چرا بچههای امروزی مانند بچههای گذشته از بوی ماه مهر لذت نمیبرند
پایگاه خبری گلونی بهاره حاصلیاندر میان انواع و اقسام «بوها» مانند بوی باران، بوی خاک باران زده، بوی جوی مولیان، بوی توت فرنگی و یا بوی پیراهن یوسف که همگی به نوعی احساس نشاط، آرامش و سرزندگی را به همراه دارند، « بوی ماه مهر» اسمش بد در رفته است و جز بوهای استرسزا و هولناک این روزها است.
البته سالها قبل بوی ماه مدرسه برای ما بچههای قدیمی هم اضطرابآور بود اما نه به اندازه بچههای امروزی و دهه نودی. ما قدیمیترها حداقل با شنیدن ترانه بوی ماه مهر حالمان بد نمیشد. امروزیها حتا حاضر نیستند این ترانه را بشنوند!
یکبار از یک کودک دبستانی شنیدم که ترانه را با آهنگ مخصوصش اینگونه میخواند: «باز آمد بوی گند ماه مدرسه».
در واقع از زمان سروده شدن ترانه توسط زنده یاد قیصر امینپور تا امروز روز، اوضاع و احوال و شرایط جامعه زمین تا آسمان تغییر کرده است.
مثلاً آنجا که گفته میشود: باز آمد بوی ماه مهر// بوی بازیهای راه مدرسه، بچههای دههی نودی کجا بازیهای راه مدرسه را دیدهاند؟!
چرا بچههای امروزی مانند بچههای گذشته از بوی ماه مهر لذت نمیبرند
بچههایی که دم در خانه سوار سرویس و یا خودرو والدین میشوند و جلوی در مدرسه هم پیاده میشوند، حداکثر چیزهایی را که در راه مدرسه دیدهاند، ترافیک و یکی دوتا- رویم به دیوار- فحش راننده سرویس به سایر رانندهها است. و البته چون ورود ادوات الکترونیکی از جمله موبایل به مدارس قدغن است، حتا از بازیهای کامپیوتری و موبایلی هم در راه مدرسه خبری نیست.
یا آنجا که گفته میشود، از میان کوچههای خستگی// میگریزم در پناه مدرسه، زمانی معنی و مفهوم دارد که در ایام تابستان مانند گذشتهها آنقدر بچهها در ظل آفتاب در کوچه و خیابان بازی کنند که نه تنها همسایهها که حتا کوچه و خیابان هم از بازی بچهها خسته شوند. بعد وقتی کوچه و خیابان از فرط خستگی بخواهند بچهها را به سزای اعمالشان برساند، آنوقت بچهها فرار میکنند و در مدرسه پناه میگیرند.
در حالیکه بچههای امروزی هر چقدر هم پای موبایل و تلویزیون و لبتاپ بنشینند، نه خودشان خسته میشوند و نه پدر و مادرشان و نه خود لبتاپ و تلویزیون. زیرا از نق زدن بچه که بهتر است!
بیشتر مواقع هم کسی جرات ندارد به بچه بگوید بالای چشمت ابرو است که او بخواهد بگریزد در پناه مدرسه!
پایان پیام