گلونی

آیا یوسف اباذری مرد عرصه‌های خالی است؟

آیا یوسف اباذری مرد عرصه‌های خالی است؟

آیا یوسف اباذری مرد عرصه‌های خالی است؟

آیا یوسف اباذری مرد عرصه‌های خالی است؟

به گزارش پایگاه خبری گلونی مهدی یزدانی‌ خرم درباره اظهارات یوسف اباذری درباره محسن نامجو و رضا براهنی نوشت: افاضات استاد جامعه‌نشناسی یوسف اباذری درباره‌ی رضا براهنی ادامه‌ی همان رویه‌ای‌ست که او بیش از ده سال است به تاسی از مرادش جلال آل‌احمد در «محافل» بر زبان می‌آورد.

ایشان غیر پایان‌نامه‌شان هیچ کتاب منتشرشده‌ای ندارند و فقط در آکادمی ایران است که یک وجود کاملن شفاهی می‌تواند تدریس کند.

ایشان که هر چیزی را که خوش ندارند فاشیسم دانسته و در حالِ ساختنِ یک چهره‌ی رادیکالِ جعلی از خود هستند طی تازه‌ترین تراوشات‌شان رضا براهنی را «دلقک» نامیده‌اند و صفت‌هایی هم از انبانِ لایزالِ توهین‌هاشان نثار محسن نامجو‌ کرده‌اند و طبق معمول هم با کلی‌گویی و جوسازی از همان نوع آل‌احمدی‌اش تلاش داشته‌اند خود را محق جلوه دهند.

اباذری عمقِ حُمق خود را سر ماجرای جوان‌مرگی مرتضی پاشایی به نمایش گذاشت و نشان داد چه‌قدر در درک امر معاصر و وضعیت کنونی ناتوان است.

بعد آن به آدم‌ها و جریان‌های مختلف همین‌سان فحاشی کرد.

آیا یوسف اباذری مرد عرصه‌های خالی است؟

یوسف اباذری این بار به رضا براهنی و محسن نامجو تاخت

این‌که براهنی در سال‌ها حضور و نوشتن‌اش چه‌ها رقم زده و چه مسیرهایی را پیموده بی‌شک موضوعِ مهمی‌ست در خوانشِ او.

ولی اباذری بی‌تردید نه آثار او را خوانده، نه می‌تواند جدل‌ورزی کند نسبت به او و حالا که دکتر حافظه‌اش را از دست داده، سر از پنجره‌اش بیرون آورده.

کلن اباذری استاد حمله به مُرده‌گان، حافظه از‌دست‌داده‌گان و تبعیدی‌هاست.

و زمانی که خیال کرد می‌تواند وارد جنگ حیدری-نعمتی شود با سیدجواد طباطبایی که هزاران صفحه متن مکتوب دارد میزانِ بی‌دانشی‌اش آشکار شد.

شاید بگویید من خشم‌گین‌ام. شاید، آخر با فردی که مدام با صفت‌های هتاکانه با این و آن حرف می‌زند و اصولن در کوچه‌ی خلوت لات است چه‌طور می‌توان سخن گفت؟

او در رجعت به آل‌احمد به عصبیتی دست یافته که نام‌اش را، می‌تواند کمی زنده نگه دارد.

وقتی از او سخن می‌گوییم از چه حرف می‌زنیم؟

به کدام کتاب و اثرش می‌توانیم رجوع کنیم برای نقد؟ چند مقاله‌ی علمی مهم دارد؟

مرد همیشه مصاحبه‌کننده و رگ گردن‌بیرون‌زده‌ی رشته‌ی جامعه‌نشناسی چرا جرات ندارد بنویسد؟

چرا مرد عرصه‌های خالی است؟ و چرا درباره‌ی چیزهایی که کوچک‌ترین شناختی از آن‌ها ندارد نظر می‌دهد؟

واقعن با این فرد چه‌گونه باید سخن گفت؟

مردی که برخی شاگردان‌اش را غیور می‌کند علیهِ مخالفان‌اش.

و باز زنده باد آل‌احمد که انبوهی نوشته داشت و این مرد کلن در کلماتِ شفاهی‌‌اش سیر می‌کند.

روزگار دوزخی آقای اباذری روز‌به‌روز بیش‌تر عرصه را بر او تنگ می‌کند و ناچار است برای ماندن در عرصه چنین دست تطاول بر خود گشاید و بر دیگران صفت بندد مگر از ره‌گذرش نانی به کف آورد و جاهی و البته به غفلت بخورد.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل