کتاب روزنامه نگاری بحران خارجیها به درد همان خارجیها میخورد؛ اینجا ماجرا فرق میکند
• نافعترین خدمت به مردم هم این است که آنها را از واقعیتهای جامعه بحرانی خود مطلع کرد
• باید بداند بهترین کار این است که درهای اطلاعرسانی را باز کند و خود کنار بکشد تا رسانهها واقعیتها را با مردم در میان بگذارند
به گزارش پایگاه خبری گلونی سعید ارکان زاده روزنامهنگار و مدیرمسئول مجله بازخورد در صفحه تویئتر خود رشته توئیتی منتشر کرد که در ادامه میخوانیم.
ارکان زاده در توئیت اول خود نوشت:
هشتگها معجزه نمیکنند#رشتو
هیچ حکمرانی نمیتواند مدیریت بحران را به هشتگسازی و بیلبورد چسباندنهای شعاری که سادهترین کمپینها در روابطعمومی است منحصر کند. هشتگها معجزه نمیکنند؛ ما در این بحران به روزنامهنگاری رندانه ایرانی نیاز داریم.https://t.co/YG6yqyK97j— Saeed Arkanzadeh Yzd (@saeed_arkan) March 13, 2020
وی در ادامه نوشت:
میگویند کرونا را باید طبق اصول روزنامهنگاری بحران پیش برد. اما این اصول از کجا آمده؟
برای مایی که خبرنگار ایرانی هستیم و مناسباتی که در کشورمان داریم شاید در هیچ جای دنیا پیدا نشود، این اصول وارداتی بهاصطلاح روزنامهنگاری بحران به چه کارمان میآید؟
کتاب روزنامه نگاری بحران
کتابهای فراوان خارجی و دستورالعملهای متعددی را میتوان درباره روزنامهنگاری بحران از بهترین دانشگاهها و موسسات خبری جهان ترجمه کرد و روی میز قرار دارد تا اگر بحرانی مثل کرونا ایجاد شود طبق آن عمل کنیم.
حالا آن بحران فرا رسیده. این اصول چقدر در ایران گره از کارهای ما میگشایند؟
روزنامهنگاری بحران میگوید احساسی عمل نکنید. اگر بحران را با احساسات گره نزنیم، ممکن است اصلا مردم احساساتی ما توجهی به بحران نکنند.
از آن طرف، اگر بخواهیم احساسات را رقیق کنیم، چنان مردم به ترس و لرز میافتند که دیگر کسی تلاشی نمیکند این کشتی طوفانزده را سلامت به ساحل برساند.
روزنامهنگاری بحران به ما میگوید که از منابع رسمی نقلقول کنیم.
اما اگر احساس جمعی این باشد که آمار منابع رسمی با دیدههایمان نمیخواند، یا اینکه بیاعتمادی تاریخی بحرانهای گذشته به ما درس داده باشد که منابع رسمی قابلاتکا نیستند، این روزنامهنگاری بحران به چه درد ما میخورد؟
روزنامهنگاری بحران میگوید مراقب باشیم هر تصویری را از وضعیت بحرانی منتشر نکنید.
اگر دستهایی در کار باشد که هیچ تصویر ناخوشایندی از کشور منتشر نشود مثلاً با این استدلال که آبرویمان جلوی خارجیها میرود، چه؟
روزنامهنگاری بحران میگوید حرفهایی را که میخواهید بزنید به متخصصان آن حوزه نشان دهید.
اما آیا میتوانیم حرف کادر درمان را منعکس کنیم؟
آیا مدیران رسانههای ما اجازه میدهند بنویسیم جان پرستاران و پزشکان در خطر است و ما فقط توانستهایم آنها را «فرشتههای سفیدپوش» لقب دهیم؟
اگر عمیقتر بنگریم، شاید به این نتیجه برسیم که این اصطلاح روزنامهنگاری بحران هم مثل اصطلاحاتی همچون نقد سازنده، سواد رسانهای یا رسانههای مسئولیتپذیر، نام مستعاری باشد برای قیدوبند زدن به رسانهها تا جلوی کاری را که واقعا از آنها انتظار میرود بگیرد.
لب مطلب روزنامهنگاری بحران یعنی خدمتکردن بهنفع مردم در مواقع بحرانی تا یک گرفتاری جمعی را با کمترین خسارت از سر بگذرانند.
نافعترین خدمت به مردم هم این است که آنها را از واقعیتهای جامعه بحرانی خود مطلع کرد.
اینقدر هم نباید به مردم ناسزا گفت و آنها را آدمهایی تصویر کرد که فقط بلدند جادههای شمال را پر کنند و دستکشها و ماسکها را کف پیادهروها رها کنند.
مگر ما این مردم را چقدر آموزش دادهایم؟ توی مدرسه به آنها چه آموختهایم؟ تلویزیون ما چقدر به آنان هشدار داده؟
نظام اطلاعرسانی رسمی ما فقط بلد است بگوید هیچ اتفاقی نیفتاده، نگران نباشید. چرا نگران نباشیم؟ اتفاقا باید نگران باشیم و ترس همه وجودمان را فرا بگیرد.
کتاب بحران
روزنامهنگاری بحران ایرانی و بومی باید این روزها همین نگرانی را منتقل کند، البته نه با احساسات بلکه با انعکاس واقعیتهای موجود.
روزنامهنگاری ایران دهههای سختی را پشت سر گذاشته و این سال و این روزها از تلخترین دورههایش بوده است.
بحران کرونا نیاز دارد به آن روزنامهنگاری حرفهای که بیشتر کشورهای درگیر از آن بهره میبرند. اما ما با دست خویش گروهی را که میتوانست مشکلگشایش باشد به کنجی راندهایم.
حالا از هر روزنامهنگاری که بخواهیم قدم پیش بگذارد تا بحران حل شود، شاید این شعر را برای ما بخواند: «کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟» درست میگویند و حق دارند.
اما همان شاعر در انتهای همین غزل میفرماید: «آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر، کان سابقه پیشین تا روز پسین باشد.»
رندی روزنامهنگارانه هنوز میتواند کمکحال ما باشد.
ازقضا روزنامهنگارها در شبکههای اجتماعی، با همین رندی که تا روز پسین با آنهاست، در حال اطلاعرسانی و انتقاد از کاستیها و انعکاس واقعیتها هستند و در رسانههای خود نیز تاثیری را که باید، روی مطالب میگذارند.
در این روزها نمیتوان دست روی دست گذاشت. برای انعکاس هر واقعیت تلخی باید راه و روشی پیدا کرد. این نظام حکمرانی کشور است که باید خود را سازگار کند.
باید بداند بهترین کار این است که درهای اطلاعرسانی را باز کند و خود کنار بکشد تا رسانهها واقعیتها را با مردم در میان بگذارند.
پایان پیام