تپه قلعه فلک الافلاک دچار آتشسوزی شد؛ خطر بیخ گوش فلک الافلاک است
پایگاه خبری گلونی محمد پورخداداد: نقطهای دیگر از تپه قلعه فلک الافلاک دچار آتشسوزی شد. این برای دومین بار در مدت کوتاهی است که این اتفاق میافتد.
اتفاقی که مدیران احتمالا مانند بار گذشته آن را موضوع مهمی نمیدانند و همهچیز را در امن و امان میداند.
ولی خطر بیخ گوش قلعه است. اینها هشدارهایی است که مدیران آنها را جدی نمیگیرند.
خطراتی که در این مدت افزایش پیدا کردهاند. نم، بیتوجهی در طرح پایدارسازی فونداسیون و ریزش تپه زیر پای بنا در بارندگی فروردین و چندین مشکل ساختاری دیگر کم بود حالا باید مدام خبرهای اتشسوزی بشنویم.
خیلی دوست داریم که این آتشسوزیها را اتفاقی بدانیم. در واقع دلمان را به حرفهای مسئولان خوش کنیم.
ولی اگر ما هم مثل این مدیران سرمان را زیر برف کنیم چه کسی به داد رفیق دیرینه این شهر برسد.
دژ شاپورخواست احتمالا در طول عمر خود بالا و پایین زیادی دیده است ولی استوار بوده و خودش را به دوره ما رسانده است.
اما انگار ما مردمی نیستیم که چیزی برای آیندگان باقی بگذاریم.
سرنوشت پل شکسته که به لطف مرمت غیر اصولی تبدیل به یک حجم ناموزون و بیهویت شده است و یا پل کشکان که هرسال گوشهای از آن فرومیریزد در انتظار فلکالافلاک است.
این آتشسوزیها و ریزشها همه نشانه است تا غافلگیر نشویم.
اما ما استاد غافلگیر شدنیم. به جز زلزله هرچیزی را میشود پیشبینی کرد.
همین پیشبینیها میگوید اگر پی فلکالافلاک پایدارسازی نشود با زمین لرزش مختصری فرو میریزد.
دژ شاپورخواست حال و روز خوشی ندارد. چه از نظر مراقبت روزانه و معمول چه از نظر ساختاری.
سالهاست که مرمتها متوقف شده است و همیشه کمبود بودجه بهانه مدیران بوده است.
مدیرانی که یا نمیدانند و یا میدانند و خود را به نادانی زدهاند که گردشگری مکانهای دستساز بشر در خرمآباد و حتی لرستان فقط به قلعه ختم میشود.
هیچ اثر تاریخی دیگری در خرمآباد درآمدزا نیست.
به یمن وجود برخی مدیران نابلد گردشگران و مسافران اگر قلعه نباشد هیچ علاقهای به ماندن در این شهر ندارند. به همین دلیل هم شده باید قلعه استوار بماند.
جالب است که با این روش مدیریتی هر چند وقت یکبار از ثبت جهانی قلعه صحبت میکنند و راههای تحقق آن را یادآور میشوند.
ثبت جهانی قلعه فلکالافلاک با وجود چنین مدیریتی رویایی بیش نیست.
تنها انتظاری که از مسئولان وجود دارد این است که از نابودی این قلعه جلوگیری کنند تا شاید روزگاری فرا برسد و عقلانیت و تخصص به جای اصلیاش در تصمیمگیریها بازگردد و قلعه هم نفس تازهای بکشد.
پایان پیام