گلونی

بندر نوشت

بندر نوشت

بندر نوشت

بندر نوشت

به گزارش پایگاه خبری گلونی آرمان ریاحی نوشت:

مگر می‌توان حتا یک کتابخانه را یافت که از تو خالی باشد؟ نمی‌شود! اهل فرهنگ و کتاب‌دوستان همیشه چیزی به تو مدیون بوده‌اند.

چه با ترجمه‌هایی که انجام دادی، چه با مصاحبه‌های پر و پیمانت و چه با کتاب‌هایی که نوشتی. تو یکی از میراث‌های زنده‌ی ما ایرانیان بودی.

با آن نثر ساده و صیقلی‌ات و انبان پُرت از کلمه‌ها و ترکیب‌هایی که گاه مال نواحی بودند و گاه قدیمی، ولی تو امروزین‌شان می‌کردی و تحویل‌مان می‌دادی.

دریابندی

باید خوشحال باشیم که وقتی در بلوای ۱۳۳۲ حکم اعدام گرفتی و مرگ را مزمزه کردی و دوستانت به جوخه‌ی آتش سپرده شدند، مانند بسیاری از اهالی قلم، به هنگام، تصمیمی بزرگ‌تر از سیاست گرفتی.

«وداع با اسلحه» اثر «همینگوی» را ترجمه کردی و در ایران جزو معدود کسانی شدی که چه در ادبیات غرب و چه در فلسفه‌ی آن مرجعی شدى که با خیال راحت می‌شد به اجتهادهایش نه تنها اطمینان کرد، بلکه سلیقه‌ی خود را به تو سپرد و تو مسئولانه سلیقه‌های ما را شکل دادی.

بندر نوشت

با آن وسواس در انتخاب‌هایت و با آن مقاله‌ها و مقدمه‌های جانانه و فاضلانه؛ با آن‌که خودآموز بودی.

هنوز «پیرمرد و دریا» با ترجمه‌ی تو خواندنی‌ست ؛ با آن نگاه انتقادی که نشان از دانش ژرف و پهناورت داشت.

تو برای ما نقطه‌ی تفاوت دانشمند و روشنفکر بودی. دانشمندان خبره‌ی کار خویش‌اند و ماهر در جزئیات، ولی بینش و دیدگاه کل‌نگر را کسی اتخاذ می‌کند که طلایه‌دار دانش باشد.

هنوز تایی برای ترجمه‌ی «تاریخ فلسفه‌ی غرب» اثر «برتراند راسل» پیدا نشده است و طبع تو به کم‌تر از «بازمانده‌ی روز» اثر «کازوئو ایشی‌گورو» راضی نمی‌شد.

کم‌تر کسی مانند تو در زبان مقصد بازیگوش و جسور بود ؛ واژه‌یابی‌هایت قند در دل خواننده‌هایت آب می‌کرد، در عین این‌که زبان مبداء را از سکه نمی‌انداخت.

بارها فکر کرده‌ام که «بَمبَک» خیلی بهتر از کوسه جواب می‌دهد و شهر ساحلی «پیرمرد و دریا» را با یک “بندرنوشت” با ذهنیت ایرانی خویشاوند می‌کند.

یا حتا در همین اثر سترگ «کتاب مستطاب آشپزی…» به کار زدن واژه‌ی «یخ‌بند» به‌جای «فریزر» و «فر موج‌پز» جای «مایکرویو» و ظرافت‌هایی از این دست آن‌را به یک اثر فرهنگی کامل تبدیل کرده و باور می‌کنیم که “خوراک” ، “زبان” است.

این کتاب خودش یک دائرة‌‌المعارف فرهنگی است.

با تو هر نوشته‌ای خواندنی تر می‌شد و نام «نجف دریابندری» به هر چه دیگران نوشته‌اند اعتبار می‌داد و قضاوت‌هایت محک بود.

حتا اگر خیلی‌ها وحشت کنند از این‌که «صادق هدایت» را نقد کردی. خوشحالیم از این‌که‌ زنده بودی و از زندگی نوشتی و زندگی فرهنگی ما را توانگر تر کردی.

پایان پیام

خروج از نسخه موبایل