کتاب در ستایش مرگ زندگی جاودانه را با نگاهی متفاوت روایت میکند
کتاب در ستایش مرگ زندگی جاودانه را با نگاهی متفاوت روایت میکند
پایگاه خبری گلونی سمیه باقری حسنکیاده: مرگ مضمونی است که همواره همراه ما در زندگی، پابهپای همه لحظاتمان میآید و تا به وقتش، ذرهای از رازهایش را برملا نمیسازد.
خیلیهایمان از مرگ میترسیم. خیلیهایمان آرزویش را داریم و خیلیهای دیگرمان آرزوی به تعویق افتادنش را؛ بیجهت نیست که بشر دست کم در افسانهها، به دنبال دست یافتن به آب حیات تا دل قلعههای مخوف و هولناک رفته است و با دیو نگهبان آن قلعهها تا پای مرگ جنگیده است.
حالا تصور کنید که به جای اینکه بشر بخواهد مرگ را با خوردن آب حیات از بین ببرد، خود مرگ دست به کار شود و دیگر به سراغ کسی نرود!
ژوزه ساراماگو نویسنده انساندوست و بزرگ پرتغالی و برنده جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۹۸ و خالق آثار بینظیری همچون «کوری» و «بینایی»، بار دیگر در «در ستایش مرگ» هنجارشکنی دیگری را رو میکند و به مرگ شخصیتی تصمیمگیرنده، بازیگوش و کلافه میدهد تا با بشری که نامیرایی را میطلبد بازی کند.
در ستایش مرگ رمانی است با فضای آخرالزمانی که بیمکانی و بیزمانیاش یادآور فضای رمان کوری است.
راوی داستان دانای کل است که در همه لحظات داستان حضور دارد و هم ذهن شخصیتهای داستان را میخواند و هم مدام به مخاطب یادآوری میکند که منم همان روایتگر داستان و تو محکومی به خواندن روایت این زندگیهای اجباری از زبان من.
کتاب در ستایش مرگ نیز همانند بسیاری از کتابهایی که در ایران ترجمه میشود، گرفتار ترجمههای موازی شده است و میتوانید آن را با نام دیگری چون «توقف در مرگ» نیز خریداری کنید.
این در حالیست که نام اصلی کتاب «مرگ تعلیقی» است.
داستان کتاب در ستایش مرگ
داستان در ستایش مرگ از آنجایی آغاز میشود که در کشوری مرگ، در قالب موجودی بازیگوش ولی کسل، از دست مردمان یک کشور مجهول کلافه شده است و برای همین مدتی به سراغ مردمان آن کشور نمیرود و مردم آن سرزمین به بیمرگی و پیری بیحد و مرز محکوم میشوند.
نخستین واکنش به این مساله شادیآفرین است، زیرا مساله زندگی ابدی بهظاهر واجد ارزشی کاملا مثبت بوده و انسان همیشه آرزوی آن را داشته است.
مشکل عمده اما مربوط به بیماران میشود. نمردن برای بیماران شکلی تراژیک به خود میگیرد و بهزودی ابعادی وسیعتر مییابد.
با توجه به اینکه ساکنان این سرزمین به پیری و زوالی طبیعی و توقفناپذیر محکوم میشوند، امکان مرگومیر و حوادث طبیعی کاهش مییابد. این نامیرایی اما، تنها در محدوده جغرافیایی این سرزمین روی میدهد و در سرزمینهای مجاور، مرگ سیر طبیعی خود را دارد.
بنابراین سالخوردگان و بیماران با رضایت شخصی خود و خانوادههایشان مخفیانه به کشورهای مجاور منتقل میشوند تا آنجا بمیرند.
دولت کشورهای مجاور هم با وضع قوانین سخت میکوشند هرطور شده جلو این قاچاق و مهاجرت مردگان به سرزمینهای خود و برعکس را بگیرند.
اما مرگ بعد از اعتصاب هفتماهه تصمیم میگیرد به میان انسانها بازگردد و از طریق مصاحبهای تلویزیونی اعلام میکند با ارسال نامه به انسانهایی که موعد مرگشان رسیده کارش را از سر خواهد گرفت.
این ماجرا نیز مانند بیمرگی بهنحوی تازه باعث آشوب و حیرت میشود و انسان به تقلا میافتد. اما مرگ هم پس از برگشتخوردن نامه یک هنرمند شکست میخورد و…
چند جمله از کتاب در ستایش مرگ
در زندگی هیچ چیز همیشه بینقص نیست، چرا که دوشادوش آنها که میخندند، همیشه دیگرانی هستند که زار بزنند.
آدم نباید در استفاده از کلمات، مته به خشخاش بگذارد. چرا که کلمات نیز، مثل خود ما آدمها، در افکارشان تجدید نظر میکنند .
همیشه اولین شکست سختترین شکست است، بعدش به آن عادت میکنیم.
پایان پیام
کد خبر : 144823 ساعت خبر : 11:25 ق.ظ