محدودیت اینترنت باعث شد دبیر اجتماعی یک پایگاه خبری به دست پدرزنش کشته شود
پایگاه خبری گلونی محسن فراهانی: این چند روز که با محدودیت اینترنت روبهرو بودیم احتمالاً شما هم با مشکلات فراوانی روبهرو شدید اما اجازه بدهید شما را با مشکلات جالب یک تحریریه خبری هم آشنا کنیم.
مشکلات محدودیت اینترنت
تحریریهها معمولاً در واتسآپ یا تلگرام یک گروه دارند که اطلاعات و اخبار و تیترها و متنها و عکسها و… را با یکدیگر بررسی میکنند.
حالا فکرش را بکنید که این پل ارتباطی خراب شده بود و عکاس نمیتوانست عکسش را بفرستند.
گرافیست نمیتوانست کارش را برای سردبیر ارسال کند. گزارشگر نمیتوانست فایل صوتی خود را ارسال کند و کلی مشکل دیگر.
بلافاصله تصمیم گرفتیم در یکی از پیامرسانهای داخلی گروهی تشکیل دهیم و ارتباط از دست رفته را برگردانیم.
هرکس یکی از پیامرسانها را پیشنهاد میکرد. یکی میگفت من فقط سروش را دارم. دیگری میگفت فقط ایتا روی گوشی من نصب میشود.
آن یکی میگفت من گپ را دارم خیلی خوب است. یکی دیگر میگفت روبیکا اینترنتش مجانی است و…
از طرفی نصف بچهها هم که گوشی آیفون داشتند و هیچ کدام را نمیتوانستند نصب کنند.
اعلام کردند که ما آیفون داریم و آیفون به این نرمافزارهای ایرانی اجازه نصب نمیدهد.
قربانشان بروم این آیفوندارها حتا در زمان ناتوانی هم با آن آیفونشان پز میدهند.
خلاصه با هزار مشکل و مصیبت که بود هر کس یک نرمافزار را نصب کرد و کار آغاز شد.
عکاس عکس را با ایتا میفرستاد برای دبیر هنری و او آن عکس را از ایتا میگرفت و داخل سروش میفرستاد برای گرافیست تا لوگوی خبرگزاری را بزند رویش.
بعد دوباره داخل سروش میفرستاد برای دبیر هنری و او این بار عکس را با متنی که نویسنده داخل روبیکا برایش فرستاده بود درون گپ میفرستاد برای اپراتور سایت تا منتشرش کند.
ولی هرچه منتظر میماند خبر منتشر نمیشد. وقتی زنگ میزد به اپراتور، او میگفت هنوز چیزی به دستش نرسیده است.
به جان مادرش هم قسم میخورد که داخل گپ پیامی برایش نیامده است.
او برای اثبات حرفش یک اسکرینشات از صفحه چتهایش در گپ میگرفت و داخل سروش میفرستاد برای دبیر هنری.
دبیر هنری زنگ میزد به اپراتور و میگفت این چیست که درون سروش برایم فرستادی؟ پیامت آمده ولی باز نمیشود.
اپراتور میگفت خب پس داخل آی گپ برایت میفرستم. دبیر هنری میگفت آی گپ دیگر چیست؟ لینک دانلودش را داخل ایتا برایم بفرستم.
خلاصه این میشد که همه چیز درهم برهم شده بود. پیامهای اشتباهی ارسال میشد برای آدمهای اشتباهی.
به عنوان نمونه اپراتور متنی که از دبیر اجتماعی دریافت کرده بود را بدون بررسی منتشر کرد. متن خبر این بود:
پدر جان غلط کردم. […] خوردم. به جان مامانم از این به بعد درست باهاش رفتار میکنم.
گویا پیامی که قرار بود برای پدر همسرش بفرستد را برای اپراتور سایت فرستاده بود و او هم متن را بدون اینکه بخواند منتشر کرده بود.
از آن طرف خبر اجتماعی که باید منتشر میشد را فرستاده بود برای پدر همسرش. حالا تیتر خبر چه بود؟ در زیر میخوانید:
داماد مست پس از تجاوز به پدرزنش او را کشت و جنازهاش را آتش زد.
پایان پیام