رنگ سال چیست؟ امسال چی مد شده؟ دکوراسیون جدید چیست و کلی سوال دیگر
رنگ سال چیست؟ امسال چی مد شده؟ دکوراسیون جدید چیست و کلی سوال دیگر
پایگاه خبری گلونی سمیه فراهانی: روزی روزگاری در شهری دور، مردمی زندگی میکردند که قناعت و ساده زیستی سر لوحه زندگیشان بود.
علاوه بر فرهنگ غنی و دیرینه، تعالیم دین الهیشان نیز بر ساده زیستی و عدم اسراف صحه میگذاشت.
روزها و دوران گذشت. کمکم با ورود فرهنگهای بیگانه، مردم آرام آرام روحیه سادهزیستی خود را از دست دادند.
رنگ سال چیست؟ امسال چی مد شده؟
مد و مدگرایی ظهور کرد. مردمی که از فقیر تا غنی کلاً دو دست لباس بیشتر در سال نمیخریدند، به جایی رسیدند که یک دست لباس را در دو جا نمیپوشیدند!
اسباب و اثاث خانهشان که از آغاز زندگی تهیه میکردند، تا پایان عمر مورد استفادهشان بود و کهنه و دلآزار نمیشد، حتا به نسلهای بعدی هم میرسید.
اگر وسیلهای خراب میشد یا از کار میافتاد، بارها و بارها تعمیر میشد. کسی در همان ابتدا به فکر دور انداختنش نمیافتاد.
بعدها اما؛ تا وسیلهای خراب میشد بلافاصله از سطل زباله سردرمیآورد و یک وسیله جدیدتر و بهروزتر جایش را میگرفت.
کار به جایی رسیده بود که حتا وسیله سالم هم بعد از مدتی دلآزار میشد و سر کوچه قرار میگرفت یا به بهای اندکی فروخته میشد.
نان و غذا را برکت خدا میدانستند. هیچ غذایی بیشتر از نیاز تهیه نمیشد که فاسد و دور ریخته شود.
دل شکستن و دل سوزاندن هنوز باب نشده بود. اگر بچهای خوراکی ای میخورد، مادرش توصیه میکرد پیش بچههای دیگر نخورد مبادا بچهای دلش بخواهد و پدر و مادرش توان تهیه آن را نداشته باشد.
چشم و همچشمی چندان به چشم نمیخورد. کسی خودش را ملزم نمیکرد آنچه دیگری دارد داشته باشد حتا بهتر از آن را بخرد تا از او عقب نیفتد.
کمکم اوضاع تغییر کرد. مردم به آنچه داشتند قانع نبودند. داراییشان به چشمشان نمیآمد. زیاده خواه شدند. بیشتر و بیشتر میخواستند.
خانههاشان کوچک و اسباب و اثاثیهشان فراوان شد. آنقدر میخریدند که دیگر خودشان هم در خانه جا نمیشدند.
بعد مینالیدند که خانهمان کوچک است! تلویزیونمان دیگر قدیمی شده است. اجاق گازمان دیگر به درد نمیخورد.
فرشمان از مد رفته است. مبلمان دیگر دلمان را زده است. باید میزمان را عوض کنیم. ظرفهایمان مال عهد بوق است. یخچالمان مایه آبروریزی است…
تکتک لوازمشان هم میبایست مطابق با رنگ سال باشد.
و بدین سان دیگر شاد و راضی نبودند. دیگر کمتر کسی از ته دل میخندید. دیگر کسی به داشتههایش که همه حاصل دسترنجش بود قانع نبود.
مجبور بودند بیشتر و بیشتر کار کنند تا درآمد بیشتری برای خرید وسایل جدید درآورند.
وقتی هم میخریدند وقت نداشتند از آنها استفاده کنند. دیگر شکرگزار نبودند. یادشان رفت نیاکانشان چگونه میزیستند.
هر چه بیشتر داشتند بیشتر میخواستند. خواسته هایشان تمامی نداشت.
دیگر خوش نبودند. اصلاً وقتی برای خوشی و تفریح نداشتند. فرهنگ مصرفگرایی و تجمل خسته و فرسودهشان کرده ولی همچنان ادامه میدهند.
امیدواریم این فرهنگ را به کودکانشان انتقال ندهند تا لااقل نسلهای بعدی در امان باشند.
پایان پیام
کد خبر : 147371 ساعت خبر : 11:34 ق.ظ