روز بزرگداشت حافظ نیز گذشت و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
پایگاه خبری گلونی بهاره حاصلیان: بیستم مهرماه امسال نیز همچون سالهای گذشته سپری شد و ما در نکوداشت یکی دیگر از گوهرهای ادبیات ایران زمین به یکی دو تا نوشتار بسنده میکنیم و میرود تا سال بعد که گرامیداشت دیگری برگزار نماییم و اوج ارادت خود را به بزرگواران پارسیگوی به بهترین نحو از انحاء نشان دهیم.
۲۰ مهرماه روز بزرگداشت حافظ شیرازی شاعر بلندآوازه ایرانی است. شاید بهترین دلیل برای انتخاب بیستمین روز مهرماه به نام و یاد حافظ، آن باشد که لسان الغیب در تمام دنیا شاعری همه چیز تمام است و به اصطلاح ما ایرانیها یک شاعر و عارف بیست است!
روز بزرگداشت حافظ نیز گذشت
اما اگر رادیو و تلویزیون امروز را به طور اجمالی نگاهی میکردید، بزرگداشت او از قرائت یک بیت شعر الا یا ایها ساقی ادر کاساً و ناولها/ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها، بیشتر و بالاتر نرفت.
در حالیکه آوازه شعر او حتا در زمان زندگیاش به سرزمینهای دیگر مانند شبه قاره هند رسید و شاعران آن سرزمینها تلاشهای بسیاری کردند تا ویژگیهای شعری او را در اشعار خودشان بکار ببرند. که مسلماً چندان موفق نبودند و فقط نظیرسازی کردهاند.
زیرا لسان الغیب درکنار شاعر بودنش، تفکر عارفانهای دارد که به سبب آگاهی به آن دست یافته است. به همین دلیل شعرش سرشار از ظرافت و معنا است.
ما در نکوداشت یاد حافظ فقط به شناخت محدود و جزیی خودمان از اشعارش بسنده میکنیم.
در حالیکه در دنیا شاعرانی همچون اقبال لاهوری و یا رابیندرانات تاگور، در مقام شاعر و حکیم و فیلسوف بسیار از حافظ اثر گرفتهاند و تفکرات عارفانه خود را به سبب وابستگی به تفکرات حافظ به دست آوردهاند.
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
ما در ایران برای بزرگداشت این دردانه شعر فارسی، نهایتاً خیابانی را به نامش میکنیم و در مکالمات روزمره بیتوجه به ارزش و احترام او گاه از کلمات و جملاتی نادرست استفاده میکنیم که شاید اندکی ناخوشایند باشد.
به عنوان مثال چندی پیش از مکالمه تلفنی یکی از هموطنان که بلند بلند در خیابان حافظ صحبت میکرد، شنیدم که با فرد آن طرف خط مشاجره میکرد که: « من به تو گفتم برو سر حافظ، حالا رفتی ته حافظ. یعنی تو تفاوت سر و ته حافظ رو نمیدانی»؟
آنوقت در آلمان به منظور بزرگداشت دو شاعر بزرگ دنیا، بنای یادبود گوته و حافظ را در یکی از بهترین خیابانها به صورت نمادین احداث میکنند.
بنا همچون اشعار آن دو شاعر، بسیار معناگرا است. دو صندلی خالی که روبهروی هم قرار گرفتهاند!
گویی حافظ و گوته در حال مباحثه هستند و نشان میدهند که زبان عرفان و شناخت، زبان شعر و معنا ، زبانی جهان شمول است و احتیاج به ترجمه ندارد.
پایان پیام