آقای آذری جهرمی با هرکسی عکس نگیرید؛ عدهای از عکس با شما سواستفاده میکنند
پایگاه خبری گلونی محسن فراهانی: دیروز صبح یکی از دوستانم تلفنی با من هماهنگ کرد که فلانی حتماً امروز باید همدیگر را ببینیم. حرف مهمی دارم. اگر میخواهی زندگیت را متحول کنی و تا آخر عمر غرق لذت و آسایش باشی حتماً بیا.
رفتم سر قرار. رفیقی که تا دیروز شلوار لی پاره و تیشرت تنگ کوتاه به تن داشت و یک زنجیر نیممتری به دور انگشتش میچرخاند با کت و شلوار و کراوات و کیف لپتاپی آمد سر قرار.
مودب شده بود. از آرمانها میگفت. از آرزوها میگفت. از اینکه یکی از رفقایش بیچاره بوده ولی امروز با شاسی بلند رفت و آمد میکند میگفت.
همان ابتدا فهمیدن ماجرا چیست. آمده بود تا مرا به قول خودشان پرزنت کند برای یک نتورک مارکتینگ جدید.
میگفت این یکی دیگر مجوز دارد. قسم میخورد که کاملاً قانونی است. عکس مدیر شرکت را نشانم داد و گفت کارش درست است.
فیلمی نشان داد از همان آقا که در شبکه خبر در حال گفت و گو بود. بعد میگفت اگر کاردرست نبود میرفت شبکه خبر؟
عکسی نشان داد از یک متن که نوشته بود فعالیت این شرکت از لحاظ شرعی هیچ منعی ندارد و زیرش نام آیتالله جوادی عاملی نوشته شده بود.
رفیقم میگفت تو که این چیزها برایت مهم است ببین که کاملاً شرعی است و این مرجع تقلید هم آن را تایید کرده است.
میخواستم بگوییم هرکس رفت تلویزیون آدم معتبری است و میشود پولهایمان را به حسابش بریزیم؟
میخواستم بگویم این متن استفتاء را که من هم میتوانم با فوتوشاپ درست کنم.
اما حوصله نداشتم و فقط گوش میدادم. ناگهان عکسهایی را رو کرد و حرفی زد که شاخ درآوردم.
عکس همان رئیس شرکت را نشان داد در کنار آقای آذری جهرمی وزیر ارتباطات و گفت وزیر تمام فعالیت شرکت را تایید کرده است.
میگفت نگاه کن خود وزیر به رئیس شرکت ما لوح تقدیر داده است. عکسها در یک همایش گرفته شده بود.
در آخر گفت هستی یا نه؟ میخواهی مثل من زندگیات زیر و رو شود یا نه؟ میخواهی آقای خودت باشی و پول پارو کنی یا نه؟
من هم گفتم نه. لبخندی زد و گفت چند روز دیگر پشیمان خواهی شد و خودت به من زنگ میزنی.
خواستیم برویم که منمن کنان گفت راستش کیف پولم را جا گذاشتم این بار را تو حساب کن دفعه بعدی جبران میکنم.
حالا در این فکر هستم که آقای جهرمی روحش هم خبر ندارد که عدهای با نشان دادن عکس خودشان در کنار او در حال جمع کردن زیرمجموعه برای شرکتهای شبه گلدکوئیستی هستند.
به این فکر میکنم که این خبر را یک جوری به گوش وزیر برسانم تا جلوی درگیر شدن دیگران در این ماجرا را بگیرد.
آقای وزیر اگر اسم شرکت مذکور را خواستید حتماً در اختیارتان میگذاریم.
بروید به طرف بگویید نامرد آمدی گفتی امکانش هست یک عکس با هم بگیریم؟ من هم قبول کردم.
چه میدانستم عکسها را برای چه کاری میخواهی.
پایان پیام