واکنش هنرمندان به مرگ دو نوجوان کولبر چگونه باید باشد تا ما مردم از آنها راضی باشیم؟
پایگاه خبری گلونی محسن فراهانی: اوضاع اقتصادی کشور خوب نیست. تورم بالا است. اشتغال نیست.
مردم در تنگنا و فشار قرار دارند. هرروز یک خبر بد میشنویم. هر روز اختلاس. هرروز سیل و زلزله. هرروز یک بیکفایتی.
هرروز دعواهای سیاسی که آخ من نبودم کی بود و کی نبود. از جدیدترین خبرهای غمآلود همین ماجرای دو کولبر نوجوان که مردم را عمیقاً تحت تاثیر قرار داد و ثابت کرد ما باز هم میتوانیم ناراحتتر بشویم.
ما همه اینها را قبول داریم و خودمان تکتک آنها را با گوشت و پوست و استخوانمان لمس کردیم.
اما اجازه بدهید یک نقدی داشته باشیم به برخی از دوستان و به شیوه برخورد آنها با مشکلات و خبرهای بد.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم شرایط همین است و ما تحت سختترین تحریمها هستیم.
همه ما هم در این کشور زندگی میکنیم و برای ادامهی این زندگی و تلاش کردن و مبارزه کردن برای خلاص شدن از این تحریمها اول باید زنده بمانیم.
برای زنده ماندن هم میبایست کار کنیم و پول دربیاوریم. چه کارمند باشیم. چه بازاری و چه نانوا و معلم و هنرمند و…
دقیقاً در زمانی که فرهاد و آزاد خسروی در برف میمانند و یخ میزنند، همه ما از صمیم قلب ناراحت میشویم و حتا شب خواب به چشمانمان نمیآید.
اما باز با این حال مجبوریم برای تامین معاش خود و خانواده به سر کارمان برویم. برویم اداره، مغازه، کلاس درس و…
واکنش هنرمندان به مرگ دو نوجوان کولبر
حالا در بین ما هستند افرادی که کارشان کمی متفاوت است. خواننده هستند. کمدین هستند. شاعر هستند.
آیا اینها حق ندارند به سر کار خود بروند؟ کنسرت برگزار کنند؟ کمدی اجرا کنند؟ شعر بگویند؟
پس چطور عدهای از ما به برخی هنرمندان حمله میکنیم که چرا وقتی جامعه در غم از دست دادن دو نوجوان سوگوار است آنها کار میکنند؟
به فلان خواننده میگوییم بیخود میکنی کنسرت میگذاری، به فلان کمدین میگوییم بیخود میکنی لبخند به لب داری. به فلان شاعر میگویم بیخود میکنی در شعرت دم از امید میزنی.
نکته جالب این است که وقتی یک هنرمند کارش را به همین دلایل قطع میکند برچسب نمایشی بودن و جلب توجه کردن به او میزنیم.
انتظار داریم آنها فعلاً کار نکنند؟ میشود بگویید آنها کی باید کار کنند؟ اصلاً مگر خبرهای بد و ناراحت کننده تمام میشوند؟
گیریم سر ماجرای زلزله به احترام سوگ مردم کار نکنند. بلافاصله بعد ماجرای سیل اتفاق میافتد، بعد کودک افغان زبالهگرد، بعد دو نوجوان کولبر و همین طور بگیرید و بروید الی آخر.
خب پس بیایید ما هم به احترام غم مردم نرویم سر کار. نرویم اداره. نرویم در مغازه. نرویم مدرسه. زندگی نکنیم. پول درنیاوریم. بنشینیم خانه و بمیریم. اما آن موقع دیگر کسی نخواهد بود که برایمان سوگواری کند.
پایان پیام