چند سناریو درباره مبتلا شدن مردم روستای چنار محمودی لردگان به ایدز
گزارش این کاربر به منزله تایید آن نیست و جهت روشن شدن افکار عمومی در گلونی منتشر میشود.
به گزارش پایگاه خبری گلونی کاربری با نام نگین باقری در توئیتر نوشت:
رشته توییت یک کاربر
دو روز پیش روستای چنارمحمودی بودم و توی این رشته توییت خلاصه وضعیت رو میگم:
۱) اواسط خرداد بهیار روستای چنار محمودی مردم را مدام تشویق به آزمایش قند و چربی کرده و از آنها با سرنگ خون گرفته.
بعدا متوجه شدن که اون تست hiv بوده که بهیار{احتمالا به دلایل فرهنگی} به مردم نگفته
۲) مردم میگن تعداد افراد مبتلا به ایدز ۲۰۰ نفره. از کودک شش ساله تا پیرزن ناتوان ۸۰ ساله. میگن دو نفر همان شب خونگیری فوت کردند ولی از نظر پزشکی ممکن نیست مرگ اونها بر اثر ایدز باشه اما این کل موضوع را زیر سوال نمیبره.
مشاهدات میدانی من میگه سه سناریو مختلف مطرح میشه کرد.
۳) سناریو اول، اینه که بهیار عمدا با یک سرنگ این تست رو گرفته. چون مردم میگن اول مهر پرونده بچهاش رو گرفته و از روستا رفته.
میگن از اقوامش تست خون نگرفته.
همچنین یک نفر داخل کوه و حین چرا بردن گله، یک پاکت محتوی چند سرنگ پیدا کرده
۴) مردم میگن حین خونگیری متوجه خونی بودن سرنگ شدن اما یا بر حسب اعتماد حرفی نزدند و یا جواب سربالا شنیدند. مثلا بهیار گفته اینها خون نیست مواد ضدعفونیه. به نظر من این سناریو خیلی جدی نیست. بهیار اهل همون روستا بوده و گویا خصومتی هم با کسی نداشته.
۵) سناریو دوم: ایدز به صورت خفته وجود داشته و حالا بروز پیدا کرده.
دلم با این سناریو هم صاف نیست.
آیا ممکنه ایدز همه ۲۰۰ نفر یک دفعه با هم بروز پیدا کنه؟
از سمت دیگر خانوادهای هستند که پدر و مادر ناقل نیستن اما از چهار فرزند دو بچهای که خون دادهاند مبتلا شده.
۶)سناریو سوم: مردم چنار اینو قبول ندارن اما یکی از روستای اطراف میگفت: بهیار مشکوک به hiv چند نفر میشه.خلاصه به هرکی رسیده اصرارکرده بیا آزمایش قند بده(اما آزمایش hiv گرفته).ممکنه از اونجایی که تحصیلات مرتبط نداشته،از روی نااگاهی از چند سرنگ مشترک استفاده کرده باشه و باقی ماجرا
چند سناریو درباره مبتلا شدن مردم روستای چنار محمودی لردگان به ایدز
۷) پنج آقا توی روستا خون دادهاند و حالا همه مثبت شدن. یکیشون میگفت: «چون همش مریض بودم،مرداد رفتم شهرکرد و بعد از دو هفته بستری،فهمیدن ایدز دارم. من دستم به دهنم میرسید اما بقیه میرفتن لردگان و تقویتی میزدن.
این آقا تیرماه آزمایش دیگهای داشته که hiv منفی بوده.
۸) خانمی هم در روستا بوده که درد زیادی داشته و به دکتر مراجعه میکنه. کیسه صفراش رو بیمارستان شهرکرد جراحی میکنه. ولی پزشکا بعد از جراحی فهمیدن اصلا مشکل ایدز بوده. او هم خرداد ماه توی روستا خون داده بوده.
(ضمنا رپیدتست میتونه ایدز رو بعد از گذشت یک ماه انتقال، نشون بده.)
۹) دو نفر هر ۶ ماه خون اهدا میکردند و باز آخر متوجه ایدز میشن. مرکز اهدای خون ازشون سوال میکنه و میگن ما فقط توی روستا خونگیری کردیم و رابطه پرخطرو… نداشتیم.
همه این افراد بالا به مسوولان شهرکرد میگن اخیرا چی شده اما دانشگاه علومپزشکی شهرکرد هیچ بررسی نمیکنه
۱۰) روایتهای #چنارمحمودی هولناکه. از یک خانه هشت نفره، همگی ایدز دارند. پدر، پسرها، دخترها، برادرها، خواهرها و همسرش مبتلا هستند.همسایهش با شش نفر جمعیت هم همینطور.
یکی از بیمارا شش سالشه. مادرش تعریف میکنه که بهیار گفته:« کریم(فرزندش) چقدر رنگش زرده، بگو بیاد تست بده»
۱۱) خبرگزاری برنا هفته قبل خبری درباره اختلافهای طایفهای #چنارمحمودی زد و بعد از متن خبر حذف کرد. مردم روستا میگن ما وصلتهای بین طایفهای داریم. چطوری برادر خودمون رو که با طایفه دیگه وصلت کرده مبتلا کنیم؟
۱۲) وقتی زمزمه ایدز مطرح میشه یکی از زنها به شبکه بهداشت روستا مراجعه میکنه و میگه برای منم توی یک نسخه آزمایش بنویسید. جواب میشنوه:«هزینه آزمایش یک میلیون و پونصد تومنه. اینا همه دروغه. نمیخواد آزمایش بدی.» درحالی که هزینهش پنجاه هزار تومن بوده.
رشته توییت یک کاربر از مشاهدات میدانی خود در چنارمحمودی
۱۳) این حادثه پیامدهای دیگهای هم داشته:
بچهها را از دبیرستانهای روستاهای اطراف چنارمحمودی اخراج کردهان.
معلمهای مقطع ابتدایی هم به روستا نمیان.
محصولات کشاورزیشون را کسی نمیخره. روستاهای اطراف رد میشن و داد میزنن:« ایدزیا»
کارگرای پتروشیمی و عسلویه هم تهدید به اخراج شدن
۱۴) چیزی که نشون میده فارغ از علتیابی درباره چگونگی انتقال ایدز، به طور جدی نیازمند ارسال تیمهای مشاوره از سمت NGOها برای مردمه.
پایان پیام