گزارش اولین سمینار تخصصی جوانگرایی در کشور
به گزارش پایگاه خبری گلونی اولین سمینار تخصصی جوانگرایی کشور با حضور جمع کثیری از مسئولان، دیروز در محل دائمی سمینارهای کشور برگزار شد.
در این سمینار که به دلیل سهولت تردد مدعوین در طبقه همکف ساختمان برگزار شده بود بسیاری از چهرههای مطرح به سخنرانی در حمایت از جوانگرایی پرداختند و از تجارب هفتاد سالهی خود در این زمینه گفتند.
گزارش اولین سمینار تخصصی جوانگرایی در کشور
از جان گذشتگی مسئولان
دبیر برگزاری سمینار جوانگرایی در جمع خبرنگاران گفت: هدف ما از برگزاری این رویداد افزایش اعتماد به جوانان، به کار گیری نیروهای جوان در وزارتخانهها، پایین آوردن میانگین سنی دولت و در نهایت خوردن موز بود. وی ادامه داد: خدا را شکر یک تیم کاملاً جوان و در عین حال با تجربه این سمینار را برگزار کرد که سابقهی ۶۰ ساله در این زمینه دارد و از این رو شاهد یک سمینار موفق بودیم.
او افزود: در این مراسم تمامی روشهای جوانگرایی توسط مسئولان بررسی و قرار بر این شد برای شروع هر مسئول یکی از جوانان فامیل خود را به عنوان مشاور وارد سازمان متبوع خود کند.
مسئولان در این موضوع از جان گذشتگی کردند و به دلیل آنکه شاید جوانان تاب مقاومت در برابر مشکلات را نداشته باشند و از پا دربیایند، از جوانان فامیل خود مایه گذاشتند.
آنها پیشنهاد کردند برای شروع خیلی به این جوانان فشار کاری وارد نشود و به مدت چند سال دورکاری کنند و فقط حقوق دریافت کنند. این مقام اجرایی در پایان رو به مهمانان سمینار کرد و گفت: آقایان خواهشاً نفری یکی بردارید تا به همه برسه.
مشاهدات عینی مسئول جوان
در ابتدای مراسم، یکی از مسئولین با تاکید بر لزوم جوانگرایی در کشور گفت: ما جوانان همیشه نشان دادیم که اگر به ما اعتماد شود بهترین عملکرد را از خود نشان میدهیم.
ما جوانان نیروی تازه نفسی هستیم که فقط به دنبال یک فرصت، یک روزنه و یک شانس برای نشان دادن خود میگردیم.
ما جوانان به هر مسئولیتی که ورود کردیم ورقها را برگرداندیم و دنیا را مات و مبهوت پیروزیهای خود کردیم.
خود بنده خوب به خاطر دارم که در زمان جنگ جهانی دوم، نیروهای متحدین در ابتدا پیروزیهایی که در مقابل متفقین کسب کردند فقط و فقط به خاطر نیروی جوان و تازه نفس آنها بود. حالا ما جوانان آمادهایم تا پیروزیهای جدیدی را رقم بزنیم.
رنگ موی مسئولان
در این قسمت از مراسم مجری پشت تریبون قرار گرفت و اعلام کرد: یک بسته رنگ موی پر کلاغی پیدا شده است که از مالک آن تقاضا میکنیم با ارائه نشانی آن را از قسمت تدارکات دریافت کند.
پس از این اعلام بین مسئولین همهمه شد و همگی یک صدا گفتند که رنگ موی آنها طبیعی است و آن بستهی رنگ مو مال آنها نیست.
یکی دیگر از مسئولان وقتی پشت تریبون رفت، صدای خود را صاف کرد و گفت: بنده برای پنجاه و هفتمین سال متوالی امسال هم به عنوان مدیر جوان کشور انتخاب شدم و نشان دادم که میتوان با خیالی آسوده کارها را به جوانان سپرد.
برای همین از همهی مسئولان خواهش میکنم به ما جوانان اعتماد کنند و میدان را برای جوانان امثال من خالی کنند.
وی در این لحظه سرش را بالا گرفت و دید که همهی مسئولین میدان را خالی کردند، جلوی قسمت تدارکات تجمع کردند و میگویند: «اگر مارکش آتوسا رویاله مال منه».
در این لحظه مدیر جوان برتر کشور هم فریاد زد «اگر شوارتسکف اصله مال منه» و عصازنان به سمت قسمت تدارکات رفت.
تلفات مراسم
در قسمت بعدی برنامه قرار بود یکی از مسئولان جوان و موفق کشور به سخنرانی بپردازد که متاسفانه روی پله دوم دچار ایست قلبی شدند و به دلیل کهولت سن جان به جان آفرین تسلیم کردند.
به جای ایشان مجری از یکی دیگر از مسئولان جوان و کم سن و سال کشور که چندان از آغاز مدیریتش نمیگذشت و بین مسئولان به آشخور معروف بود دعوت کرد تا پشت میکروفن حاضر شود و تا رسیدن ایشان از مهمانان خواست تا یک نماهنگ تماشا کنند.
پس از پایان نماهنگ هنوز مدیر جوان به جایگاه سخنرانی نرسیده بود. دو نفر دستهایش را گرفته بودند و آهسته آهسته او را به سمت تریبون نزدیک میکردند. پس مجری از مهمانان دعوت کرد که به تماشای یک فیلم سینمایی بنشینند.
پس از اتمام فیلم سینمایی که اتفاقاً سانسور نشده بود و زمان طولانی صرف آن شد، هنوز مدیر جوان به جایگاه نرسیده بود.
مجری روبه مهمانان کرد و گفت: کسی فیلم ۲۰۱۹ زبان اصلی همراهش نیست بذاریم ببینیم؟ یکی از مسئولان گفت من دارم و بلند شد و به سمت جایگاه آمد. مجری وقتی دید سرعت این مسئول از آن یکی مسئول کمتر است به مهمانان گفت: موافقید همون قبلی رو یه بار دیگه بذاریم ببینیم؟
سخنرانی بدون برگه سخنرانی
مسئول جوان بالاخره پشت تریبون رسید اما متوجه شد برگهی سخنرانی خود را فراموش کرده پس خواست مجدداً برگردد پشت میزش و برگه سخنرانی را بیاورد که مجری مراسم ملتمسانه از ایشان درخواست کرد بدون یادداشت سخنرانی کنند. این مسئول در بخشی از سخنان خود فرمودند:
ا اکنون در کشور حدود ۹۰ میلیون جوان داریم. نه ۹۰ میلیون نبود. ۸۰ بود. نه ۸۰ هم نبود.
چقدر بود؟ حالا تعدادش مهم نیست. مهم این است که باید در مصرف آب صرفهجویی کنیم. میزان بارندگی سه ماه اخیر نسب به مدت مشابه سال گذشته ۵۰ درصد کاهش یافته. نه ۵۰ درصد نبود. چقدر بود؟
حالا مقدراش مهم نیست. بله داشتم عرض میکردم که ما با اتحادیه اروپا برای برداشتن تحریمها مذاکره کردیم و قرار بر این شد که قیمت گوشت گرم در کشتارگاههای رسمی سراسر کشور کیلویی ۹۰ هزار نفر از واجدین شرایط ورود به دانشگاه در آزمون کارشناسی ارشد ثبتنام سهام عدالت در سایت گوگل موجود است. وی در پایان افزود: چی داشتم میگفتم؟
کلیپ مناسب جوانان امروزی
در این بخش از برنامه نوبت به پخش یک کلیپ در مورد جوانگرایی و محاسن این پدیده شد که به گفتهی تهیهکنندگان کلیپ، با حال و هوایی مناسب جوانان دهه هفتادی ساخته شده بود.
کلیپ با آهنگ «گل میروید به باغ گل میروید. با شبنم صبحگاه رخ میشوید» آغاز شد.
سپس سکانسی از فیلم سینمایی قیصر پخش شد که بازیگر میگوید: «احترامت واجبه خاندایی! اما حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمیآد. کی واسه من قد یه نخود مردونگی رو کرد تا من واسش یه خروار رو کنم؟
این دنیا همیشه واسه من کلک بوده و نامردی». به اینجای کلیپ که رسیدیم چند تن از مسئولان یاد جوانی خود افتادند و بغض کردند. تعدادی دیگر از مسئولان هم چون خواهرزادهشان را آن طور که باید و شاید سر یک کار درست و حسابی نبرده بودند، بغض گلویشان را گرفت.
گزارش اولین سمینار تخصصی جوانگرایی در کشور
پایانی بر یک آغاز
بعد از این قسمت کلیپ، نوبت به پخش مصاحبه جوانترین مسئول حال حاضر کشور رسید که به دلایلی موفق به حضور در سمینار نشده بود.
او در پاسخ به این سوال که جوانترین مسئول کشور بودن چه حسی دارد، گفت: حس خوبی دارم ولی پاهایم مدام زُقزُق میکند. باتری قلبم نیز گاهی اذیت میکند و باعث تپش قلب من میشود.
در این لحظه چشمان مسئول جوان بسته شد و خط ضربان قلب او در دستگاه کناریاش به یک خط صاف و ممتد تبدیل شد.
تیم پزشکی سراسیمه با دستگاه شوک به سمت مسئول جوان دویدند و تصویر قطع شد. پس از پخش ترانه «میرن آدما از اونا فقط…» عکس خندان مسئول جوان را دیدیم که زیرش نوشته: روحش شاد و یادش گرامی.
پس از اتمام کلیپ، حضار در سالن به احترام مسئول جوان از جا بلند شدند و پنج دقیقه بدون وقفه دست زدند.
در همین حین چند تن از مسئولان که در هنگام بلند شدن کمرشان رگبهرگ شده بود دار فانی را وداع گفتند که جا دارد فقدان آن بزرگواران را به خانوادهشان تسلیت عرض کنیم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
لوازم مورد نیاز مسئولان جوان
پس از پخش کلیپ، مجری مراسم سمینار تخصصی به پشت تریبون آمد و در حال تشکر از تهیهکنندگان کلیپ بود که یک نوشته به او دادند.
او پس از نگاه کوتاهی به برگه، نوشته را خواند: دندان مصنوعی سفیدرنگ به شماره ثبت ۵۶۷۸۹۳ متعلق به هرکدام از بزرگواران که هست لطفاً تشریف ببرند جابهجا کنند. همکاران من لیوانها رو برای سرو ناهار لازم دارند.
حالا که حرف از دندان مصنوعی شد جا داره یادآور بشم دوستان در حاشیهی سمینار چند غرفه راهاندازی کردن که محصولات و خدمات مورد نیاز مسئولان جوان کشور را با بهترین کیفیت در اختیار شما عزیزان قرار میدهند.
محصولاتی نظیر سمعک، عصا، عینک ته استکانی، باتری قلب، دندان مصنوعی، حنا، رنگ مو، سوند و ایزی لایف. این آخری رو حتماً پیشنهاد میکنم. خیلی فروشش بالاست. با توجه به تصمیمات مسئولان و شرایط فعلی مملکت گویا خیلی هم لازم و ضروری است.
مسئول جوانگرا
در حاشیه این مراسم یکی از مسئولان در جمع خبرنگاران حاضر شد و پس از تاکید بر لزوم جوانگرایی در بین مقامات مسئول گفت: من خودم یک جوان هستم و شرایط جوانان را درک میکنم. او در ادامه افزود: الان نوهی من با سی سال سن هنوز موفق به یافتن یک شغل درست و حسابی نشده است و طفلک مجبور به کار کردن برای این و آن است.
یا برای برادرش ویلا میسازد یا برای خواهرش پاساژ ده طبقه میسازد.
همین دیروز هم رفت خارج تا ماشینهای شاسیبلند سفارشی من را خریداری کند. وی کمی بغض کرد و ادامه داد: خب چرا جوان به این مسئولیتپذیری نباید در این مملکت یک گوشهی کار را بگیرد؟ چرا نباید یک مسئولیتی وزارتی چیزی را به عهده بگیرد؟ چرا نباید برای خودش ویلا و و بسازد. وی فین کردن و در پایان گفت: آخیش نفسم باز شد.
جنگ ترب
در قسمت پایانی سمینار تخصصی نوبت به توزیع ناهار رسید. وقتی مجری زمان سرو ناهار را اعلام کرد، مسئولان ناگهان از جای خود پریدند و برای آنکه مبادا سر میز جا گیرشان نیاید عصازنان به سمت سالن غذاخوری دویدند.
متاسفانه در این میان تعدادی از مسئولان زیر دست و پا ماندند و به دلیل ضعف قوای جسمانی، جان به جان آفرین تسلیم کردند. چند تن دیگر را اجل مهلت نداد و در میانه راه فوت شدند.
عدهای هم به دلیل جدا شدن از دستگاه تنفسشان جان دادند. در نهایت فقط تعداد معدودی از مسئولان موفق به وصال میز غذا شدند. اما در مقابل چشمان متعجب پرسنل غذاخوری این عده از مسئولان انگار نه انگار که حداقل ۶۰ سال است تجربه حضور در غذاخوری سمینارها را دارند.
آنها چنان با ولع و خشم بر سر یک ترب دعوا میکردند که هر لحظه امکان سکته قلبی یکیشان میرفت. اما همگی پس از صرف غذا خندان و شاداب دست در گردن یکدیگر سالن غذاخوری را ترک کردند. هیچ کس هم در این میان فوت نکرد. حتا برخی از آنان با پشتک و وارو از محل برگزاری سمینار خارج شدند.
در پایان این سمینار تخصصی مجری با مشاهده آمادگی جسمانی این گروه از مسئولان به نفر بغل دستی خود گفت: ماشاالله اینا چقدر بدنهای آمادهای دارن. چطور پس از ۷۰ سال هنوز این قدر شاداب و سرزنده هستن؟
در همین لحظه یکی از نیروهای خدماتی نزد مجری آمد و گفت: آقا چندجا از سالن یه چیزی پیدا کردیم.
مجری پرسید چه چیزی؟
نظافتچی خیلی آرام طوری که فقط خود مجری بشنود گفت: دو سه لول تریاک.
پایان پیام
گزارشگر: محسن فراهانی
کد خبر : 133438 ساعت خبر : 4:14 ب.ظ