گلونی

ايران بعد از آبان ۹۸ از منظر دکتر فاضلی؛ ۱۵نکته کلیدی که باید به آن توجه داشت

ايران بعد از آبان ۹۸ از منظر دکتر فاضلی؛ ۱۵نکته کلیدی که باید به آن توجه داشت

ايران بعد از آبان ۹۸ از منظر دکتر فاضلی؛ ۱۵نکته کلیدی که باید به آن توجه داشت

ايران بعد از آبان ۹۸ از منظر دکتر فاضلی؛ ۱۵نکته کلیدی که باید به آن توجه داشت

به گزارش پایگاه خبری گلونی محمد فاضلي، عضو هيئت علمی دانشگاه شهيد بهشتی، در کانال شخصی خود نوشت: آن‌قدر فرصت برای فکر کردن، بعد از شورش‌های بنزين، داشته‌ام که آن‌چه می‌نويسم نه از سر عصبانيت باشد و نه موج‌سواريستلقی شود؛ از سر دردمندی برای ايران و مردمی است که آرزو دارند، انسانی، مسالمت‌آميز و در خور شأن نام تاريخی ايران زندگی کنند.

ايران بعد از آبان ۹۸

يکم. توسعه‌نيافتگی تاريخی (فراتر از عمر ج.ا.ا)، ناکارآمدی حکمرانی اقتصادی که مسبب فساد، بی‌اعتمادی و بالاخص نابرابری شده، به علاوه فشارهای بين‌المللی ناشی از سياست خارجی پرتنش، اکثريت قاطع جامعه را ناراضی و سرخورده کرده است.

دوم. سازکار دموکراسی انتخاباتی، نتيجه دلخواه را براي اين اکثريت قاطع نداشته است. انتخابات منشأ اثربخشی براي اصلاح حکمرانی و بهبود زندگی مردم نشده است. اگرچه معتقدم بدون انتخابات، وضع می‌توانسته از اين بدتر باشد و بسيار بدتر هم بشود.

سوم. جمعيت ظرف چهل سال، دو و نيم برابر و ۸۴ ميليون نفر شده و هم‌زمان رشد اقتصادی نامتناسب با رشد جمعيت، و در يک دهه اخير به‌طور ميانگين منفی بوده است. شغل کافي ايجاد نشده، بهره‌وری و دستمزدها افزايش نيافته و بخش عمده اقتصاد ايران در رقابت با اقتصادهای هم‌سطح، ناکارآمد، منزوی و با فناوری پايين باقی مانده است.

چهارم. بيکاري گسترده در فعال‌ترين و جوان‌ترين بخش، توسعه حاشيه‌نشينی، تخريب گسترده محيط‌زيستی و تيره شدن افق امکان‌پذيری زندگي مناسب براي چندين ميليون جوان، نارضايتی و نفرت اجتماعی را گسترده است. مردم عصبانی‌اند.

پنجم. فساد، تعارض منافع، فقدان شفافيت، بی‌طرف نبودن نظام سياسی در قبال همه مردم و جانبداری آشکار از افراد و گروه‌های خاص، مردم را به بيگانگی و سرخوردگی عميق رانده است.

ششم. اصلاحات اقتصادی دائم به تعويق افتاده است. اقشار ضعيف تراژدی بحران اقتصادی مداوم به مدت چندين سال (از جمله پنجاه سال تورم دورقمی) را تجربه می‌کنند. نخبگان نيز در ادامه وضع موجود چشم‌انداز روشنی نمی‌بينند. تمايل به مهاجرت، فرار سرمايه، گريزان شدن از مشارکت سياسی و اجتماعی، افسردگی و نفرت پی‌آمد اين وضعيت است. چرخه شوم فلاکت اقتصادی شکل گرفته است.

هفتم. نخبگان صاحب قدرت دائم اين وضعيت را اِنکاردرمانی می‌کنند و ميليون‌ها انسانی که می‌خواهند مسالمت‌آميز و عادی، مثل متوسطی از جهانيان باشند، به آرمان‌گرايی و زندگی قهرمانانه دعوت می‌کنند.

ايران بعد از آبان ۹۸

هشتم. شورش‌های بنزين، محصول ترکيب هفت بند پيشين است. مداخله خارجی کثيف‌ترين دشمنان اين سرزمين و مردم‌اش نيز در چنين شرايطی وجود دارد؛ اما اين چيزي از اهميت و ريشه داخلي نارضايتی و ناآرامی کم نمی‌کند.

نهم. راه بهبود زندگی مردمان اين سرزمين، از خشونت (شورش يا انقلاب) نمی‌گذرد. بعيد است که هيچ ميهن‌دوستی، در خاورميانه‌ای که عراق، يمن، سوريه و ليبی را شاهد بوده، دل به براندازی، انقلاب خشن، ترويج خشونت و مداخله خارجی ببندد.

دهم. خشونت (از سوي حکومت و مردم) راه درمان دردهای اين کشور نيست، اما ادامه اين وضعيت، چيزی جز توسعه شورش‌های کور، فرسايش تمدنی، فرار سرمايه، بيکاری و فقر و فلاکت بيشتر و در نهايت فرورفتن در دام منازعه داخلی و خشونت فزاينده نيست.

يازدهم. اداره کردن ۸۴ ميليون ايرانی عمدتاً باسواد، دارای ارتباط با دنيا، فردگرا شده که اکثريت آن‌ها از نابرابری، فساد، انکار واقعيات توسط مقامات و نداشتن چشم‌انداز روشنی براي آينده مطمئن در رنج‌اند، به شيوه گذشته ناممکن و به يقين، نامطلوب است. جمهوری اسلامی ايران، بايد راه جديدی پيش روی مردم قرار دهد.

دوازدهم. ج.ا.ايران، بايد گام‌های جدي براي التيام زخم‌های بر جا مانده از گذشته، و بالاخص درد عميق بازماندگان کشته‌شدگان شورش‌های بنزين بردارد و به مردم نشان دهد که قصد ندارد مسيرهای ناکارآمد گذشته را ادامه دهد.

سيزدهم. مردم از صندوق رأی نااميد شده‌اند، اما راه‌حل کماکان صندوق رأی است، صندوقی که حکومت با همه توانش، صادقانه نشان دهد که می‌خواهد از طريق آن گشايش ايجاد کند. انتخابات مجلس، فرصتی است که هنوز ميليون‌ها ايرانی بيمناک و دل‌نگران، مضطرب و خشمگين، شايد بتوانند به آن اميدی سرد اما راهگشا ببندند.

چهاردهم. حکومت، امنيت را سخت پايش کند اما فضا را امنيتی نکند. محصول فضاهای امنيتی، درازگويی و زبان‌گشادگيی چاپلوسان، خشونت‌طلبان و لقمه‌چينان فساد، و به کنج عزلت خزيدن اصحاب سلامت و ديانت و مصلحان است.

پانزدهم. نخبگان بسياری حاضرند حتی به قيمت ناسزا شنيدن، به شرط صداقت حاکمان برای درست کردن اوضاع ايران عزيز، به حکومت کمک کنند. اينان را قدر بشناسيد، فريب‌شان ندهيد، مرعوب‌شان نکنيد و بگذاريد شعله‌های اميد به آينده ايران بيش از اين تضعيف نشود.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل