نمایش سفر خسرو به مسکو
پایگاه خبری گلونی اسماعیل امینی: نمایش سفر خسرو به مسکو، روایت زندگی جوانانی است که در بیمرزیِ تواناییها، آرزوها و انتخابهاشان، با مرزبندیها، محدودیتها و تنگناهایی رویارو شدهاند که ریشه در واقعیت ندارد بلکه حاصل تحمیل خیالات و سلایق حاکمان است.
آنها نمیتوانند نمایش زندگی خود را آن گونه که دلخواهشان است، اجرا کنند، پس ناگزیر بازی درمیآورند؛ هم ضوابط تحمیلی صاحبان قدرت را به بازی میگیرند و شرایطِ مضحک حاصل از دخالت پسند آنان را مجسم میکنند و هم این واقعیت مضحک را با پناه بردن به دنیای رؤیاهای لگد مال شدهشان، ریشخند میکنند.
تمامی نشانههای گفتاری و رفتاری این جوانان هنرمند نوعی دهن کجی به نظام نشانههای زبانی و رفتاری سلطه جویانۀ اهل قدرت است.
کلمات، کنایات، شوخیها، مناسبات کاری و عاطفی آنان، اگر چه رویاروی مناسبات رسمی حاکم است اما به جای ستیزه جویی، با بیانِ استهزایی، این وضعیت کمیک و در عین حال تلخ و ناگوار را پیش چشم تماشاگران بازمیآفرینند.
این جوانان که دانش آموختگان هنرهای نمایشیاند، برای عرضۀ آموختهها و ارائۀ هنر و تواناییشان، هر روز عرصه را تنگتر میبینند.
سالنهای بزرگ نمایش جایی برای آنان ندارد، حتی سالنهای نمایش دانشگاهی، پول را بر هنر ترجیح میدهند.
مراحل سخت صدور مجوز و بازبینیهای و اصلاحیههای مکرر و نامعقول، نمایش آنها را از زیباییهای برآمده از خلاقیت محروم میکند اما آنها تسلیم نمیشوند و همان نمایش دستکاری شده را با چاشنی شوخی و هزل و ریشخند، تمرین میکنند.
«سفر خسرو به مسکو» بیانگر وضعیت مضحکی است که حاصل تقابل آزادی و اراده و انتخاب انسان از یک سو و تحمیلات صاحبان قدرت از سوی دیگر است. در این مضحکه، انسانها، حتی انسانهای جوان و خلاق و هنرمند، ناگزیر به دگرنمایی و دروغ و فرصت طلبی و به بازی گرفتن زندگی و عواطف دوستانشان روی میآورند.
هشدار بسیار جدی و بسیار تلخ نمایش «سفر خسرو به مسکو» این است که سد بستن در برابر آزادی و لگد مال کردنِ آرزوها و رؤیاهای انسانی، زمینه ساز رشد رذایل و فروپاشی اخلاقی و نابودی کرامت انسان است.
پایان پیام