فرهاد خسروی و آزاد خسروی دو کولبر نوجوان؛ ماجرا برای همه مهم است اما چقدر
پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: چند روزی است که باز هم حرف و حدیثها پیرامون کولبری و کولبرها زیاد شده است.
ماجرا از آنجایی شروع شد که خبر مفقود شدن دو نوجوان کولبر در کوههای مرزی و برفگیر غرب کشور در مریوان منتشر شد.
ماجرای مفقود شدن دو نوجوان کولبر
کولبرها دیگر به عنوان یک دستگاه و ماشین کار میکنند و جانشان را در کف دست میگیرند.
آنها باید یک گونی را به خاطر دریافت مبلغ ناچیزی حمل کنند. مهم هم نیست داخل آن گونی چیست. لوازم آرایشی و بهداشتی سبک است یا لوازم الکترونیکی سنگین.
فرقی ندارد که برف میآید یا باران یا آفتاب سوزان میتابد.
این اتفاق باعث رنجیده خاطر شدن خیلی از هموطنان شد.
خیلیها انتقاد کردند و کلی پست و استوری گذاشتند و آه و فغان سر دادند.
برخی از احزاب سیاسی گفتند اگر ما بودیم این کار را میکردیم و آن کار را میکردیم و ریشه کولبری را در آنی میخشکاندیم.
مسئولان هم از برخی رسانهها و افراد گلایه کردند و گفتند برخیها دارند از آب گلآلود ماهی میگیرند و از خون آن نوجوانان بهرهبرداری میکنند.
رسانههای داخلی و خارجی در حال نقد کردن هستند و به یکدیگر میتازند.
حتا خود ما هم از شرایط موجود کلافه شدیم.
خلاصه همه از وضع موجود شاکی هستند و خواستار برطرف شدن مشکل این قشر ضعیف هستند.
از مدیران و مسئولان کنونی و سابق و آینده گرفته تا افراد معمولی و رسانههای خارج و داخل.
صدای اعتراض همگی بلند شده جز خود کولبرها. انگار در وجود این مشکل هیچ کس تقصیری ندارد و تقصیر فقط به گردن خود کولبرها است. انگار کولبرها باید فکری به حال این شرایط بکنند.
فرهاد خسروی و آزاد خسروی دو کولبر نوجوان
انگار کولبرها باید قوانینی برای بهتر شدن اوضاع وضع کنند. انگار کولبرها باید تمهیداتی بیاندیشند تا مدیران و رسانهها آسوده باشند.
همه اعتراض دارند اما کسی پیشنهادی ندارد. کسی تلاشی نمیکند. کسی از خودش مایه نمیگذارد. همه در قامت یک عدالتخواه به شرایط اعتراض دارند.
در حالی که مسئولان به جای گلایه از ماهی گرفتن بعضیها از آب گلآلود میتوانند برای جوانان مرزنشین کار و شغل ایجاد کنند.
آن گاه دیگر آبی گلآلود نمیشود و کسی نمیتواند از آن ماهی بگیرد.
بالاخره این مشکل چیزی نیست که فقط در این دولت و این مقطع تاریخی وجود داشته باشد. پس اگر سیاست ایران دست نزدیکان رسانههای خارجی هم بیوفتد باز ماجرا همین است.
رسانههای خارجی و افرادی که این نوجوانان را هم علم کردند تا به مقاصد دیگری برسند، اگر واقعاً غم این نوجوانان را دارند میتوانند راهکار ارائه دهند.
میتوانند فرهنگسازی کنند. نه اصلا میتوانند تبلیغ کنند و غیرایرانیها را مجاب کنند که به عنوان گردشگر به این مناطق سفر کنند تا هم زیبایی آنجا را ببینند و هم برای مردم آن منطقه ارزآوری و اشتغال ایجاد شود.
اما همه میدانیم که این جماعت دنبال بهبود اوضاع نیستند. اینها از وجود همین مشکلات و معضلات ارتزاق میکنند. اگر مشکل کولبرها حل شود اولین کسانی که بیکار میشوند همینها هستند.
شرایط اقلیمی مرزهای غرب ایران به گونهای است که از زیبایی بالایی برخوردار هستند. دولت میتواند در حوزه گردشگری برای مردم این مناطق اشتغالزایی کند.
مردم میتوانند به جای آنکه هرسال و در هر تعطیلات ماشین را آتیش کنند و بروند شمال، چند سال در میان به این شهرها سفر کنند و بخش کوچکی از درآمد و اشتغال مردمان آن منطقه را مرتفع کنند.
اما همه جز غر زدن و انتقاد کردن هیچ کاری نمیکنند. فقط به همان استوریها بسنده میکنند. انگار میخواهند بگویند کولبرها برای ما مهم هستندها اما فقط در حد همین استوری.
فرهاد خسروی و آزاد خسروی دو کولبر نوجوانی بودند که حالا از هم جدا شدند. فرهاد به یادها پیوست و آزاد ماند تا دوباره کولبری کند؟
پایان پیام