بفهمد.

مثال: متن‌خوانی مجری برنامه: حالا که قراره ماشین‌ها به استاندارد یورو چهار برسن پیشنهاد می‌کنیم اگه فرصت نیست که همه‌ی جای ماشین‌ها استاندارد بشه لااقل توی هر ماشین و جلوی راننده و سرنشین جلو دو تا متکا یا بالش بذارن بلکه وقت تصادف جلوی مرگ مغزی رو بگیره! متکا و بالش رو به عنوان جایگزین کیسه‌ی هوا پیشنهاد دادیم ها! مثال‌ها از این دست در رادیو بسیار است

  • طنز نابجا:

کمدی یا طنز را کجا باید به کار برد؟ پاسخ روشن است: جایی که نمی‌توان سخنی را گفت و جایی که نباید سخنی را گفت. مثلا وقتی نمی‌شود به صراحت از گرانی گفت باید به کمدی و طنز گفت و هنگامی که درست نیست و نمی‌توان به طور مستقیم از تاثیر رابطه‌ی غیرقانونی و غیرشرعی بر ابتلا به بیماری ایدز سخن گفت باید از کمدی و طنز استفاده کرد. به جز این موارد اگر حرفی یا سخنی را می‌شود گفت باید گفت و نباید از کمدی و طنز در بیان آن استفاده کرد.

برخی از برنامه‌های رادیویی از سلام و علیک‌شان طنز است تا خداحافظی‌شان. حتا تا دقایقی قبل از اذان هم دست از شوخی برنمی‌دارند. این برنامه‌ها البته برنامه‌های سرگرمی و طنز نیستند بلکه مثلا برنامه‌ی ویژه‌ی افطار هستند یا برنامه‌‌های صبح‌گاهی‌اند یا حتا گفت‌وگو محور.

یکی دیگر از موارد نابجای استفاده از طنز این است که برخی برنامه‌های تفریحی سرگرمی همه‌ی دقایقشان طنز است و شوخی، حتا وقتی می‌خواهند اعلام ساعت و اعلام ایستگاه کنند هم یک چیزی می‌‌گویند تا شوخی هم کرده باشند در صورتی که قرار نیست و مناسب هم نیست که همه جای برنامه شوخی باشد. این حجم از شوخی در کل باعث لودگی برنامه می‌شود.

مگر کسانی که «استندآپ» کمدی اجرا می‌کنند لباسی جز کت و شلوار می‌پوشند؟ قرار نیست چون برنامه‌ طنز است همه چیز به سُخره گرفته بشود.

مثال: در یک برنامه‌ صبح‌گاهی خبری خوانده می‌شود مبنی بر این که اگر دریا می‌روید و از کرم‌های ضدآفتاب استفاده می‌کنید نباید توپی کرم را به دریا بیندازید چون باعث مرگ مرجان‌های دریایی می‌شود.

حالا فکر کنید مجری این خبر را با لحن طنز بخواند و بعد از آن دقایقی با کنار دریا رفتن و مرجان‌ها و خانم‌ها و اینها شوخی کند! که چه؟ آیا این چیزی جز لودگی و خُنُکی و مسخرگی است؟

  • دخالت مجری معین و یا بازیگر در روند متن:

بسیار اتفاق می‌افتد که یک مجری یا بازیگر مشغول خواندن متنی است که فقط برای او نوشته شده است ولی مجری معین و یا بازیگر دیگر، دایم وسط حرف‌های او می‌پرد و تکه‌پرانی می‌کند، تکه‌هایی که گاه در جهت روند متن و گاه بی‌جهت پرانده می‌شوند.

این کار علاوه بر این که آن ساختار معماری‌گونه طنز را خراب می‌کند باعث آزار شنونده می‌شود و موجب می‌شود که او سیر ماجرا را گم کند. حالا مجسم کنید که مجری اصلی خواننده‌ی متن بخواهد پاسخ آن تکه‌پرانی‌ها را بدهد!

مثال: بازیگر در حال تک‌گویی با لحن جاهلی: خلاصه طرف هم امونش نداد و قایم زد بیخ گوشش… مجری می‌پرد وسط حرف بازیگر: یعنی چک افسری زد؟ بازیگر: یه چیزی تو همین مایه‌ها. مجری: بدچیزیه لاکردار، اونا که رفتن سربازی می‌دونن. بازیگر ادامه می‌دهد ولی مجبور است از چن خط قبل بخواند: خلاصه طرف هم امونش نداد و قایم زد بیخ گوشش فکر کرد الان نبرد مغلوبه می‌شه ولی بچه به اون ریزی یکهو رفت زیر خم اون آدم گند رو گرفت و بلندش کرد و تعادلش رو به هم زد و کوبیدش به زمین… مجری: بهش فت‌پا زده… بازیگر: می خوای بگی کشتی بلدی؟ مجری: از گوش‌های شکستم معلوم نیست؟ بازیگر: گذاشتی‌شون لای در؟…

  • استفاده‌ی بیش از حد از موسیقی و افکت:

گاهی در بخش‌های طنزی که در میان برنامه پخش می‌شود از همه نوع افکتی استفاده می‌شود. از افکت مرغ و خروس و بزغاله بگیر تا خنده و گریه کودک و بوق تریلی و سوت و شیپور و… این شلوغی افکتیو متن و اجرای خوب را خراب می‌کند و هرگز نمی‌تواند یک متن و اجرای ضعیف را نجات بدهد.

گاهی حتا روی صدای مجری هم انواع اکوها و افکت‌ها اعمال می‌شود که زیادش باعث لودگی می‌شود. وقتی در آیتم سه دقیقه‌ای یک دقیقه موسیقی و افکت بی‌دلیل گنجانده می‌شود لودگی ایجاد می‌شود.

نمی‌دانم چه دلیل دارد که در پالس‌های یک آیتم طنز از افکت خروس و جیغ و بسته شدن در و دزدگیر ماشین و … استفاده کنیم؟ اگر یک موسیقی و یا افکت چیزی بر فضای بینامتنی و مفهومی آیتم اضافه کنند خیلی خوب است ولی گاه افکت به عنوان پالس در آیتم‌های طنز مورد استفاده قرار می‌گیرد و در برخی از رادیوها بسیار مشهود است.

اگر شما آدم بامزه‌ای باشید و آیتم‌تان هم بامزه باشد فقط یک میکروفن و یک موسیقی ورودی و خروجی برای‌تان کافی است و بزک کردن آیتم دردی از بی‌نمکی آیتم دوا نمی‌کند.

  • بر هم زدن فضای شنیداری- قراردادی برنامه:

در برنامه‌سازی رادیو نمی‌توان مخاطب را غافل‌گیر کرد. مخاطب از اول باید بداند با چه چیزی مواجه خواهد شد و اگر مثلا قرار است جایی از برنامه یکهو کسی با مجری بگومگو کند و با شوخی کند باید به مخاطب فهمانده بشود.

یعنی در اول برنامه یک بار این اتفاق بیفتد تا مخاطب بداند چنین کسی هم در استودیو هست و به شیوه‌ی به مخاطب فهمانده بشود این اتفاق باز هم می‌افتد.

برخی ولی این نکته را رعایت نمی‌کنند و در برنامه‌شان انواع و اقسام اتفاقات محیرالعقول می‌افتد. کسی می‌آید کسی می‌رود. کسی از پشت تاک‌بک حرف می‌زند و… این نوع شوخی‌های فرمی باید با ظرافت در برنامه اتفاق بیفتد و از پیش برنامه‌ریزی بشود وگرنه عاقبتش لودگی است. این کار اگر بر مبنای بداهه باشد به لودگی بیشتری کشیده می‌شود.

  • برنامه‌سازی محفلی:

کم نیستند برنامه‌هایی که در فضاهای بداهه‌‌گویی، مجریانش درباره‌ی چیزهایی حرف می‌زنند که بین خودشان است و خودشان می‌دانند موضوع از چه قرار بوده است.

در این برنامه‌ها مثلا یکی از مجری‌ها به دیگری می‌گوید: «این چیزی که گفتی مثل اون شبه تو پارک جمشیدیه» بعد هر دو مجری با هم می‌خندند و مخاطب هم همان طور منگ برنامه را می‌شنود و با خودش می‌‌گوید: آن شب در پارک جمشیدیه چه اتفاق بامزه‌ای افتاده است؟ بدترین نوع لودگی در رادیو این است که مجریان بنشینند و درباره‌ی خودشان حرف بزنند و هیچ اطلاعاتی به شنونده ندهند.

این گفت‌وگوها هم اگر بر مبنای بداهه باشد و خط سیری برای آنها تعریف نشده باشد لوده‌تر هم خواهند شد.

پایان پیام

کد خبر : 129822 ساعت خبر : 2:09 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=129822
اشتراک در نظرات
اطلاع از
2 Comments
چیدمان
اولین نظرات آخرین نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات

درود بر جناب ساکی

باسلام ممنون ازمطالب مفیدوآموزنده شما،